0

تفاوت رژيم غذايي ورزشكاران با افراد عادي2

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

تفاوت رژيم غذايي ورزشكاران با افراد عادي2

ویتامین و املاح

 

زمانی که انرژی بیشتری مصزف کنید،افزایش می یابد.نیاز شما به بسیاری از ویتامین های خانوادهB که به بدن در سوختن کربوهیدراتها کمک میکنند در غلات و حبوبات یافت میشود.ویتامین های B و آنهایی که به پردازش پروتئینی ها یاری میرسانند در فراورده های گوشتی و لبنی وجود دارند،بنابراین شما می توانید از طریق خوردن بیشتر این غذا با یک تیر دو نشان بزنید و افزایش نیاز خود به انرژی را رفع کنید.

 


ورزش و مكملهاي غذايي

 

بیشتر متخصصین تغذیه معتقدند که غذا بهترین منبع مواد مغذی است.در صورتی که غذاهای متنوعی از غلات،سبزیجات،میوه جات،لبنیات و گوشت مصرف کنید،به قرص های ویتامین و مواد معدنی نیاز پیدا نمی کنید.با این وجود در صورتی که نوعی بیماری یا نیازهای تغذیه ای خاصی دارید که با منابع معمول غذایی قابل رفع نیست یا اینکه اصولاً از یک نوع مواد غذایی خاص استفاده نمی کنید(مثلاً از شیر تا سایر محصولات لبنی مصرف نمی کنید). ممکن است مکمل برای شما سودمند باشد.

 


شزایط زیر احتمالاً نیاز به مکمل دارد:

 

کمبود لاکتات:افراد مبتلا به کمبود لاکتات قادر به هضم شیر و برخی فرآورده های شیر نیستند در صورتی که این افراد به اندازه کافی از سایر مواد غذایی محتوی کلسیم فراوان (نظیر اسفناج،کلم و باقلا)استفاده نکنند،مصرف یک مکمل کلسیمی مفید خواهد بود.به طور مشابه افرادی که آلرژی به شیر دارند یا از شیر و محصولات آن خوششان نمی آید نیز احتمالاً از مکمل کلسیمی سود خواهند برد.رژیم گیاهخواری،ویتامین B12،آهن،روی و مکمل های کلسیمی ممکن است مورد نیاز باشند.

 

رژیم غذایی


کمبود ویتامین یا مواد معدنی:

 

در صورت تشخیص کمبود ویتامین یا یک ماده معدنی بخصوص،استفاده از مکمل در درمان این کمبود کمک کننده می باشد.اما چگونه میتوانید بفهمید که نیازهای خاص دارید یا اینکه رژیم غذایی شما فاقد مواد مغذی کلیدی است؟

 

به عنوان یک ورزشکار شما از ارزیابی تغذیه ای برای بررسی عادات غذایی اخیرتان،تشخیص مواردی که به طور مناسب رعایت می کنید،برای نشان دادن راههای بهبود و شناسایی نیاز خود به مکمل ها سود خواهید برد.تجربه نشان میدهد ورزشکاران از مکملهایی استفاده میکنند که رژیم غذایی آنها بطور کامل این نیازها را تأمین نموده و در مورد مواد مغذی که کمبود دارند از مکمل مناسب استفاده نمی نمایند یک ارزیابی تغذیه ای میتواند خلاءهای تغذیه ای شما را پرکند.

 

بسیاری از ورزشکاران حرفه ای ادعا می کنند که از مصرف مکملها سود برده اند مع الوصف در مورد ادعای این ورزشکاران دو نکته را باید به خاطر داشت:نخست آنکه بسیاری از این ورزشکاران حرفه ای از طریق انجام فعالیت های بسیار شدید و طاقت فرسا به بدنشان فشار می آورند.ممکن است در برخی مراحل تمرین خود به مواد مغذی اضاقی نیاز داشته باشند.بسیاری از تبلیغاتی که رای مکمل ها میشوند،اغواکننده و فریبنده هستند و فوایدی برای آنها ذکر میشود شاید مصرف یک قرص از اینکه در روز سه لیوان شیر بنوشید و یک ظرف لوبیا بخورید،ساده تر به نظر برسد ولی مصرف مکملها یک راه حل ساده نیست.قسمت دشوار در ارزیابی دعوی سازندگان مکمل این است که بر خلاف داروها و مواد غذایی لازم نیست که سازندگان مکمل به طور قانونی بی خطر بودن یا موثر بودن مصرف آنها را اثبات نمایند.این بدان معنی است که شما به عنوان یک مصرف کننده باید در اینکه از مکمل استفاده کنید یا خیر،بسیار محتاط باشید قبل از مصرف یک مکمل غذایی،به سوالات زیر پاسخ دهید:



آیا مصرف مكملها قانونی است؟

 

بسیاری از مواد موجود در مکملهای غذایی برای ورزشکاران شرکت کننده در مسابقات ممنوع بوده و جزو موارد دوپینگ محسوب میشوند.بنابراین مراقب باشید که اشتباهاً از مکملی استفاده نکنید که باعث محرومیت شما از ورزش شود و برچسب روی مکمل را با دقت مطالعه کنید تا بدانید واقعاً چه چیزی در این مکمل وجود دارد.

 


آیا مصرف مكملهاي غذايي بی خطر است؟

 

بعضی مکملهای غذایی(حتی مواد مغذی آلی)در صورتی که بیش از حد توصیه شده دریافت شوند،دارای عوارض سمی خواهند بود.سایر مواد نیز ممکن است باعث عدم تعادل و کمبود شوند که به چگونگی تداخل عمل آنها با سایر مواد مغذی در بدن بستگی دارد.بر خلاف داروها،مکملهای غذایی قبل از اقدام به فروش تحت آزمونهای امنیتی وسیع قرارنمي گیرند لذا احتمال بروز عوارض پيش بيني نشده در آنها وجود دارد .

 

یک نمونه از مکمل گیاهی وجود دارد که میتوانند عوارضی جانبی خطرناکی داشته باشد و 20 مورد مرگ در اثر مصرف آن گزارش شده است.

 

 

آیا مصرف مكملهاي غذايي موثر است؟

 

به منظور تعیین اثربخشی یک ماده غذایی،مطالعات کیفی زیادی مورد نیاز هستند.یک مطالعه منفرد روی تعداد کمی از افراد کافی نیست. لذا بدرستي به اين سوال نمي توان پاسخ داد .

