ايسم
ايسم ، ايزم : پسوند ايسم يا افرم در زبان
انگليسي كاربردهاي گوناگوني دارد.ولي آشناترين كاربرد آن در زبان فارسي
آنجاست كه اين پسوند به دنبال نامها يا صفتها مي آيد و معني راي، عقيده،
ايمان، مسلك، مذهب، مكتب، روش، آئين و گرايش مي دهد.
آنارشيسم Anarchism
بي
دولتي، بي سرودي، آنارشيسم : آنارشيسم از واژه ي يوناني «آنارشيا، گرفته
شده و به معني بي سروري و فقدان رهبري و حكومت است مخالفانش آن را هرج و
مرج طلبي ناميده اند. به موجب اين مكتب، انسان ذاتا داراي غريزه ي اجتماعي
است و اگر به حال خود گذاشته شود، راه زندگي جمعي را در پيش مي گيرد.
آنارشيسم به اصالت فرد و حفظ آزاديهاي فردي اهميت مي دهد. و هر نوع حكومت
و قدمت سازمان يافته (حتي دولت پرولتاريايي) را به عنوان اينكه وسيله ي
استثمار و خفقان مردم دست رد مي كند. و با مالكيت خصوصي نيز مخالف است. به
نظر آنارشيستها، جامعه (به جاي هر نوع حكومت و سلطه) بايد بر اساس يك
سلسله پيمانها و قراردادهاي اجتماعي منعقده بين افراد اداره شود. و امور
مربوط به توليد و توزيع نيز در دست خود توليد كنندگان و مصرف كنندگان،
قرار داشته باشد. آنارشيسم، خواستار يك مبارزه اي اجتماعي بي واسطه و
اعتصاب عمومي در مقياس جهاني است. تا با يك اقدام قهرآميز ، نظام سرمايه
داري برچيده شود و به جاي آن سوسياليسم بدون سازمان و قوه ي قهريه، مستقر
گردد. شعار اصلي آنارشيسم، حذف قدرت و زائد دانستن دولت است. از نظر
ماركسيست ها، آنارشيسم جز، جملات كلي عليه استثمار سرمايه داري و بدون درك
ريشه ها و علت آنها چيزي نمي گويد. و به بهانه ي اينكه شخصيت انسان آزاد
است، تنها عمل انفرادي را قبول دارد و اقدام متشكل جمعي مبارزه ي طبقاتي و
نهضت اجتماعي را ناديده مي گيرد.
اكونوميسم Economism
اكونوميسم،
اقتصاد گرايي، اقتصاد زدگي : اين اصطلاح مباحثه اي را نخستين بارلنين و پس
از او ساير انقلابيون روسي به كار بردند. هدف آنها انتقاد از سوسيال
دموكراتهايي بود كه به جاي پيشبرد آرمان انقلاب و سوسياليسم، كوشش خود را
صرف جنبشهاي خود به خودي كارگران براي انجام اصلاحات اقتصادي و اجتماعي
ناچيز و فوري مي كردند. اكونوميسم، مبارزه ي اقتصادي پرولتاريا را مقدم بر
مبارزه ي سياسي و هدفهاي سوسياليستي وي قرار مي دهد در حاليكه كمونيستها،
مبارزه ي اقتصادي را به عنوان زمينه اي جهت متشكل ساختن پرولتاريا در يك
حزب انقلابي و به منظور تقويت و تكامل مبارزه ي طبقاتي آنها عليه نظام
سرمايه داري به خدمت مي گيرند. اكونوميسم، علاوه بر نفي كار تبليغ و ترويج
مستقل سياسي ضرورت ايجاد حزب پرولتاريا را نيز رد مي كند. و اصولا به خرده
كاري در بين كارگران علاقه دارد.
2- عوامل اقتصادي را محور و علت پديده هاي ديگر دانستن و ساير عوامل و علل را فرعي دانستن.
3-
اعتقاد به اينكه تمام پديده هاي زندگي بشر از اقتصاد سرچشمه مي گيرند. و
از اين رو، تابع نظام اقتصادي با زيربناي جامعه اند. معتقدان به اين مكتب
براي روبنا، اهميتي قائل نيستند.
اگزيستانسياليسم Existentialism
اگزيستانسياليسم،
هستي گرايي، وجود گرايي، اصالت وجودبسته : اين مكتب، تنها مبحث قابل طرح
در فلسفه را حالت روحي انسان مي داند، هستي مقوله ي اصلي در
اگزيستانسياليسم است. به نظر هستي گرايان، انسان در استغراق عادي در زندگي
روزانه وجود بي شخصيتي است كه هستي را درك نمي كند ولي ترس و دلهره كه در
حالات فروي (مقابله با مرگ) دست مي دهد پايه ي آزادي انسان است. آزادي
زماني ست كه انسان ديگر مانند شييء در د اخل جبر محيط طبيعي يا اجتماعي
عمل نمي كند بلكه خود، عمل رفتار خود را انتخاب مي كند. و به حد وارستگي
مي رسد. انسان آزاد، مسئول عمل خويش است و نمي تواند اين يا آن عمل خود را
به اتكاء وجود ضرورتها توجيه نمايد. از نمايندگان معروف اين مكتب مي توان
از مارتين هايدگر (1889-1976) كه با ماشيسم همراهي نمود و ژان پل سارتر
(1905-1980) كه از صلح و جريانان مترقي هواداري كرد نام برد.