ساخت افکارعمومی درمارپیچ سکوت
چگونه افکار عمومی شکل می گیرد ؟وچه کسانی در شکل گیری آن دخالت دارند ؟ پاسخ به این سوالات را یکی از صاحب نظران ارتباطات، خانم الیزابت نوئل نئومن جامعه شناس آلمانی در قالب نظریه ای عنوان کرده، نظریه ای با عنوان مارپیچ سکوت که براساس آن تأثیر متقابل بین ارتباط جمعی ،ارتباط فردی و درک شخصی از فکر خویشتن را در رابطه با افکار دیگران درجامعه مورد بررسی قرار می دهد .
افکار عمومی مفهومی عمیق، گسترده و بسیار قابل توجه می باشد که در علوم بسیاری چون ارتباطات، سیاست و جامعه شناسی دارای اهمیت چشمگیری است. افکار عمومی نیرویی پنهان است که حکومت ها و افراد با شناخت وسعی تاثیر بر آنان بسیاری از اهداف خود را پیش می برند. بی توجهی به این مفهوم باعث می شود فرد یا نهاد ها از زندگی اجتماعی و جریان رو به جلو جوامع عقب بمانند و شناخت و رصد مداوم آن باعث کنترل بر اوضاع و بسیاری از مسائل دیگر می شود.
نظریه مارپیچ سكوت تاثیر متقابل بین ارتباط جمعى و ارتباط فردى را در رسانه هاى گروهى مورد مطالعه قرار مى دهد. الیزابت نئومن جامعه شناس آلمانى كه طراح این مدل است معتقد است: ایده و پایه این مدل آن است كه اكثر افراد كوشش مى كنند از داشتن یك نگرش و باور به صورت منزوى و تنها اجتناب كنند. بنابراین فرد به محیط اطرافش چنان نگاه مى كند كه بیاموزد كدام نظریه حكمفرما و شایع است و كدام نظر كمتر مسلط و رو به زوال است. اگر فردى معتقد باشد كه نظرات شخصى او یك رده عقب تر قرار دارد كمترین رغبت را براى بیان آن خواهد داشت. فقط به این دلیل كه از انزوا مى هراسد. هرچند كه در این مدل صرفاً درك مشخصى به عنوان تنها نیروى موثر در آن نشان داده نشده است زیرا وسایل ارتباط جمعى هر روز به نوعى مشخص مى كنند كه عقیده مسلط چیست؟
چنانكه در نظریه مارپیچ سكوت در رسانه ها به ما مى گویند كه كدام ایده ها طرفدار دارند، در اكثریت هستند و دارند قوت مى گیرند و اینكه مردم هنگامى كه فكر مى كنند موضع آنها ضعیف است سكوت مى گزینند، زیرا از انزواى اجتماعى هراس دارند. این امر دیگران را نیز وادار به سكوت مى كند و در نتیجه به مارپیچى از سكوت درباره آن موضع خاص منجر مى شود. نكته مهمى كه در اینجا باید مورد تاكید قرار بگیرد این است كه در برخى شرایط مى توان با این «مارپیچ سكوت» مبارزه كرد.
این امر به خوبى با ایده فشار گروهى و اهمیت صداهاى اقلیت تطابق دارد. به طور كلى، ایده هایى كه امروز طورى تلقى مى شوند كه تقریباً مورد قبول عام قرار دارند، در گذشته بیش از حد نامقبول بوده اند. در واقع در عالم فرض، هر ایده تازه اى طبق تعریف نا مقبول است. زمانى لویى پاستور به خاطر این گفته اش كه چیزهایى نامرئى (میكروب) موجب بیمارى مردم مى شوند، از آكادمى فرانسه اخراج شد. همچنین پاركس به خاطر این باور كه باید در اتوبوس عمومى، حقوق مساوى براى نشستن وجود داشته دستگیر شد. در حالى كه پاستور و پاركس اقلیت هاى یك نفره بودند، با وجود این، ایده هایشان به موقع درك شد.
ایده هایى كه امروز طورى تلقى مى شوند كه تقریباً مورد قبول عام قرار دارند، در گذشته بیش از حد نامقبول بوده اند.