 

رژیم غذایی

 

آیا مصرف مكمل براي ورزشكاران ضروري است ؟

 

با وجودی که مکمل ممکن است قانونی،بی خطر و موثر باشد(به عنوان بهبود دهنده کارآیی)لازم است تعیین کنید که آیا واقعاً به آن نیاز دارید.به عنوان مثال در بسیاری از دوندگان مسافتهای طولانی زن ذخایر آهن پایین است و میتوانند از مکمل آهن بهره ببرند،ولی در صورتی که ذخایر شما طبیعی باشند،این مکمل برای شما ضروری نمیباشد.کراتین ممکن است برای ورزشکاران درگیر در ورزشهای قدرتی تا حدی ارزشمند باشد ولی در صورتی که یک ورزشکار استقامتی هستید نیاز به آن ندارید و عوارض جانبی احتمالی آن توجیه پذیر نیست.این مطلب را همیشه در نظر داشته باشید که هیچ رژیم غذایی وجود ندارد که موجب قهرمانی یک ورزشکار عادی گردد.فقط رژیم غذایی صحیح و منطقی،شرایط را برای حداکثر آمادگی جسمانی و انجام مطلوبی فعالیت مهیا میکند.

 

 

نقش آب دربدن ورزشكاران

 

شما بدون غذا چند هفته،بدون آب چند روز و بدون اکسیژن چند دقیقه میتوانید زنده بمانید،به عبارت دیگر بجز اکسیژن آب مهمترین عنصریست که در بدنمان داریم.

 

بدن شما از70-55 درصد آب تشکیل شده و تقریباً 90-80 درصد خون را آب تشکیل می دهد.آب تقریباً در تمام روندهای حیاتی بدن دخیل است.کمبود آب میتواند به تغییرات ذهنی و فیزیکی منجر شود.آب نقش های زیر را ایفا میکند:

 

با شستن سمومی که در طی زندگی عادی تولید میشود،بدن را پاک میکند.زندگی مفاصل را تأمین میکند.پوست را از خشکی محافظت می نماید.هیدراسیون احشاء داخلی را حفظ میکند.دمای بدن را کنترل مینماید.

 

وقتی بدن گرم میشود،آب به شکل عرق از پوست دفع میگردد.این مساله خوب است چرا که عرق از پوست شما تبخیر میشود و بدن شما سرد میشود.در واقع یک Air-Conditioner در بدن شما وجود دارد ولی برای اینکه این سیستم به کار خود ادامه دهد،نیاز به جبران آب از دست رفته بدن دارید.اگر به اندازه کافی و در حد جبران عرق از دست رفته آب ننوشید،خون غلیظ شده و جریان خون کند میشود این امر باعث میگردد که فشار بروی قلب وارد شود.در صورتی که کمبود مایع زیاد باشد،بدن شما به اندازه کافی آب برای تولید عرق ندارد.در این نقطه درجه حرارت بدن میتواند تا حد خطرناکی بالا برود.

 

وجود اینکه یک فرد بزرگسال با چثه متوسط در روز حدود2 لیتر آب از دست میدهد،یک ورزشکار ممکن است در ظرف یک ساعت ورزش شدید قریب به 3 لیتر آب از دست بدهد.در صورتی که این مایعات از دست رفته جایگزین نشوند،ممکن است دهیدراسیون عارض گردد.

 

کم آبی یا دهیدراسیون یک اثر منفی و شدید روی کارایی ورزشی دارد.در واقع حتی هیدراسیون خفیف تا حد یک درصد کاهش وزن بدن می تواند با ایجاد سرگیجه،سردرد و زمان عکس العمل کندتر باشد و میتواند بر خطر گرمازدگی بیافزاید.

 

در صورت عدم درمان،دهیدراسیون بدتر میشود و میتواند کشنده باشد.مراقب علایم زودرس هشداردهنده در خودتان و هم تیمی ها باشیدتا از دهیدراسیون اجتناب شود.در صورتی که هر یک از این علائم را مشاهده کردید،به مربی خود اطلاع دهید یا مراقبت طبی فوری طلب کنید.

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

آیا از مرگ می ترسی؟

آیا از مرگ می ترسی؟

 

 

امام جواد علیه السلام نهمین امام بر حق به عیادت یكی از اصحابش كه بیمار شده بود رفت و در بالین او نشست. و دید او گریه میكند و در مورد مرگ بیتابی مینماید.

حضرت به او فرمود: «ای بنده خدا! آیا از مرگ میترسی؟»

دلیل آن این است كه نمیدانی ماهیت مرگ چیست؟ آیا اگر چرك و كثافت، تو را فرا گیرد و موجب ناراحتی تو گردد و جراحات و زخمهای پوستی در بدن تو پدید آید و بدانی كه غسل كردن و شستشو در حمام، همه این چركها و زخمها را از بین میبرد، آیا نمیخواهی كه وارد حمام شوی و بدنت را شستشو نمایی و از زخمها و آلودگیها پاك گردی؟ و یا میل نداری به حمام بروی و با همان آلودگی و زخمها             باقی بمانی!

بیمار عرض كرد: البته دوست دارم در این صورت به حمام بروم و بدنم را بشویم.

امام جواد علیه السلام فرمود: مرگ (برای مؤمن) همان حمام است و آن آخرین پاكسازی از آلودگی گناهان و شستشوی ناپاكیها است. بنابراین وقتی كه به سوی مرگ رفتی و از این مرحله گذشتی، در حقیقت از همه اندوه و امور رنج آور رهیدهای و به سوی خوشحالی و شادی روی آوردهای.»

بیمار از فرمودههای امام جواد علیه السلام قلبی آرام پیدا كرد و خاطرش آسوده شد و عافیت و نشاط             پیدا كرد و با آرامش استوار دلهره و نگرانیاش از بین رفت.

آری وقتی كه انسان از نظر فكری، روحی، روانی و با پشتوانه ایمان و عمل صالح، خود را آماده سفر آخرت كند، ترس را هنگام مرگ به خود راه نمیدهد و در مییابد كه در حقیقت با این سفر، به سوی نجات و رهایی از رنجها، و روی آوردن به شادیها انتقال پیدا خواهد كرد.

 

 

منبع:

معانی الاخبار، ص 290 .

