الهام با اشاره به هتک حرمت امام راحل:
حق آن است که قوه قضائیه به میدان احقاق حق امام و ملت برآید
دکتر غلامحسین الهام در سایت شخصی خود با اشاره به هتک حرمت امام راحل نوشت:حق
آن است که قوه قضائیه خود به میدان احقاق حق امام و ملت برآید، و فرصت ملت
بزرگ ایران را با سرگرم شدن به دشمنان بیریشه و بیارزش مشغول نسازد."
به گزارش رجانیوز متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
«الا و اِنَّ الخطایا خیل شُمُسٌ حُمِّلَ علیها اهلُها و خُلِعَت لُجُمُها فَتَقَحَّمَت بهم فیالنار»
«هان ای مردم! خطاکاریها چون اسبهای بدرفتارند و خطاکاران بر آن سوار، عنان گشاده میتازند تا سوی خود را به آتش دراندازند.»
نهجالبلاغه ـ خطبه 16
1- در 25 خرداد 1388، میرحسین موسوی،
مهدی کروبی و دیگر مدیران صحنه فتنه «سبز» مردمان را به خیابانهای تهران
کشاندند و در ذهن هواداران القا کردند که در رأی آنان تقلب شده است. آن
روز شاید بر بسیاری از کسان که تصور «حقی» میکردند حرجی نبود، اما بر
مدیران صحنه که آگاه بودند، چه میکنند! و میدانستند ادعایی نابحق و باطل
دارند، آغازگری فتنه و گناهی بزرگ صدق میکرد، چرا که با این مطالبه نابحق
و غیرمشروع خونهای پاک و بیگناهی بر زمین ریخت و حرمت نفوس پاک شکسته
شد. گناه آنان چه بود؟ آن روز، آغاز سواری بر توسن خطا و گناه بود.
و نیز تقارن نامیمونی داشت، چرا که در 25
خرداد 1360، گروهی که موسوم به «جبهه ملی» بودند، علیه قرآن خواستند که به
خیابانها بریزند و خشم امام امت(ره) را برانگیختند و ملت در برابر آنان
ایستاد. در آن تاریخ عدهای حرمت قرآن را شکستند تا آن حد که امام فرمود:
«رضاخان چنین نکرد!» در آن روز جبهه موسوم به ملی به دنبال نظام منهای
«اسلام» بود.
چندی نگذشت که در روز «قدس» که روز
«اسلام» بود، حاملان فتنه سبز و کودتاگران علیه «حق» نفی اسلام را از نظام
سیاسی کشور شعار دادند و در اثر نادانی تاریخی «جمهوری ایرانی» را شعار
خود قرار دادند. غافل از آنکه جمهوری ایرانی نمیتواند اسلامی نباشد.
2- در 29 خرداد 1388 رهبر معظم انقلاب
اسلامی در خطابه تاریخی جمعه به روشنگری پرداخت. غبار از چهره فتنه
برگرفت. همگان را به حق دعوت کرد و دست نوازش بر سر خطاکاران کشید تا شاید
در پرتو کلام حق و نور ولایت هشیار شوند و توسن خطا را لجام گیرند. باشد
که آنانی که به سفره انقلاب عزت یافتهاند و به نام «امام» احترام، به
پیشینه خود کاملاً پشت پا نزنند و به بازگشت همت کنند و خطاب قرآن را
بشنوند که اطیعوالله و اطیعوالرسول و لا تبطلوا اعمالکم.
3- در 30 خرداد 1388، که یادآور آغاز جنگ
مسلحانه منافقان در سال 1360 بود به جای پاسخ به این ندای خیرخواهانه
ولایی، به تکرار فتنه مشابه پرداختند و شهر را به آشوب و آتش کشیدند و
برای دشمنان بستر فساد ساختند و دست دشمنان را به خونهایی که به فتنه
علیه نظام تبدیلش کردند، باز نمودند. این اسب چموش گناه و خطا که امیر
مؤمنان بدان انذار دادند و رهبر انقلاب حکیمانه هشدار - ولی به دلهای قفل
شده و گوشهای فرو بسته به روی حق کارساز نشد - همچنان سواران خود را به
طغیان و فساد پیش تاخت.
4- در روز قدس، روز وحدت اسلام و مسلمین،
روز ندای حق در همه جهان، روزی که تجلی پیام عدالت علیه ظلم و حق خواهی
مستضعفان علیه مستکبران بود و 30 سال به نام امام راحل، ماندگار و مستحکم
بود، بقایایی از این فتنه، حرمت ماه رمضان را و حرمت ملت را و حرمت اسلام
را و قانون اساسی را هتک کردند و رسماً با شعار نفی جمهوری اسلامی، علیه
نظام اسلامی تاختند.
5 - فرصت وحدتآفرینی و بازگشت به
عقلانیت و ایمان در جمعه 27 تیر، با خطای خطیب به تداوم فتنه انجامید و
برای نخستین بار پایگاه وحدت و تقوی یعنی «نماز جمعه» صحنه بازی با دین،
تمسخر نماز و اهانت به پاکان و هتک حریم و حرمتها شد. و چه تلخ جمعهای
بود، در حرمتشکنی در نظام اسلامی آن روز قدس و این جمعه از «اولین»ها
در انحراف و فساد بود، چرا که تا آن روز سابقه نداشت.