بنابراین رسانه هاى همگانى تاثیر فوق العاده اى روى افكار عمومى دارند. نئومن این بحث را این طور مطرح مى كند كه چنانچه سه مشخصه بارز ارتباط توده، یعنى؛ «انباشت»، «حضور همه جانبه» و «هماهنگى» با یكدیگر تركیب شوند قدرت زیادى تولید مى كند كه قادر است بر افكار عمومى اثر بگذارد. در اینجا منظور از عامل هماهنگى ارائه یك تصویر منسجم از یك واقعه یا موضوعى است كه درباره جزئیات مختلف آن بین نشریات، شبكه هاى تلویزیونى و سایر رسانه ها اتفاق نظر وجود نداشته باشد، تاثیرى كه عامل هماهنگى به جاى مى گذارد این است كه بر انتخاب فردى در رویارویى با واقعه مورد نظر، چیره شود
زمانى كه همگان درباره یك واقعه به طور مشابه نظر بدهند، انتخاب دیگرى وجود نخواهد داشت. در نتیجه این تصور حاصل مى شود كه اكثر مردم به واقعه یا موضوع مورد نظر همانگونه مى اندیشند كه رسانه ها مطرح ساخته اند. عامل دیگر كه در اینجا وارد صحنه مى شود همان حركت مارپیچى سكوت است كه مردم در مورد یك موضوع داغ علاقه مندند كه نظر دیگران چیست؟ اگر نظر آنها در اقلیت است سكوت مى كنند و هر اندازه كه احساس نمایند كه دیدگاه شخصى شان هنوز مطرح نشده، همچنان به سكوت خود ادامه مى دهند. نئومن معتقد است كه رسانه هاى همگانى در اینجا نقش مهمى كه برعهده دارند منبعى به شمار مى روند كه مردم براى آگاهى از چگونگى توزیع افكار عمومى به آنها مراجعه مى كنند. از نظر او رسانه ها بر حركت مارپیچى سكوت از سه طریق اثر مى گذارند: اول اینكه؛ رسانه ها با اعلام این موضوع كه چه بخشى از نظریات افكار عمومى غالب است حد سیاست مردم را شكل مى دهند. دوم، رسانه ها این گمان را در مردم تقویت مى كنند كه كدام بخش از افكار عمومى درباره واقعه مورد نظر در حال گسترش است و سوم اینكه رسانه ها این گمان را شكل مى دهند كه شخص مى تواند نظر كدام بخش از افكار عمومى را منتشر كند بدون اینكه منزوى گردد. نئومن معتقد است كه تمایل مردم براى صحبت كردن درباره واقعه اى كه درباره اش تعبیرات گوناگون بیان مى شود، به مقدار زیادى تحت تاثیر تصور و ذهنیتى قرار دارد كه به باور شخص، همان افكار عمومى غالب است. چنانچه شخص تصور كند كه تعبیر او با برداشت افكار عمومى، در تعارض است سكوت اختیار خواهد نمود و انگیزه شخص براى سكوت ممكن است نتیجه ترسى باشد كه او از منزوى شدن خود دارد.
کاربردهای نظریه مارپیچ سکوت
پژوهشهای مربوط به تأثیرات رسانههای جمعی
نظرسنجیهای آماری
پژوهشهای مربوط به افکار عمومی
چگونگی آگاهی مردم ازتغییر در افکار عمومی
نقاط قوت نظریه
به خوبی مشخص میکند که چرا مردم در صورت قرار داشتن در گروه اقلیت تمایلی به ابراز عقیده نخواهند داشت.
نشان میدهد چرا مردم از ابراز احساسات واقعی خود اجتناب میکنند و بدین ترتیب خطر انزوای اجتماعی را نمیپذیرند.
به خوبی رابطه بین تأثیرات رسانههای جمعی و افکار عمومی را نشان میدهد.
در واقع فرایندهایی که افکار عمومی را شکل میدهند جامعه را منسجم نگه میدارند. مارپیچهای سکوت تضادها و اختلافاتی را که جامعه را تهدید میکنند و راهحلی نیز برای رفع آنها پیدا نشدهاست، برطرف میکنند.
نقاط ضعف نظریه
این نظریه نمیتواند مواردی را که نظرات مطرح در رسانههای جمعی با نظرات غالب در خارج از این رسانهها هماهنگی ندارد، توضیح دهد.
آیا واقعاً انسانها خود میتوانند به صورت غریزی و بدون مراجعه به مدارک و شواهد، افکار عمومی را تشخیص دهند؟
آیا واقعاً میتوانیم تشخیص دهیم که در کدام گروه جای داریم؟ اقلیت یا اکثریت؟ مردم اغلب به اشتباه تصور میکنند همه درست مانند آنها فکر میکنند.
نظریه مارپیچ سکوت نسبت به تأثیر نافذ افکار و عقاید افراد متعهدی که آرا و عقایدشان در تضاد با افکارعمومی قرار دارد، قضاوت منصفانهای ندارد.