 

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:28 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

آیا شفاعت پارتی بازی است؟

آیا شفاعت پارتی بازی است؟

 

 

شبهه ای در باره شفاعت و پاسخ آن

اشکالی وارد شده که شفاعت یک نوع استثناء قائل شدن و تبعیض و بی عدالتی است ، در حالی که در دستگاه خدا ، بی عدالتی وجود ندارد . به تعبیری دیگر : شفاعت‏ ، استثناء در قانون خداست و حال آنکه قانونهای خدا کلی و لا یتغیر و استثناء ناپذیر است : « و لن تجد لسنة الله تبدیلا »               ( فتح / . 23 ) . این اشکال است که بحث شفاعت را با عدل الهی مرتبط می‏سازد ، توضیح اشکال این است که : مسلما شفاعت ، شامل همه مرتکبین جرم‏ نمی‏گردد زیرا در این صورت دیگر نه قانون معنی خواهد داشت و نه شفاعت . طبیعت شفاعت ملازم با تبعیض و استثناء است ، ایراد هم از همین راه‏ است که چگونه رواست که مجرمین به دو گروه تقسیم گردند ، یک عده به خاطر اینکه پارتی دارند از چنگال کیفر بگریزند و عده‏ای دیگر به جرم اینکه پارتی ندارند گرفتار کیفر گردند ؟

ما در میان جوامع بشری جامعه‏هایی را که قانون در آن دستخوش پارتی بازی‏ است فاسد و منحط و فاقد عدالت می‏شمریم ، چگونه ممکن است در دستگاه‏ الهی معتقد به پارتی بازی شویم ؟ ! در هر جامعه‏ای که شفاعت هست عدالت‏ نیست . تأثیر عوامل سه گانه : " پول " و " پارتی " و " زور " در یک‏ جامعه نشانه ناتوانی و ضعف قانون است . وقتی قانون ضعیف باشد طبعا نمی‏تواند بر اقویا و زورمندان چیره گردد ، سطوت خود را فقط به ضعفا نشان‏ می‏دهد . قانون ضعیف ، مجرمین ضعیف را به تله می‏اندازد و به پای میز مجازات می‏کشاند ولی از تله انداختن زورمندان مجرم عاجز می‏ماند . قرآن ، مقررات الهی را قوانین نیرومند و قوی معرفی می‏کند و تأثیر " پول " و " پارتی " و " زور " را در محکمه عدل الهی نفی می‏نماید .

نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این‏ است که گناهکار بتواند وسیله‏ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی‏ جلوگیری کند

در قرآن کریم از پول به عنوان " عدل " ( از ماده " عدول " ، زیرا وقتی که به‏ عنوان رشوه داده شود سبب عدول و انحراف از حق و حقیقت می‏گردد ، یا از عدل " به معنی " عوض " و " معادل "

و از پارتی به عنوان " شفاعت " و از زور به عنوان " نصرت " یاد شده است .

 

 

در سوره بقره‏ آیه 48 چنین می‏خوانیم : «و اتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا و لا یقبل منها شفاعة و لا یؤخذ منها عدل و لا هم ینصرون »:""پروا داشته باشید از روزی که هیچ کس از دیگری دفاع نمی‏کند و شفاعت‏ هم پذیرفته نیست و از کسی هم پولی به عنوان عوض جرم و معادل آن گرفته‏ نخواهد شد و نصرت و یاری کردن امکان ندارد """ . یعنی نظام جهان آخرت همچون نظام اجتماعی بشر نیست که گاهی انسان برای‏ فرار از قانون به پارتی یا پول متوسل شود و گاهی قوم و عشیره خود را به‏ کمک بطلبد و آنان در برابر مجریان قانون اعمال قدرت کنند . در صدر اسلام ، قانون در اجتماع مسلمین قوی بود ، گریبان نزدیکان و خویشان زمامداران را نیز می‏گرفت .

وقتی که امام علی علیه السلام مطلع شد که‏ دخترش از بیت المال مسلمین گلوبندی را به عنوان عاریه - البته با قید ضمانت - گرفته و در روز عید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب خویش‏ قرار داد و با لحنی کاملا جدی فرمود : اگر نبود که آن را به صورت عاریه مضمونه ، یعنی با قید ضمانت گرفته‏ای‏ دستت را می‏بریدیم ، یعنی درباره تو حد سارق را اجرا می‏کردم (بحار الانوار ، چاپ کمپانی ، ج 9 ص . 503)هم ایشان وقتی که ابن عباس ، پسر عمو و یاور دانایشان ، مرتکب خلافی‏ شد نامه‏ای به او نوشتند و او را مورد سخت‏ترین حملات خویش قرار دادند ، به وی نوشتند : اگر از خلاف خویش باز نگردی با شمشیرم تو را ادب خواهم نمود ، همان شمشیری که احدی را با آن نزده‏ام مگر اینکه وارد جهنم شده است . یعنی می‏دانی که شمشیر من جز بر دوزخیان فرود نمی‏آید و این کار تو ، تو را دوزخی و مستحق شمشیر من ساخته است . سپس برای اینکه بفهماند عدالت او درباره هیچکس استثناء بردار نیست‏ می‏فرماید :

به خدا قسم اگر حسن و حسین ( علیهماالسلام ) ، هم مرتکب این جرم‏ می‏شدند با آنان ارفاق نمی‏کردم (نهج البلاغه ، نامه . 41)...حقیقت این است که شفاعت ، اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد ولی برخی ، صحیح و عادلانه است‏ و وجود دارد . شفاعت غلط بر هم زننده قانون و ضد آن است ولی شفاعت‏ صحیح ، حافظ و تأیید کننده قانون است . شفاعت غلط آن است که کسی‏ بخواهد از راه پارتی بازی جلوی اجرای قانون را بگیرد . بر حسب چنین‏ تصوری از شفاعت ، مجرم بر خلاف خواست قانونگزار و بر خلاف هدف قوانین‏ اقدام می‏کند و از راه توسل به پارتی ، بر اراده قانونگزار و هدف قانون‏ چیره می‏گردد . اینگونه شفاعت ، در دنیا ظلم است و در آخرت غیر ممکن . ایرادهایی که بر شفاعت می‏شود بر همین قسم از شفاعت وارد است و این‏ همان است که قرآن کریم آن را نفی فرموده است . شفاعت صحیح ، نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثناء و تبعیض‏ وجود دارد و نه نقض قوانین ، و نه مستلزم غلبه بر اراده قانونگزار است‏ .قرآن این نوع شفاعت را صریحا تأیید کرده است .وقتی که امام علی علیه السلام مطلع شد که‏ دخترش از بیت المال مسلمین گلوبندی را به عنوان عاریه - البته با قید ضمانت - گرفته و در روز عید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب خویش‏ قرار داد

 

 

نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این‏ است که گناهکار بتواند وسیله‏ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی‏ جلوگیری کند ، درست همان طوری که در پارتی بازی‏های اجتماعات منحط بشری‏ تحقق دارد . بسیاری از عوام مردم ، شفاعت انبیاء و ائمه ( علیهم‏السلام ) را چنین‏ می‏پندارند ، می‏پندارند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین ( ع ) و حضرت زهرا سلام الله علیها و ائمه معصومین علیهم السلام خصوصا امام حسین علیه السلام متنفذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ می‏کنند ، اراده خدا را تغییر می‏دهند و قانون را نقض می‏کنند . اعراب زمان جاهلیت نیز درباره بتهایی که شریک خداوند قرار می‏دادند همین تصور را داشتند ، آنان می‏گفتند که آفرینش ، منحصرا در دست خداست‏ و کسی با او در این کار شریک نیست ، ولی در اداره جهان ، بتها با او شرکت دارند . شرک اعراب جاهلیت ، شرک در " خالق " نبود ، شرک در " رب " بود . اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی‏ دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضا امام حسین ( ع ) راهی دیگر دارد و هر یک‏ از این دو ، جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند ، دچار ضلالت‏ بزرگی شده است .

در این پندار غلط چنین گفته می‏شود که خدا با چیزهایی‏ راضی می‏شود و امام حسین ( ع ) با چیزهایی دیگر ، خدا با انجام دادن‏ واجبات مانند نماز ، روزه ، حج ، جهاد ، زکات ، راستی ، درستی ، خدمت‏ به خلق ، بر به والدین و امثال اینها و با ترک گناهان از قبیل دروغ ، ظلم ، غیبت ، شرابخواری و زنا راضی می‏گردد ولی امام حسین ( ع ) با این‏ کارها کاری ندارد ، رضای او در این است که مثلا برای فرزند جوانش حضرت علی‏ اکبر ( ع ) گریه و یا لااقل تباکی کنیم ، حساب امام حسین از حساب خدا جداست . به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته می‏شود که تحصیل رضای خدادشوار است ، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد ولی‏ تحصیل خشنودی امام حسین ( ع ) سهل است ، فقط گریه و سینه زدن ، و زمانی‏ که خشنودی امام حسین ( ع ) حاصل گردد او در دستگاه خدا نفوذ دارد ، شفاعت می‏کند و کارها را درست می‏کند ، حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام نداده‏ایم همه تصفیه می‏شود و گناهان هر چه‏ باشد با یک فوت از بین می‏رود ! اینچنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام حسین ( ع ) که بزرگ ترین افتخارش " عبودیت " و بندگی خداست نیز اهانت است.

 

(توضیحات بیشتر را در اینجا بخوانید)


منبع:

مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 289 و ص 225- 219

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:29 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

آینه های شکسته!!

آینه های شکسته!!

 

 

 

استادی می گفت کسی پرسید: "چرا نمی توان خدا را دید؟"

ظریفی آینه ای بزرگ به دستش داد و گفت چه می بینی؟

گفت:" خودم را."

چرا نمی توان خدا را دید؟

ظریف آینه را گرفت و آن را شکست. آینه هزاران تکّه شد...تکّه هایی بسیار کوچک...

ظریف این بار تکّه کوچکی از آینه شکسته را به دستش داد. دوباره پرسید: چه می بینی؟

گفت: "هیچ. آن قدر آینه اش کوچک است که دیگر خودم را هم نمی بینم! "

ظریف گفت: اگر آینه دلت هم بزرگتر بود حتماً خدا را در آن می دیدی!

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:30 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

از چی می ترسی !؟

از چی می ترسی !؟

 

 

سوال‌های عرفانى و اخلاقى از امام خمینى (ره)

 پیرامون آثار وضعى و تاثیرات روحى دعا در شخصیت معنوى و عرفانى افراد راهنمایى لازم را مبذول فرمائید؟

این دعاهایى كه از ائمه ما وارد شده است مثل دعای كمیل، مثل مناجات شعبانیّه، دعاى حضرت سیدالشهداء علیه السلام، دعاى سمات؛ اینها انسان را درست مى كنند. این ادعیه انسان را از ظلمت بیرون مى برد، وقتى كه از ظلمت بیرون رفت انسانى مى شود كه كار مى كند امّا براى خدا، شمشیر مى زند براى خدا.(1)

ائمه طاهرین علیهم السلام بسیارى از مسایل را با لسان ادعیه بیان فرموده اند، لسان ادعیه با لسانهاى عادى كه آن بزرگواران داشتند و احكام را بیان مى فرمودند خیلى فرق دارد. اكثراً مسایل روحانى ، مسایل ماوراء طبیعت، مسایل دقیق الهى و آنچه را مربوط به معرفة اللّه است با لسان ادعیه بیان فرموده اند ولى ما ادعیه را تا آخر مى خوانیم و متاسفانه به این معانى توجه نداریم و اصولا نمى فهمیم چه مى خواهند بفرمایند.(2)

دعا انسان را تقویت روحى مى كند، اگر كسى اهل دعا باشد راه را براى انسان باز مى كند و نورافكن است براى اینكه بشر را از ظلمت ها بیرون بیاورد و وارد نور بكند كه معجزه آساست. (3)

آن كه سبكبار مى كند انسان را و از این ظلمتكده مى كشد او را بیرون و نفس را از آن گرفتارى ها و سرگشتگى هائى كه دارد خارج مى كند این ادعیه اى است كه از ائمه ما وارد شده اند... این ادعیه مهیا مى كنند این نفوس را براى اینكه این علائقى كه انسان دارد و بیچاره كرده انسان را این علائق ،این گرفتارى هائى كه انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته كرده است ، متحیر كرده است ، نجاتش بدهند و آن راهى كه راه انسان است ببرند، راه هاى دیگر راه انسان نیست ، صراط مستقیم راه انسانیت است .(4)

هر عملى اولش فكر است . هر كارى اولش تفكر و تامل در اطراف كار است. اگر ما در روحمان ضعف باشد، نمى توانیم كارى بكنیم، روح را قوى كنید، قلب خودتان را قوى كنید. اینهمه ادعیه اى كه وارد شده است و همه را دعوت كرده است به اینكه به خدا توکل بكنید براى اینكه او مركز قدرت است. اینهمه دعوت شده است كه به كس دیگرى غیرخدا اتکاء نکنید، براى اینكه به شما تزریق كنند قوت را، كه شما یك پشتوانه عظیم دارید و او خداست. كسى كه خدا را دارد، از چه باید بترسد؟(5)


پاورقی ها:

1- تفسیر سوره حمد، ص 54.

2- مبارزه با نفس یا جهاد اكبر، ص 43.

3- صحیفه نور، ج 12، ص 240.

4- صحیفه نور، ج 12، ص 240 - 241.

5- صحیفه نور، ج 18، ص 277 و 278.

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:31 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

اصول منطقي منت کشي!

اصول منطقي منت کشي!

 

 

وضعيت اين گونه مي باشد.سکوت....... جواب هاي سربالا......پريشان خاطري........ در اين شرايط مي‌خواهيد موي سر خود را بکنيد. واقعا ديگر فکري به ذهن تان نمي‌رسد که چه بکنيد.عذر خواهي از همسر يا نامزدتان ممکن است مشکل به نظر برسد ، بخصوص زماني که بر سر مسئله يا موضوعي با هم چندين بار مخالفت کرده باشيد و ممکن است در خود توان گفتن متاسفم را نبينيد. هر چند هر کاري را که فکر مي‌کرديد به او مي‌فهماند از کرده خود پشيمان هستيد را انجام داده ايد.اين مطالب چندين روش جهت عذر خواهي مطرح شده است اين به روش ها حل و فصل نمودن اختلافات و عبرت گرفتن از تجارب خواهد انجاميد:

به چيزي که اکنون در حال روي دادن است توجه کنيد . آتش آور معرکه شدن راهي به جايي نخواهد برد و با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق مي رسيد.

1- انتقاد را با گشاده رويي بپذيريد

در مجادله‌اي که هر دوي شما تصور مي‌کنيد حق با شماست و مشکل مربوط به طرف مقابل مي‌باشد به ويژه اگر قبلا نيز مکررا بر سر موضوع فعلي بحث کرده ايد ، لطفا انتقاد همسر خود را با روي باز و به راحتي گوش کنيد.

 

2- زنگ تفريح دهيد

در اوج بحث فشار خونتان بالا مي رود و تپش قلبتان بالا مي رود و ممکن است چيز هايي بگوييد که لزوما از بيان آن ها منظوري نداريد . هميشه به مکاني خلوت نياز داريد که در آن از هم جدا شده ، آرام گرفته و افکار خود را جمع کنيد.

 

3- گذشته را ياد آوري نکنيد

به چيزي که اکنون در حال روي دادن است توجه کنيد . آتش آور معرکه شدن راهي به جايي نخواهد برد و با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق مي رسيد.

 

4- به او بگوييد که دشمن اش نيستيد

اگر به آرامي در مورد موضوعي بحث مي کنيد و همسرتان به يکباره صدايش را بالا برده و از کوره در مي رود ، کافي است شما به روش آرامتان ادامه دهيد و سعي کنيد با رفتار محبت آميزتان به او بفهمانيد که دشمني در کار نيست.

 

5- محيط دور برتان را درست کنيد

محيط اطراف تاثير مستقيمي روي احساسات ما دارد. احساس دلخوري خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آميز هميشه مي توان آن را کنترل کرد.

 

6- مشکل ترين کلمه را به زبان بياوريد

يک عذر خواهي واقعي مي تواند يکي از دشوارترين پيشنهاداتي باشد که ما ارائه مي دهيم! بر خلاف تصور عموم همه افراد قادر به زبان آوردن اين کلمه بوده و تا به حال هيچ کس بعد از گفتن آن غش نکرده است.

عذر خواهي تنها به اين معناست که بگوييد متاسفيد بلکه بايد آن اتفاق را براي هميشه فراموش کنيد. در حقيقت فراموشي باعث مي گردد که مسئله مورد نظر راه بازگشت و سرايت دوباره به رابطه تان را نداشته باشد.

7- جمله اي دلپذير به او بگوييد

گاهي اوقات فراموش کردن حرف هاي آزار دهنده کسي که دوستش داريد مشکل به نظر مي رسد اما اگر چيزي قابل تعريف را باآن بياميزيد روبه رو شدن با مسائل بسيار آسان تر خواهد شد.

 

8- بگوييد که دوستش داريد.

هنگامي که مي خواهيد به حالت آشتي و صلح برگرديد به طرف مقابل بگوييد که دوستش داريد. اطمينان دادن در مورد اين موضوع که احساس شما نسبت به همسرتان هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي تغيير نخواهد کرد ، بسيار خوب است.

 

9- براي عصر برنامه ريزي کنيد

بعد از اينکه در خانه اوضاع آرام شد براي آزاد شدن فکرتان از مجادله براي انجام فعاليت تفريحي آماده شويد . اگر همسر يا نامزدتان قبلا براي رزرو بليط سينما يا هر چيزي اقدام مي کرد اين بار شما پيش قدم شويد و اين کار را انجام دهيد.

 

10- ببخشيد و فراموش کنيد

عذر خواهي تنها به اين معناست که بگوييد متاسفيد بلکه بايد آن اتفاق را براي هميشه فراموش کنيد. در حقيقت فراموشي باعث مي گردد که مسئله مورد نظر راه بازگشت و سرايت دوباره به رابطه تان را نداشته باشد.

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:31 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

القاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) در قرآن

القاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) در قرآن

 

 

 

 

قرآن كریم، لقب‌ها و صفات‌ بسیاری را برای پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) بیان فرموده است: از جمله:

ـ احمد: ‌‌ مبشّراً برسول یأتی من بعدی اسمه أحمد ؛ مژده می‌دهم كه بعد از من، رسول بزرگواری كه نامش احمد است، بیاید.(1)               

ـ محمد: «محمد رسول الله».(2) و البته این لقب در قسمت‌های دیگر قرآن هم آمده است.(3)         

ـ عبدالله: و انّه لمّا قام عبدالله یدعوه (4)؛ و چون بنده خاص خدا (محمد صلی الله علیه و آله) قیام كرد،                             در حالی كه خدا را می‌خواند.    

ـ خاتم النبیین: و لكن رسول الله و خاتم النبیین .(5)     

ـ دارنده خلق بزرگ: و إنّك لعلی خلق عظیم .(6)        

ـ رحمة للعالمین: و ما أرسلناك إلاّ رحمةً للعالمین (7)؛ و [ای پیامبر] ما تو را نفرستادیم، مگر این كه رحمتی برای جهانیان باشی .                

ـ صاحب كوثر: انّا اعطیناك الكوثر .(8)                

ـ دارای سعه صدر: الم نشرح لك صدرك(9)؛ آیا ما به تو شرح صدر (و بلندی همت) عطا نكردیم .

ـ قرار داشتن بر راه مستقیم الهی: انّك علی صراط مستقیم.(10)  

      

پی‌نوشت‌ها:

1- سوره صف، آیه 6.

2- سوره فتح، آیه 29.

3- سوره آل عمران، آیه 144 و سوره محمد، آیه 2 و سوره احزاب، آیه 40 .

4- سوره جن، آیه 19.

5- سوره احزاب، آیه 40 .

6- سوره قلم، آیه 4 .

7- سوره انبیاء، آیه 107 .

8- سوره كوثر، آیه 1 .

9- سوره انشراح، آیه 1.                                                                                                               

10- سوره زخرف، آیه 43 .

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:32 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

امام خمینى از ولادت تا رحلت 1

امام خمینى از ولادت تا رحلت 

 

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین   از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .

او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت  مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى  مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه  العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد در نجف  اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل  آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان  در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به  .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید

بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمى آشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت  سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده  التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم )                  كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از  نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه  علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه  مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله  سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى  یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله  العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام  برد .

پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم  گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـكـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق  شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به  تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد  محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال  در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .

در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران كه پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یكـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تكاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـكریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ایـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـمیـنى كه با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.

زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.

پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیـه قـم را آیات عـظـام:

سید محمد حجت، سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان، شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ كیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.

امام خمینـى كه با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق مطالـعه مـستمر كتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آیـه الـلـه مـدرس تكـمیل مى كرد دریافـته بـود كه تـنها نقـطـه امیـد بـه رهـایـى و نجات از شـرایط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پدید آمده است، بیدارى حوزه هاى عـلمیـه و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.

امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـكارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهیـه كرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى ( ره) پیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .

اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن، سوگـند به قرآن كریـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـویب كـابیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.

حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقیـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نیـز اشاره شد پـشتیـبـانى شـاه از رژیـم صهیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایـتهاى آمـریـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پیـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند.

نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یكـى از ایـن تلگرافها آمده بـود:

اینجانب مجددا به شما نصیحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهید واز عواقب وخیـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلمیـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسید وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نیـنـدازید و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقیـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد.

بدیـن ترتیـب ماجراى انجـمنهاى ایـالـتى و ولایـتـى تجربـه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بـویژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ویـژگیـهـاى شخصیتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شایسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها، فـشـار آمریكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند.

با پیشنهاد امام خمینى عیـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضـرت امام از انـقـلاب سـفیـد شاه بـه انقـلاب سیـاه تعـبیـر و هـمـسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریكا و اسرائیل افـشا شده بود . از سـوى دیگـر، شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمیـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفیـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسیار گران  مى آمد .

امام خمیـنى در اجـتماع مردم، بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـمـپیـمان بـا اسـرائیـل یاد مـى كـرد و مـردم را بـه قیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن 1342 شدیـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فروردیـن 42 ) اعلامیـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .

راز تاءثیر شگـفت پیـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبیـنـش كه تا مرز جانـبازى پیـش مـى رفت را بایـد در هـمیـن اصـالت انـدیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .

سال 1342 با تحریـم مراسـم عیـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـریكـا اصـرار مـى ورزیـد و امام خـمیـنى بر آگاه كردن مردم و قیـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـریكـا و خیـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فروردیـن 1342 آیـه الله العظمـى حكیـم از نجف طـى تلگـرافـهـایى بـه علما و مراجع ایران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. این پیشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كیان حـوزه ها مطرح شده بود.

حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ایـن تهـدیـدها، پاسخ تلگـراف آیـه الـلـه العـظـمى حكیـم را ارسال نمـوده و در آن تاكیـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:32 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

امام خمینى از ولادت تا رحلت 2

امام خمیـنـى در پیامـى( بـه تایخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فیـضیـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ایران در رویارویـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاكید ورزید وپیمانهاى شـاه و اسـرائیل را محكـوم كرد .

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .

امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق تاریخـى خـویـش را كه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد كرد .

در همیـن سخنرانى بـود كه امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى كـنم دسـت بـردار از این كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن میل ندارم كـه یـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر دیكـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست كه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قیـام را صادر كـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ایشان را در حالیكه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .

نزدیكترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بكارگیرى تجربیات و همكارى زبـده ترین ماموریـن سیاسى و امـنیـتى آمریكا براى سركـوب قیام و هـمچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضیح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .

امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .

با دستگیرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سركوب شد. امـام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنكه هیـئـت حاكمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرك امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمینـى در هـمیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنیا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریكـاست كه از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى كنـد. آمریكاست كه به اسرائیل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه كاپیتـولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .

سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یك فـرونـد هـواپیـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.

علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.

اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شكـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن كتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز كند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد.

دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینى در نجف در شرایطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـركیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویارو بـلكه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد كرده است. ولى هیچیـك از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت . حوزه درسى ایشان به عنـوان یكى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كیفیت و كمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .

امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیكـهایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند .

امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعید، علیرغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـكـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .

امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فـلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد

اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانیان مقیـم این كشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج كرد. حزب بـعث بـسیار كوشید تا از دشمـنى امام خمیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد .

چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـك در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل كشور مخاطبین زیادى در عراق، لبـنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمینى را الگـوى خویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریكـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند .

شاه در ادامه سیاستهاى مذهـب ستیز خود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پیامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغییر داد. امام خمینى در واكنیشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایـه شاهنشاهـى داد. تحریـم اسـتفـاده از ایـن مبداء موهـوم تاریخى هـمانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقـب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مـردم

امام خمینـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنایات رژیـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خیزند.

شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ایران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهـبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیـه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى تـوهیـن آمیـز عـلیـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ایـن مـقـاله، بـه قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشیـده شـدند . شاه علیـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .

او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریكا بـه كـودتاى نظامـى ارزیـابـى مى كرد .

هجرت امام خمینى از عراق به پاریس

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد.

روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز كـویت ترك گـفـت. دولت كویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن كـشـور جلوگیـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .

و دو روز بعد در منزل یكى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن كاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ایـشـان نیز در واكـنـشــى تنـد تصـریح كـرده بـود كه ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد كشیـد .
امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشیل داد. شاه نیز پـس از تشكیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایكـوبى پرداختند

بازگشت امام خمینى به ایران

پس از 14 سال تبعیـد

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.

دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند .

رحلت امام خمینى

وصال یار، فراق یاران

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند .
شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آید.

 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احیاء كرده بـود . بــه وسیله دوربین مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.

در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالیكه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد . وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد . هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.

مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اینـچنیـن ضجه كـنند و صحنه هایى پدید آورند كه در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احیاء كـرده بــود ، مسلمیـن را عــزت بـخـشیـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد . مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .

شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد ، اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فیلمها و عكسها ببیننـد ، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند .

امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد ، مشكلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه:

عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست .

روز چهاردهم 1368 ، مجلس خبرگان رهـبـر تشكیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نیـم طـول كشید ، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد . سالها بـود كه غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءیـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .

اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیكر مطهر مـردى كه بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و كرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار كرده و در دنیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.

هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز، بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود. پیـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید . هر كس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ریخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود .

پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسیـد . شـب كـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .

فریاد یا حسیـن بسیجیان كه احساس یتیمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى كرده بـود . بـاور اینـكـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید ، طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در كـنار پیـكـر امـام بـه صبـح رسانیدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد ، میـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپیكر امام نماز گذاردند.

انبـوهى جمعیت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمینى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیكر امام ، از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت . خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمینى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان ، مردم ایـران سخـتیها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزیزان بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اینچنیـن نشـد . نسل پرورش یـافـته در مكتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نیافت ، طـى اطلاعیه هاى مـكرر از رادیـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـوسیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا كـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:34 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

امام خمینى از ولادت تا رحلت 3

زندگى امام به روایت امام

متن زیر فرازهائى از زندگى حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - است كه پس از توضیحات معظم له، فرزند گرامى ایشان حضرت حجت ‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح نموده است:

بسمه تعالى

به حسب شناسنامه شماره : 2744  تولد: 1279 شمسى در خمین، اما در واقع 20 جمادى‏الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. (18 جمادى‏الثانى 1320 مطابق 30 شهریور 1281 صحیح است )

نام خانوادگى: مصطفوى; پدر: آقا مصطفى; مادر: خانم هاجر (دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسكن )

صدور در گلپایگان به وسیله صفرى‏نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان در خمین در مكتبخانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقاشیخ جعفر و مرحوم میرزا محمود (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرت‏عالى (×) ظاهرا (سیوطى و شرح باب حادى عشر و) منطق و مسلما در مطول مقدارى. در ادراك كه سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على بروجردى مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى شرح لمعه پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت ‏الله حاج شیخ عبدالكریم - رحمة الله علیه - (ظاهرا هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود) هجرت آیت‏الله حائرى به قم رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى و بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت ‏الله حائرى (حاج شیخ عبدالكریم) مى‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است. و فلسفه را مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینى و ریاضیات (هیئت، حساب) نزد ایشان و مرحوم آقامیرزا على اكبر یزدى. و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقامیرزا محمد على شاه‏آبادى بوده است پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده ‏اى از رفقا بحث داشتیم تا آنكه مر حوم آقاى بروجردى - رحمة‏الله - به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان; مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. نام عیال اینجانب خدیجه ثقفى معروف به قدس ایران، متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى  حاج میرزا محمد ثقفى طهرانى.

تاریخ ازدواج: 1308; فرزند اول: مصطفى، متولد: 1309 شمسى; 3 دختر در قید حیات با یك پسر، احمد متولد: 1324; دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد، لطیفه; آخرین فرزند در حیات احمد.

پی ‏نوشت:

× منظور آیت الله پسندیده مى‏باشند.

 

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341

جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى

11 آذر ماه سال 1341

لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله

  بهمن سال 1341

تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)

2 فروردین ماه سال 1342

فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342

دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342

انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343

سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343

سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.

13 آبان 1343

بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه

21 آبان سال 1343

انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه

13 مهرماه سال 1344

انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد

16مهرماه 1344

حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق

23 مهرماه 1344

ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق

23آبان 1344

شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق

12 اردیبهشت 1356

پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357

محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357

هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت

13 مهرماه 1357

هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه

12 بهمن 1357

بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:34 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

امكان دیدار

امكان دیدار

 

امكان شرفیابی به خدمت حضرت امام عصر علیه‌السلام در غیبت كبری

·         پرسش:

اشخاص جلیل القدر و مورد اعتماد، در حكایات بسیاری، تشرّف بسیاری را به فیض حضور حضرت مهدی علیه‌السلام نقل نموده‌اند كه با سندهای معتبر، در كتابهای مشهور ثبت و ضبط است. با اینكه در نامه حضرت به علی بن محمد سمری نایب چهارم از «نواب اربعه» در عصر غیبت صغری، اعلام شده است كه:

«غیبت كامل آغاز شده و هر كس پیش از «خروج سفیانی» و «صیحه آسمانی» ادعای مشاهده نماید، كذّاب و مفتری است».

بنا بر این چون آن حكایات به هیچ وجه قابل خدشه نیست، این توقیع را چگونه باید تفسیر كرد؟

·         پاسخ:

این توقیع، اعلام پایان یافتن «غیبت صغری» و شروع «غیبت كبری» است در آن به جناب «علی بن محمد سمری» امر شده است كه به احدی وصیت ننماید كه بعد از او قائم مقام او و نایب خاص باشد و نیز اعلام صریح بطلان ادعای افرادی است كه در غیبت كبری، ادعای نیابت و سفارت خاصه و وساطت بین امام و مردم می‌نمایند.

بنابر این، چنانكه بعضی بزرگان هم فرموده‌اند، ممكن است مراد از اینكه «مدّعی مشاهده» كذاب و مفتری خوانده شده است، كسانی باشند كه ادعای نیابت كنند و بخواهند با دعوی مشاهده و شرفیابی، خود را واسطه بین امام و مردم معرفی نمایند; و همین حكایات و وقوع تشرف اشخاص به خدمت آن حضرت هم، قرینه و دلیل است براینكه در این توقیع، نفی مطلق مشاهده و شرفیابی مراد نیست، بلكه مقصود نفی ادعائی است كه دلیل بر تعیین شخص خاصی به نیابت باشد.

ممكن است مراد از نامه مذكور نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد؛ یعنی اگر كسی مشاهده و ارتباط را به اختیار خود ادعا كند، به این صورت كه هر وقت بخواهد خدمت امام علیه‌السلام شرفیاب می‌شود یا ارتباط پیدا می‌كند، كذّاب و مُفتری است و این ادعا از احدی در غیبت كبری پذیرفته نیست، یا اینكه چنین كسی كه این سمت را به راستی داشته باشد، پیدا نخواهد شد و اگر هم كسی آن را دارا باشد، از دیگران مكتوم می‌دارد و به كسی اظهار و افشا نمی‌نماید.

بنابر این، هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم كذب و بطلان ادعای كسانی كه در غیبت كبری ادعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را می‌نمایند، معلوم است.


 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:35 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

انتظار ، سرآغاز حرکت . . .

