0

رؤيايم به حقيقت پيوست

 
nikaeen
nikaeen
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 225
محل سکونت : اصفهان

رؤيايم به حقيقت پيوست


فاطمه اسدپور در سال 1356 در اصفهان به دنيا آمد. تا سال 1378 در زادگاه خود اقامت داشت و پس از ازدواج ساکن استان فارس شد. او که اکنون دختري چهار ساله به نام مبينا هم دارد، نخست در فسا اقامت گزيد و از سال 1380 که به شيراز انتقال يافت ورزش تکواندو را فعال کرد.
اسدپور از سال 1384 عضو تيم ملي تکواندو بانوان کشور و در حال حاضر نايب رئيس هيات تکواندوي فارس است.
ورزش را از کي شروع کردي و از بين رشته هاي ورزشي چرا تکواندو را انتخاب کردي؟
من کودکي جسور و پرجست و خيز بودم با پتانسيلي بسيار بالا و در خانواده به «زلزله» شهرت داشتم. در دوره راهنمايي، آمادگي جسماني و واليبال را شروع کردم. کم کم به دو و ميداني روي آوردم سپس تکواندو را آغاز کردم.
تکواندو را هم در اصفهان شروع کردي؟
بله. آن ورزش را در 24 سالگي شروع کردم.
نگفتي چه شد که به اين رشته پرداختي؟
در اصفهان، روزي شاهد گفت و گو دو پسر تکواندوکار بودم. آن ها از چگونگي مبارزه ها و پيروز شدن هايشان حرف مي زدند و ظاهراً يکي از آن دو کاپ نقره گرفته بود. همان گفت و گو به دلم نشست و شيفته تکواندو شدم.
آيا قدرتمند شدن نيز انگيزه اي براي انتخاب بود؟
در سنين نوجواني بله؛ اما کم کم استقلال و اعتماد به نفس بيشتر برايم اهميت پيدا کرد.
پيش از شما، در خانواده ات کسي ورزشکار بود؟
بله، برادرم کشتي مي گرفت.
پدر و مادرت با رشته تکواندو مخالفت نکردند؟
نه، پدرم تشويقم مي کرد و مادرم يکي از کساني است که با کمک به امر نگهداري از فرزندم نقش مهمي در پيشرفت من دارد.
مادرت در شيراز زندگي مي کند؟
خير. مادرم مبينا را در اصفهان نگه مي داشت و من، در ماه يکي دو بار به او سر مي زدم و هر دو ماه يک بار او را به شيراز مي آوردم و پس از مدتي، دوباره به اصفهان بر مي گرداندم و در واقع، فرزندم مرتب در سفر بود.
همسرت از اين بابت ناراحت نمي شد؟
همسرم معتقد است انسان ها بايد آزاد باشند و اگر راه درستي را در پيش گرفته اند نبايد مانع پيشرفت شان شد. او مي گويد چه زن و چه مرد به دنيا آمده اند تا از دنيا بهره ببرند و به همين سبب نيز مخالفت نمي کرد. از سويي پس از ازدواج، همسرم بزرگترين مشوقم شد؛ همان گونه که پدرم قبل از ازدواجم بود.
يعني از آغاز زندگي مشترک با کار ورزش شما موافق بود؟
بله. زماني که به خواستگاري آمد، حرف اولمان در مورد تکواندو بود. او کاملاً موافق بود و خدا را شکر در اين ده سال هم هيچ مخالفتي نکرده و مشکلي پيش نيامده است و جا دارد همين جا از صميم قلب از او سپاسگزاري کنم. بارها به او گفته ام: «فکر نمي کني وقتش رسيده که تکواندو را کنار بگذارم و بيشتر به زندگي مشترکمان بچسبم؟» و هر بار گفته: «گرفتن ورزش از تو، مانند گرفتن دريا از ماهي است.»
در زندگي خانوادگي چه فرقي بين خودت و يک زن غير ورزشکار مي بيني؟
