قلعه الموت،معروفترين دژ تاريخ ايران
در شمال شرقى آبادى «گازر خان» و بر بلنداى كوهى از سنگ به پناهگاه مخوفى منتهى مى شود، قلعه اى پر شكوه و زيبا.
قلعه الموت يكى از منحصر به فردترين دژهاى تاريخى ايران است كه در منطقه رودبار الموت از توابع قزوين واقع شده است. اين قلعه كه معروفترين قلعه ايران به شمار مى رود اطراف آن را پرتگاه هاى عظيم و بريدگى هاى شگفت فرا گرفته است. اين كوه از نرمه گردن (ميان نرمه لات و گرمارود) شروع شده و به طرف مغرب ادامه پيدا كرده است. صخره هاى پيرامون قلعه كه رنگ سرخ و خاكسترى دارند، قلعه الموت را مردم محل قلعه حسن مى نامند. تختگاه حسن صباح در طول اقامت ۳۵ ساله وى در الموت بوده است. اين قلعه پس از تسليم ركن الدين خورشاه در ۶۵۴ ه. ق. به دستور هلاكو به آتش كشيده و ويران شد و از آن به بعد به عنوان تبعيدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت.
اين قلعه از دو بخش غربى و شرقى تشكيل شده است. هر بخش، به دو بخش: قلعه پايين و قلعه بالا تقسيم شده است كه در اصطلاح محلى، آنها را جورقلا و پيازقلا مى نامند . طول قلعه حدود يك صد و بيست متر و عرض آن در نقاط مختلف بين ده تا سى و پنج متر متغير است. ديوار شرقى قلعه بالا يا قلعه بزرگ كه از سنگ و ملاط گچ ساخته شده است، كم تر از ساير قسمت ها آسيب ديده است. طول آن حدود ده متر و ارتفاع آن بين چهار تا پنج متر است و نماى آن از آجر مى باشد. در جانب شمال غربى قلعه بالا نيز دو اتاق در داخل سنگ كوه كنده اند. در اتاق اول، چاله آب كوچكى قرار دارد كه اگر آب آن را كاملا تخليه بكنند، دوباره آبدار مى شود. احتمال مى دهند كه اين چاله با حوض جنوبى ارتباط داشته باشد. در پاى اين اتاق، ديوار شمالى قلعه به طول دوازده متر و پهناى يك متر قرار دارد كه از سطح قلعه پايين تر واقع شده است و پرتگاه مخوفى دارد. در جانب جنوب غربى اين قسمت قلعه، حوضى به طول هشت متر و عرض پنج متر در سنگ كنده اند كه هنوز هم بر اثر بارندگى هاى زمستان و بهار پر از آب مى شود. در كنج جنوب غربى اين حوض، درخت تاك كهن سالى كه هم چنان سبز و شاداب است قرار دارد.
قلعه الموت كه دو قلعه بالا و پايين را در بر مى گيرد، به صورت بناى سترگى بر فراز صخره اى سنگى بنا شده و ديوارهاى چهارگانه آن به تبعيت از شكل و وضع صخره ها ساخته شده اند از اين رو عرض آن به خصوص در قسمت هاى مختلف فرق مى كند. از برج هاى قلعه، سه برج گوشه هاى شمالى و جنوبى و شرقى همچنان برپايند و برج گوشه شرقى آن سالم تر است. ديوارهاى اطراف قلعه و برج ها، در همه جا، داراى يك ديوار پشت بندى است كه هشت متر ارتفاع دارد و به موازات ديوار اصلى بنا شده است و ضخامت آن به دو متر مى رسد. از آنجا كه در تمام طول سال، گروه زيادى در قلعه سكونت داشته و به آب بسيار نياز داشته اند .سازندگان قلعه با هنرمندى خاصى اقدام به ساخت آب انبارهايى كرده اند و به كمك آب روهايى كه در دل سنگ كنده اند، از فاصله دور، آب را بر اين آب انبارها سوار مى نموده اند. در پاى كوه الموت، غار كوچكى كه از آب رو (مجرا) هاى قلعه بوده، ديده مى شود. آب قلعه از چشمه كلدر كه در دامنه كوه شمال قلعه قرار دارد، تامين مى شده است.
در حال حاضر، اهالى محل خرابه هاى اين محوطه را ديلمان ده، آغوزبن، خرازرو و زهيركلفى مى نامند. همچنين در سمت غرب قلعه، قبرستانى قديمى معروف به اسبه كله چال وجود دارد كه در بالاى تپه مجاور آن، بقاياى چند كوره آجرپزى نمايان است.
در قله كوه هودكان نيز پيه سوزهاى سفالين كهن به دست آمده است .متاسفانه حفارى هايى كه در دوره قاجار براى يافتن گنج در قلعه الموت انجام شده، سبب ويرانى آن شده است.