0

ابوالحسن شعرانى

 
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

ابوالحسن شعرانى

تبارنامه
آيت ‏اللّه‏ حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى فرزند مرحوم حاج شيخ محمد، فرزند مرحوم آخوند ملا غلامحسين، فرزند مرحوم موالى ابوالحسن مجتهد، فرزند ملا ابوالقاسم بن عبدالعزيز بن محمد باقر بن نعمت اللّه‏ تهرانى و از نوادگان آخوند ملا فتح‏اللّه‏ كاشانى صاحب تفسير منهج‏ الصادقين بودند و جدّ مادرى ايشان، مرحوم آقا ميرزا ابراهيم نوّاب طاب ثراه، صاحب كتاب فيض الدموع و تأليفات ديگر بوده است.

زندگانى و استادان
آيت اللّه‏ شعرانى به سال 1320 قمرى در تهران از دودمانى پاك، شريف و در مهد علم و فضيلت و تقوا زاده شد و از اوان كودكى به تحصيل دانش پرداخت، ابتدا قرآن و تجويد و زبان عربى را از پدر بزرگوار خويش آموخت، سپس به مدرسه فخريّه، معروف به مدرسه خان مروى، در تهران راه يافت و الفيّه، و شاطبيّه را در قرائت و كتب متداوله حوزوى را نزد علماى تهران فراگرفت، آنگاه به قم عزيمت فرمود و در سال 1346 هنگامى كه والدشان وفات كرد، رهسپار نجف اشرف شد و در محضر درس محدث فاضل و متقى سيد ابوتراب خوانسارى شركت كرد و در رشته‏ هاى مختلف علمى مشارٌ بالبنان گرديد و سپس به تهران بازگشت و تا پايان عمر دست از اشتغال به تدريس، تحقيق، تأليف و تتبع برنداشت مهمترين اساتيد علامه شعرانى در فقه و اصول و فلسفه و نجوم و رجال و حديث عبارت‏ اند از:
حكيم محقق ميرزا محمود قمى متخلص به «رضوان» كه استاد، بيشترين بهره ‏هاى علمى را در علوم عقلى و فلسفى از ايشان برده ‏اند؛ مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى، حاج شيخ عبدالنبى نورى؛ حكيم هيدجى؛ ميرزا مهدى آشتيانى؛ سيد ابوتراب خوانسارى؛ حاج ‏آقا بزرگ ساوجى؛ شيخ مسيح طالقانى؛ اديب لواسانى؛ شيخ محمدرضا قمشه ‏اى و ميرزا على ‏اكبر يزدى.
و علوم رياضى از هيئت و نجوم و عمل به اسطرلاب و استخراج از زيج و غير آن را نزد پدر خود و استاد خود، ميرزا حبيب ‏اللّه‏ مشهور به ذوالفنون فراگرفتند.

شاگردان
آيت ‏اللّه‏ شعرانى در طول حيات پربار علمى خويش شاگردان بزرگى پروريد كه هر كدام در پستهاى دينى و علمى خود موقعيتى بسزا داشته و دارند و اكنون گرمى برخى از درسهاى حوزه ‏هاى علوم دينى مرهون دست ‏پروردگان و شاگردان برجسته آن فقيد سعيد است.
در ذيل نام تنى چند از آنان را به شمارش مى‏آوريم.

آيات و حجج اسلام و اساتيد گرانقدر حضرات آقايان:
مرحوم ميرزا هاشم آملى (پيش از رفتن به نجف) ، عبداللّه‏ جوادى آملى ، سيد محمدباقر حجتى ،حسن حسن‏ زاده آملى ، محمد خوانسارى ، مرحوم سيد حسن سادات ناصرى ،احمد سيّاح ، سيد عباس شجاعى ، مرحوم عمادالدين شهرستانى سيد رضى شيرازى ، على‏اكبر غفارى ‌، قوامى واعظ ، مهدى محقق ، آقاكمال مرتضوى ، سيد محمدحسن مرتضوى ، مرحوم سيد حسن ميرخانى ، مرحوم محمدعلى ناصح ، مهدى نوائى ، على‏اكبر وحيد