مسايلي که ممکن است براي يک زن عادي خيلي ناراحت کننده باشد، من به راحتي قبول، تحمل و حتي با آن مبارزه کرده ام. اصولاً ورزشکار با سختي ها راحت تر روبه رو مي شود؛ زيرا ورزش فکر انسان را باز مي کند و با فکر باز، راه مقابله با مشکلات سريع تر و راحت تر به ذهن آدم مي رسد.
در زمينه ورزش چه مدارکي داري؟
کارت داوري و مربيگري واليبال و ژيمناستيک و داوري و مربيگري درجه 2 تکواندو دارم. متخصص پوسه در فدراسيون و همچنين، ممتحن فدراسيون هستم.
براي تدريس، به استان هاي ديگر هم اعزام شده اي؟
بله. به استان هاي نزديک.
تحصيلات شما چيست؟
ديپلمه هستم؛ اما از بهمن ماه 1388 دانشجوي رشته تربيت بدني خواهم بود.
جز ورزش چه کاري را دوست داري؟
فقط ورزش! هميشه به دوستانم مي گفتم من به سراغ ورزش مي روم، قهرمان مي شوم، مدال مي آورم و با استفاده از سهميه مدالم خيلي راحت وارد دانشگاه مي شوم. از آن زمان، حدود 15 سال گذشته و رؤياي من به حقيقت پيوسته است خواستم و توانستم! البته، در کودکي معلمي را هم خيلي دوست داشتم.
دخترت مي داند مادرش قهرمان است؟
بله. به طور کامل، در جريان کارهاي من قرار دارد و برايش مهم است که من قهرمانم.
همسرت به شما افتخار مي کند؟
بله. خوشبختانه خوشحالي و افتخارش را نشان مي دهد و اين، براي من مايه دلگرمي است.
اولين مربي ات در تکواندو کي بود؟
خانم رفيعي در اصفهان.
آنچه را که داري مديون چه کسي هستي و در واقع، چه کسي بيشتر به گردنت حق دارد؟
در اين که خودم را در تکواندو پيدا کردم، خانم رفيعي حق بزرگي به گردنم دارد. او هميشه مي گفت: «تو حتماً به تيم ملي راه خواهي يافت» و من به خود مي گفتم: «اگر به اين خواست مربي نرسم، انگار زحماتش را هدر داده ام.» در قهرماني تيم ملي مديون زحمت هاي بسيار استادان کره اي هستم، اما بيش و پيش از مربيان، مديون خداي توانا هستم که پدر و مادر و همسر خوب در اختيارم قرار داد تا موفق شوم.
نظرت در مورد «در اوج کنار رفتن» چيست؟
اگر ورزشکاري فکر مي کند هنوز توانايي قهرمان شدن و مدال آوردن را دارد، نبايد کنار بگذارد آخرين بار وقتي هادي ساعي براي مسابقه مي رفت، بسياري از ورزشي ها و غيرورزشي ها فکر مي کردند مقامي نخواهد آورد؛ در حالي که خودش با عزم جزم براي قهرماني رفته بود و ديديم آبروي ايران، تکواندو و خودش را خريد.
مسابقه بعدي برون مرزي کي برگزار مي شود؟
آذرماه يا دي ماه و احتمالاً در اسپانيا.
فکر مي کني چه مدالي خواهي گرفت؟
عزمم براي طلا جزم است.
حرف آخر و پيامت براي جوانان ...
ورزش کنيد؛ در هر رشته اي که دوست داريد زيرا فشارهاي فکري انسان به خاطر پتانسيل زياد بدن است و وقتي انرژي تخليه شود، فکر راحت تر کار مي کند. انساني که ورزش مي کند، از فساد اخلاقي و اعتياد مصون مي ماند.
منبع: خانواده جوان، شماره 145

nikaeen

چهارشنبه 27 بهمن 1389  2:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها