تروريسم Terorism
1- نظام حكومت ترور و اعقتاد به لزوم آدم كشي و
ايجاد وحشت در ميان مردم و يا نظام فكري كه هر نوع علمي را براي رسيدن به
هدف سياسي مجاز مي شمارد. 2- كاربرد سيستماتيك ترور، به ويژه به عنوان
وسيله ي اجبار يا روا شمردن اقدامات داراي ماهيت وحشت آفريتي در اذهان
عامه و گروههاي انساني، مثل تروريسم انقلابي براي ساقط كردن حكومت،
تروريسم ظالمانه براي حفظ حكومت يا دفاع از آن، تروريسم شبه انقلاب كه از
ترور براي نسل به هدفهايي مثل وادار كردن حكومت به تغيير سياست يا واكنش
به سياست حكومت استفاده مي كند. 3- تروريسم به معني مبارزه ي تروريستي
روشنفكران انقلابي جدا از توده ها، عبارت است از يك جريان خرده بورژوايي
كه در مرحله اي از جنبش انقلابي در اروپا ظاهر شد. تروريسم به تئوري
قرمانان فعال و توده هاي غير فعالي كه در انتظار هنر نمائي اين قهرمانان
هستند معتقد است. اعتقاد تروريسم به اين تئوري در اساسي ترين نمودهايش به
صورت ناتواني كامل در شناخت جنبش توده اي و فقدان ايمان به آن، عدم درك
نيازمندي و كمبودهاي جنبش عدم توانايي در آميختن فعاليت انقلابي خود با
جنبش توده اي و بي ارزش تلقي كردن فعايت انقلابي توده ها و در نتيجه،
ناگزير به شكل توسل به ترور انفرادي براي خاموش ساختن احساسات خشم آگين و
انرژي انقلابي خويش و جستجوي وسايل تهييج مصنوعي و نظاير اينها متجلي مي
شود. ترور انفرادي، عوام فريبان و ستمگران را به خطر نمي اندازد و يا اگر
حتي جامعه را موقتاً از شر سخنگوي كه در رأس آن ممكن است قرار گرفته
باشند، خلاص كند، رژيم ستمگري و نظام عوامفريبي را محفوظ نگه مي دارد و
اصولاً جز در موارد خاص، هرگز نمي توانند راه انقلاب يا تحولات سياسي را
بگشايد.