اومانيسم Hamanism
انسان باوري، انسان گرايي، انسان دوستي، هومانيسم، اومانيسم، انسان مداري :
واژه
ي متداول در علوم انساني كه معاني گوناگون دارد. و به طور كلي عبارتست از
مجموعه نظريات حاكي از احترام به فضايل انساني و علاقه به سعادتمندي و
تكامل جامع، سريع و ايجاد شرايط مادي و معنوي تعالي انسان. هومانيسم در
عصر حاضر از كوشش براي ايجاد شرايط مادي و معنوي تعالي انسان جدايي ناپذير
است.
در تاريخ تمدن غرب، نام نهضتي است كه به رنسانس و تجديد حيات
علم و فرهنگ و هنر و طرح مسائل اجتماعي و سياسي و تربيتي خارج از محيط
سلطه ي پاپها منجر شد. هومانيسم شعار خود را براساس سخن پروتا گو راس
فيلسوف يوناني كه گفت انسان ميزان همه چيز است. بيان مي نمود. و بدين
ترتيب، مفهوم انسان را جانشين خدا و كليسا و بسيج ساخت و فردگرايي و
خودخواهي معتدل را ترويج كرد و خوش بيني اين جهاني را به جاي اعتقاد به
بقاي روح و وعده ي بهشت برگزيد. و توجه به عمل و زندگي روزمره را جايگزين
اعتقاد به ماوراي طبيعت و مسيحيت نمود از ايدئولوژي انسان گرايي دو مكتب
به وجود آمد. يكي ليبراليسم كه مسلك اقشار شهري و به ويژه روشنفكراني بود
كه با قيد و بندهاي نظام اجتماعي موجود موافق نبودند و بعدها ايدئولوژي
مسلط در جوامع سرمايه داري شد. و ديگري سوسياليسم كه اصلاح وضع اقشار
محروم جامعه را درنظر داشت و به دو نوع سوسياليسم تخيلي و سوسياليسم علمي
تقسيم مي شود. مبارزه بين سوسياليسم علمي و ليبراليسم كه هر دو مدعي اصلاح
و بهبود وضع انسانند همچنان ادامه دارد. از جمله نمايندگان هومانيسم در
اروپا مي توان : دانته، داوينچي، ميكل آنژ، گاليله، دكارت، لوتر، شكسپير،
نيوتن، سروانتس، كپرنيك، اراسموس و بوكاچيو را نام برد.
ايده آليسم Idealism
ايده
آليسم، آرمانگرايي 18 نظريه اي كه براساس آن، ارزشهاي روحي و ذهني در جهان
اصالت دارند 2- مكتبي كه شعور به شكل عقل محض را مقدم بر ماده مي شمارد و
آن را خالق جهان مادي مي داند. ايده آليسم عيني، جهان واقعي خارج از ذهن
بشر را قبول دارد ولي آن را مانند هگل نتيجه ي تكامل عقل محض مي داند. كه
تنها در سير نزولي خود به جهان مادي يا ناسوتي بدل شده و به صورت ماده
درآمده است. ايده آليسم ذهني كه اسقف بركلي نماينده ي آن است،منكر وجود
جهان عيني و مادي خارج از ذهن بشر است. در فلسفه ي سياسي، دو مكتب ايده
آليسم و رئاليسم در مقابل يكديگر قرار دارند. ايده آليستها، امور و روابط
بين الملل را بر مبناي اخلاق، عدالت، اعتماد، و تعهد درنظر مي گيرند و
اعتقاد دارند كه سياست، بايد مطابق آرمانها با اصول متعالي عمل كند. در
حاليكه رئاليستها. امور و روابط بين المللي را بر حسب قدرت مورد توجه قرار
مي د هند. و طرفدار حفظ وضع موجود، محافظه كاري، و اتكاء به سياست (با
اخلاق) مي باشند.