6- در «فطر» بار دیگر دست ولایت هادی شد
که عید توحید و ولایت بود. دعوت به حق بود. فرصت توبه و بازگشت و شاید
اتمام حجتی دیگر از سوی رهبری، اما باز «استکبار» و روح شیطانی، مانع شد
که چشم به حقیقت باز شود.
7- در سیزده آبان، روزی که باید «شیطان»
رمی میشد و مرز و معیارهای پایدار وحدت ملی و مصالح کشور به میدان
میآمد، بازماندگان فتنه سبز هم عهدی با شیطان کردند و امریکا را به وجود
خود و بقای خود نوید دادند. اگرچه در خیل عظیم ملت هیچ نمود و جلوهای
نداشتند، اما دشمن مأیوس همچون غریق بیچاره به هر خاشاکی متوسل میشود.
8- در 16 آذر که روز خونخواهی دانشجویان
علیه امریکا بود، حرمت ولینعمت خود را شکستند و به ساحت امام اهانت
کردند، امامی که آزادگی را به ملت آموخته بود، به امامی توهین شد که هیمنه
امریکا و استکبار را درهم شکسته بود. ایران عزیز را با همراهی این ملت
بزرگ از دانشجو و دانشآموز، طلبه و روحانی، کارگر و کارمند، استاد و
معلم، کشاورز و بازاری، پیر و جوان، زن و مرد، با وحدت و همدلی از اسارت
قاتلان دانشجویان (امریکا) در این روز، آزاد کرده بود، غافل از آنکه
انقلاب اسلامی در دیماه 1356، با خشم ملتی جرقه خورد که به امامشان و
مقتدا و رهبرشان اهانت شده بود.
رهبران فتنه به جای اینکه از این عمل آشفته شوند، از سانسور و دروغ بار دیگر حمایت کردند.
به جای انزجار از نفس عمل و جدا کردن
مسیر خویش از این حرکت انتشار خبر را محکوم کردند. و این مدعیان آزادی، از
«سانسور» حمایت کردند. همانهایی که به «نام امام» اعتبار یافته بودند.
همان کسانی که افتخارشان «نخستوزیری» در زمان او بوده است. همان کسانی که
در شعارهای انتخاباتی خود، خود را مالک طلق اندیشه و گفتمان امام معرفی
میکردند اینک به خاطر دستیابی نامشروع به «قدرت»، خوی دیکتاتوری خود را
نمایان کردند. و به ولینعمت خود، اینگونه جسارت روا داشتند!
امروز ماهیت آلوده و خبیث، فتنهگران
روشن شده است. آنان به تعبیر رهبر معظم، روزی با کاریکاتور انقلاب، با
ایمان پاک ملت بازی کردند. و بر بامها شعار توحید و الله اکبر سر
میدادند. چه زود علیه اسلام و توحید شمشیر کشیدند و نماد توحید که «امام»
و «ولایت» است را به آتش کشیدند.
دیروز رهبر معظم انقلاب به حق فرمودند،
چنین دشمنانی نه قدرتی دارند و نه کمترین اعتباری نزد ملت، کافی است
اشارتی شود تا خیمه و خرگاه فتنه بر سر آنان خراب شود. این آخرین هشدارها
است. فرمودند دوست ندارند، کسی دفع شود. اما کسی که به هیچ سخن حقی تن
نمیدهد، و بر طغیان خود و فرار از حق تا این حد، اصرار دارد، بر اسب چموش
«بغی» و خروج علیه نظام اسلامی میتازد ، نتیجهای جز آتش ندارد. از خشم
خدا اگر نمیهراسد، بداند خشم ملت ایران، تجلی خشم خداست. بداند که در
آستانه محرم و البته «همیشه تاریخ»، این ملت «علی» را تنها نمیگذارند و
ملت ایران جز مسیر اسلام و ولایت را نمیپیماید. اما حق آن است که قوه
قضائیه خود به میدان احقاق حق امام و ملت برآید، و فرصت ملت بزرگ ایران را
با سرگرم شدن به دشمنان بیریشه و بیارزش مشغول نسازد.
گمانم آن است با این رفتار علائم حق و
باطل واضح شده است و حجتی برای توجیه و هیزم ریختن به تنور فتنهگران باقی
نمانده است و سران فتنه نیز خود به تجارب تاریخ و 30 سال انقلاب چشم
بدوزند و سرنوشت قویتر از خود را که با انقلاب پنجه درآویخته بنگرند و به
این کلام امیر مؤمنان در بازگشت به امام و اسلام ناب اندیشه کنند: «آن
مدعی که ادعایش اساسی ندارد، هلاکت در انتظار اوست و کسی که افترا به
حقانیت زند به استقبال نومیدی و سقوط میشتابد. آن کسی که در برابر حق عرض
اندام نماید آیندهای جز نابودی ندارد. «نهجالبلاغه»