گزاره‏ اى از حيات علمى آيت‏ اللّه‏ شعرانى در مقدمه ترجمه نفس المهموم خود نگاشته‏ اند:
چون عهد شباب به تحصيل علوم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت و اقتداءً با سلافى الصالحين من عهد صاحب منهج ‏الصادقين از هر علمى بهره بگرفتم و از هر خرمنى خوشه برداشتم گاهى به مطالعه كتب ادب از عجم و عرب و زمانى به دراست اشارات و اسفار و زمانى به تتبّع تفاسير و اخبار، وقتى به تفسير و تحشيه كتب فقه و اصول و گاهى به تعمّق در مسائل رياضى و معقول، تا آن عهد به سرآمد.
لَقَدْ طُفْتُ في تِلْكَ المَعاهِدِ كُلِّها وَ سَرَّحْتُ طَرْفي بَيْنَ تِلْكَ المَعالِمِ
ساليان دراز شب بيدار و روز در تكرار هميشه ملازم دفتر و كراريس و پيوسته مرافق اقلام و قراطيس بودم. ناگهان سروش غيب در گوش اين ندا داد كه علم براى معرفت است و معرفت بذر عمل و طاعت؛ و طاعت بى ‏اخلاص نشود و اين همه ميسّر نگردد مگر به توفيق خدا و توسل به اوليا، مشغولى تا چند؟
علم چندان كه بيشتر خوانى چون عمل در تو نيست نادانى
نويسنده چهره درخشان گويد:
يكى از علماى شيعه كه خود در رشته‏ هاى مختلفه علمى، حوزه درس دارد و داراى دقت نظر است حضرت آيت اللّه‏ شعرانى را خواجه نصير عصر معرفى مى ‏كرد و مى‏ گفت هيئتِ فلاماريون را از فرانسه به فارسى ترجمه كردند و براى جمعى در مدرسه عالى سپهسالار [مدرسه عالى شهيد مطهرى] كه يكى از آنها خودم بودم درس مى ‏گفتند و اين دانشمند اضافه مى ‏كند كه در زمان مرحوم مدرّس اعلى اللّه‏ سيد حسن مدرّس دستور داد آيت اللّه‏ شعرانى در مدرسه عالى سپهسالار رياضى تدريس بفرمايند و نقل شد در مروى فلسفه تدريس مى‏فرمودند.
همو مى ‏افزايد:
يكى از اساتيد عاليقدر كه اخيراً در دانشكده الهيات تدريس مى‏كرد و بدرود حيات گفت به نگارنده گفت: درباره آقاى شعرانى قولى است كه جملگى برآنند. و نقل شده كه در دوران عمر ـ جز مقدارى از آن را ـ تا يك بعد از نيمه شب به مطالعه و تحقيق و نگارش مى ‏پرداختند چنانكه خودشان هم به عبارت ديگر نگاشته‏ اند و در اين قسمت اخير بيمارى آن مرحوم، مطالعات و زحمات نسبتا كم شده بود ولى ادامه داشت و سعى داشتند در احياى معارف دين مقدّس اسلام و مذهب حقّه جعفرى اثنى عشرى به هيچ وجه، كوتاهى ننموده و كمال جديّت را بنمايند و در حدود سى سال در منزل و خارج از منزل، حوزه درس داشتند و سطوح را بتمامها خصوصاً جلدين كفاية الاصول مرحوم استاد المحققين حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى آخوند ملاكاظم خراسانى را تدريس مى‏ فرمودند كه نگارنده در حدود بيست سال قبل [از زمان تأليف كتاب] در محضر درس كفايه ايشان شركت داشتم و اخيرا درسها در اثر بيمارى و ضعف تعطيل شده بود و فقط اسفار اربعه صدرالمتألهين شيرازى رحمة ‏اللّه‏ عليه را شبها در منزل تدريس مى ‏نمودند و ممكن بود گاهى در اثر تقاضاى طالبان فضيلت، درسى اضافه شود؛ زيرا تا آنجا كه در خور استطاعت ايشان بود اگر براى استفاضه در رشته ‏هاى مختلفه علمى و فنونى كه در آن تبحر داشتند به ايشان مراجعه مى ‏شد دست ردّ بر سينه كسى نمى ‏گذاشتند.
به گيتى بهتر از دانشورى نيست بجز دانش به گيتى مهترى نيست
سرى سخت و دلى ستوار بايد كه كار دين و دانش سرسرى نيست
بجز يك پرتو از انوار دانش فروغ آفتاب خاورى نيست

به گفته صاحب چهره درخشان (ص 11 ـ 16) اشتغالات علمى علامه شعرانى را پس از ادراك حوزه علميه تهران، قم و نجف و بازگشت ايشان به تهران در سه محور مى‏ توان خلاصه كرد:

الف ـ تبليغ
ايشان رهبرى روحانى قلب پايتخت كشور شيعه يعنى امامت جماعت مسجد ملا ابوالحسن ـ جدّشان ـ معروف به مسجد حوض نزديك بازار تهران را به عهده داشتند كه خود مرحوم ملا ابوالحسن مجتهد تهرانى آن را از املاك شخصى خود نقشه برداشته و به طورى كه نقل كردند ساخته است. در اين مسجد اعتقادات و احكام و اخلاق و معارف دينى را خود ايشان و نيز گويندگان مذهبى براى مردم بيان مى‏كردند و مرحوم شعرانى براى تجديد بناى مسجد خيلى زحمت كشيدند تا به صورت فعلى درآمد؛ ابوالحسن تأسيس و ابوالحسن تجديد بنا كرد.
ب ـ تأليف
آنچه آيندگان دست مايه قضاوت درباره آگاهى و ميزان دانش يك شخص قرار مى‏دهند نوشته ‏ها و انديشه‏ه ايى است كه از او بر جاى مانده است و در مورد علامه شعرانى و در اهميت آثار گرانسنگ قلمى ايشان به اين كلام از استاد آيت‏ اللّه‏ حسن حسن‏زاده آملى بسنده مى‏ كنيم كه فرمودند:
« آثار آيت اللّه‏ شعرانى را بايد در عداد كرامت به حساب آورد .»
آنچه در ذيل آمده فهرستى است از آن آثار جاويدان كه عمدتا از كتاب چهره درخشان نقل مى ‏كنيم:
1 ـ اصطلاحات فلسفى (فلسفه اولى يا ما بعد الطبيعة)
2 ـ تجويد قرآن مجيد.
3 ـ تحقيق و تصحيح جامع الرّواة كه به امر حضرت آيت‏اللّه‏ بروجردى اعلى اللّه‏ مقامه پس از زحمات و دقت كامل استاد به زيور طبع آراسته گرديد.
4 ـ ترجمه « الامام على صوت العدالة الانسانيه » با انتقاد از لغزشهاى نويسنده آن.
5 ـ ترجمه رساله علوم و صناعات فارابى(ناتمام).
6 ـ ترجمه نفس المهموم مرحوم محدث متبحر حاج شيخ عباس قمى اعلى اللّه‏ مقامه به نام دمع السّجوم كه احاطه استاد را در طرز ترجمه و تحقيق در تاريخ نشان مى ‏دهد .
7 ـ ترجمه و شرح دعاى عرفه حضرت اباعبداللّه‏ الحسين عليه ‏السلام كه با كتاب فيض الدموع مرحوم بدايع ‏نگار چاپ شده است.
8 ـ ترجمه و شرح مفصل صحيفه كامله سجاديه به فارسى كه با پنجاه صفحه ملحقات به طبع رسيده و در دسترس است.
9 ـ ترجمه و شرح منظومه مرحوم حاجى سبزوارى به فارسى (ناتمام).
10 ـ تصحيح كتاب « ابى الجعد » يا « مسند الرضا » يا « صحيفة الرضا عليه‏السلام » به روايت شيخ طبرسى؛ اين كتاب همراه با نثر اللئالى و طب الائمة به امر آيت ‏اللّه‏ بروجردى(ره)، در سال 1377 ق به چاپ رسيد.
11 ـ تصحيح و حواشى مفيد بر تفسير صافى در 2 جلد.
12 ـ تعليقات بر شرح اصول كافى ملا صالح مازندرانى در 12 جلد كه خيلى مورد توجه اهل نظر است.
13 ـ تعليقات بر وسائل الشيعه كه از جلد شانزدهم تا بيستم آن به چاپ رسيده است.
14 ـ تعليقات و حواشى بر تفسير كبير منهج ‏الصادقين اثر ملا فتح ‏اللّه‏ كاشانى در 10 جلد .
15 ـ تعليق و جمع حواشى كتاب وافى مرحوم فيض كاشانى در سه جلد.
16 ـ تعليقاتى بر « زيج بهادرى » كه البته تعليقات آن اندك است امّا شاگرد برجسته و وارسته ايشان استاد آيت اللّه‏ حسن حسن‏زاده آملى يك دوره كامل آن را شرح كرده ‏اند.
17 ـ تعليقات بر كتاب « محمد (ص) پيامبر و سياستمدار » ، تأليف پروفسور مونت گمرى وات انگليسى .
18 ـ تعليقه و مستدرك تشريح الافلاك در اشاره به هيئت جديد موافق با زيج هندى. 19 ـ جلد اول و سوم « نفائس الفنون و عرائس العيون » با تصحيح و مقدمه و حاشيه بر آن.
20 ـ چند كتاب مستقل فقهى به فارسى درباره طهارت، صلاة ، اطعمه و ديات .
21 ـ تحشيه رسائل شيخ اعظم انصارى عليه الرحمه به فارسى.
22 ـ حاشيه بر ارشاد القلوب ديلمى؛ اين كتاب بيشتر يكى از متون درسى حوزوى در دفن اخلاق به شمار مى ‏رفت؛ از اين‏ رو مرحوم شعرانى آن را احياء و تصحيح كرد و بر آن حواشى سودمندى نگاشت.
23 ـ حاشيه بر مجمع‏ البيان در ده جلد با تصحيح و اعراب اشعار و توضيح آنها.
24 ـ حاشيه كبيره بر قواعد.
25 ـ راه سعادت (اثبات نبوت خاتم الانبياء (ص) و حقانيت دين اسلام) .
26 ـ رساله در شرح «نشكوك الصلاة من العروة الوثقى.»
27 ـ رسالة في الدرايه.
28 ـ رساله‏اى در اعتقادات، مانند اعتقادات صدوق و مفصلتر از آن كه در ابتداى شرح اصول كافى چاپ شده است.
29 ـ شرح تبصره علاّمه حلّى اعلى اللّه‏ مقامه كه متن فقهىِ مستقل، عالى و با ديدى جديد و نو از نظر مسائل روز به فارسى است در دو جلد.
30 ـ شرح تجريد در علم كلام به فارسى كه شرح الشرح است و بيان دو عالم بزرگ خواجه نصيرالدين طوسى قدس اللّه‏ سرّه و شاگرد عاليقدرش علامه على الاطلاق قدّس سرّه الشريف.
31 ـ شرح كفايه در اصول بر طريقه «قال ـ اقول» كه اكتفا كرده‏ اند بر تفسير مقاصد آن به عبارت واضح و روشن نظير شرح شمسيه.
32 ـ فقه فارسى مختصر كه به صورت تعليمات دينى منتشر گرديده است.
33 ـ كتاب « المدخل إلى عذب المنهل » در اصول.
34 ـ كتابى در تراجم(چاپ نشده).
35 ـ متجاوز از 60 نوع قرآن به قطعهاى مختلف كه با دقت نظر استاد در خود آيات و ترجمه آنها و تصحيح و اعراب‏گذارى و رسم‏الخط طبق منابع و مآخذ معتبرى كه در دسترس داشتند.
36 ـ مقدمه بر كتاب وقايع السنين و الاعوام مرحوم سيد عبدالحسين خاتون آبادى . 37 ـ مقدمه و تصحيح منتخب التواريخِ مرحوم ملا هاشم خراسانى.
38 ـ مقدمه و تصحيح و تحقيق در مطالب « كشف الغمه » و شرح حال مؤلف آن على بن عيسى وزير.
39 ـ مقدمه و تصحيح و تعليقات بر « روضة الشهداء » تأليف ملا حسين واعظ كاشفى . 40 ـ مقدمه و حواشى و تصحيح تفسير ابوالفتوح .
41 ـ مناسك حج مشتمل بر واجبات حج تمتع و عمره و اقسام حج كه با حواشى 9 نفر از مراجع تقليد چاپ و منتشر گرديد.
42 ـ نثر طوبى يا دائرة المعارف لغات قرآن مجيد به ترتيب حروف تهجّى كه جامع و بى ‏نظير است و چنين خدمتى سابقه نداشته است.
43 ـ هيئت فلاماريون كه از فرانسه به فارسى ترجمه كرده‏اند و احاطه استاد را به زبان علمى فرانسه نشان مى ‏دهد.

وفات
آيت اللّه‏ شعرانى در اواخر عمر دچار ضعف و نقاهت و بيمارى قلب و ريه شدند و زير نظر طبيب بودند و چون بيمارشان شدت يافت براى معالجه به آلمان رفتند و در بيمارستانى در شهر هامبورگ بسترى گرديدند لكن معالجات سودى نبخشيد و شب يكشنبه هفتم شوال المكرم 393 (12 / 8 / 52) سى و پنج دقيقه بعد از 12 نيمه شب در بيمارستان بدرود زندگى گفتند و روز چهارشنبه جنازه به تهران حمل شد و قبل از ظهر روز پنجشنبه تشييع جنازه گرديد و در جوار حضرت عبدالعظيم حسنى عليه‏السلام روبروى باغ طوطى، مقبره خانوادگى زمردى به خاك سپرده شد اعلى اللّه‏ مقامه و رفع في فراديس الجنان اعلامه.

سه شنبه 26 بهمن 1389  6:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها