داشته خاطره تعريف مي کرده مي گه ما سال 49 با دونفر دعوامون شد........ البته سال 49 دو نفر خيلي بود یکی.
مي گن سفره حج چطور بود مي گه عالي ،خيابوناش تميز ، برجاش بلند ، ماشينا همه اخرين مدل. يه جاي ديدني هم داشت كه خيلي شلوغ بود من نرفتم.
دعاي خانم ها : خدا
يا به من عشق بده تا همسرم را دوست بدارم ؛ صبر بده تا ت
حملش كنم ؛ اما قدرت نده كه مي زنم لهش مي كنم ...
مرد به سرعت به خانه امد و فریاد زد عزیزم ساکتو ببند ..من همین الان ۱۰ میلیون دلار برنده شدم . زن : ساکها رو برای ساحل ببندم یا کوه . مرد : مهم نیست فقط ساکتو ببندو از جلو چشام دور شو.
چه وقت زنان خدا را شکر می کنند؟
زن رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟ خداوند مهربانانه فرمود: عزیز من ! اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند، به او هشت میلیون می رسد، ولی اگر او را بکشند تو صاحب شانزده میلیون می شوی !!! زن خندید و گفت: خدایا حکمتت را شکر...
مامانه به بچه هه ميگه ميدونم شيطون گولت زد موهاي خواهرتو کشيدي! بچه هه ميگه آره ولي لگدي که زدم تو شيکمش ابتکار خودم بود.
به طرف ميگن "تور" را تعريف كن؟ ميگه: تور مجموعه سوراخهايي هستند كه با طناب به هم وصل شدهاند
یارو راديو لوژيست بوده به مريض ميگه تو عکستون يک شکستگي بزرک در دنده ي راستتون ديدم اما اصلا نگران نباشيد خودم با فتو شاب درستش کردم.