انتظار ،  سرآغاز حرکت . . .

 

 

در روایات اسلامی آنچنان مقام و منزلتی برای منتظران موعود بر شمرده شده که گاه انسان را به تعجب وا می دارد که چگونه ممکن است عملی که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از چنین فضیلتی برخوردار باشد . البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفی که برای منتظران واقعی آن حضرت بر شمرده شده ، سر این مطلب را روشن می سازد :

امام صادق علیه السلام  در فضیلت انتظار فرمودند:

«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او ؛ آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین می شوند » (1)

چرا انتظار از چنین فضیلت برجسته ای برخوردار است؟

1- انتظار حلقه اتصال شیعه با امام معصوم:  «ولایت» و «امامت» رکن اساسی مکتب تشیع است و اعتقاد به وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این مکتب از سایر مکتبهاست. از دیدگاه شیعه پذیرش ولایت معصومین و به طور کلی تسلیم در برابر امام و حجت عصر ، سرآمد همه فضیلتها و شرط اساسی قبولی همه اعمال عبادی است . البته انتظار به معنای درست آن ؛ یعنی امید به ظهور و قیام عدالت گستر دوازدهمین امام معصوم از خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله؛ همو که در حال حاضر حجت خدا ، واسطه فیض الهی، زنده و شاهد و ناظر اعمال شیعیان خود و فریاد رس آنها در گرفتاریها و ناملایمات است.

2- انتظار معیار ارزش انسانها : آرزوها و آمال انسانها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد کمال و تعالی آنهاست؛ آرزوهای بلند ، متعالی و ارزشمند حکایت از کمال روح و رشد شخصیت انسانها و بلندای همت آنان می کند. به عکس، آرزوهای خرد و حقیر و بی ارزش نشان از بی همتی و رشد نیافتگی افراد دارد. امام علی در همین زمینه می فرمایند: «ارزش مرد به اندازه همت اوست» (2) 

انسان منتظر ، برترین و ارزشمند ترین آرزوها را داراست ، به طور طبیعی از بهترین و والاترین ارزشها نیز برخوردار است .

آرزوی نهایی منتظر، حاکمیت دین خدا بر سراسر جهان، استقرار حکومت صالحان در سراسر گیتی، کوتاه شدن دست ظالمان از گوشه گوشه جهان، برقراری نظام قسط و عدل بر پهنه زمین و گسترش امنیت و رفاه در جای جای کره خاک است.

3- انتظار عامل پویایی فرد و اجتماع : انتظار نقش مهمی در سازندگی ، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد و اگر انسان منتظر به وظایفی که برای او شمرده شده عمل کند، به الگوی مطلوب انسان دیندار ذست می یابد و از جایگاه و مرتبه والایی برخوردار می شود. به عبارت دیگر انسان منتظر با رعایت همه شرایط انتظار، به همان منزلتی که مورد انتظار دین اسلام است، رسیده و به بالاترین نقطه کمال نایل می شود.


پاورقیها :

1- کمال الدین جلد 2 صفحه 357

2- نهـج الـبلاغـه کـلـمه قـصـار شماره 47

منبع: ماهنامه موعود ، شماره 28 ، با اندکی تصرف

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:37 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

اگر ما را نبخشی؟!

اگر ما را نبخشی؟!

 

نکات ناب (2)

در سلسله مباحث نکات ناب درصددیم تا از دریای پر از گوهر و معارف قرآن کریم هر بار نکته و گوهری ناب استخراج کنیم تا جانهای تشنه معرفتمان از آن بهره مند گردند.

# دعاى آدم و حوا

آدم و حوا داستانی پر رمز و راز دارند. خداوند آنان را در بهشت جاى داد و دستور داد تا از آن میوه یا دانه نخورند. اما شیطان آنان را وسوسه كرد و آنان از آن خوردند و گرفتار شدند.

خداوند متعال به آنان گفت :

آیا من شما را از آن نهى نكردم و نگفتم كه شیطان دشمن آشكار شماست.

هنگامى كه آدم و حوا، به نقشه شیطانى ابلیس ، واقف شدند و نتیجه كار خلاف خود را دیدند به فكر جبران گذشته افتادند و نخستین گام را اعتراف به ظلم و ستم بر خویشتن ، در پیشگاه خدا قرار دادند. در این هنگام آدم و حوا توبه كردند و دست به دعا برداشتند و گفتند:

«ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنكوننّ من الخاسرین؛ بارالها، ما به خود ستم كردیم - كه نافرمانى تو كردیم - اگر ما را نیامرزى و به ما رحم نكنى ما از زیان كاران خواهیم بود.» (اعراف/23)

براى توبه و بازگشت به سوى خدا و اصلاح مفاسد نخستین گام این است كه انسان از مركب غرور و لجاجت پائین آید و به خطاى خویش ‍ اعتراف كند، اعترافى سازنده و در مسیر تكامل.

جالب اینكه به قدرى در توبه و تقاضاى عفو، ادب نشان می دهند كه حتى نمی گویند: خدایا ما را ببخش (اغفر لنا) بلكه می گویند: اگر ما را نبخشى از زیانكاران خواهیم بود !

هر گناه و نافرمانى پروردگار، ظلم و ستم بر خویشتن است، زیرا همه برنامه ها و دستورهای او همه در مسیر خیر و سعادت و پیشرفت انسان است، بنابراین هر گونه مخالفت با آن مخالفت با تكامل خویشتن و سبب عقب ماندگى و سقوط خواهد بود و آدم و حوا نیز اگر چه گناه نكردند اما همین ترك اولى، آنها را از مقام والایشان فرود آورد. گرچه توبه خالصانه آدم و همسرش در پیشگاه خدا پذیرفته شد.(1)


پاورقی:

1- تفسیر نمونه

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:37 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

با هزار اسم صداش بزن

با هزار اسم صداش بزن

 

 

یاد او (4)

# مراتب داشتن ذكر

ذكر واقعى همان توجه درونى می باشد، اما این توجه همیشه و در همه افراد یكسان نیست؛ گاهى بسیار ضعیف و گاهى بسیار قوى است به گونه اى كه شخص مشغول ذكر كاملا به آنچه مى گوید توجه دارد و حضور خداوند را با تمام وجود درك مى كند. بنابر این ذكر قلبى داراى مراتب بى شمارى است.

گاهى مرتبه اول ذكر زمینه رسیدن به مرتبه بالاترى از آن مى گردد ،به این حقیقت در برخى از دعاها اشاره شده؛ مثلا در مناجات شعبانیه مى خوانیم:

«الهى و الهمنى و لها بذكرك الى ذكرك؛ خدایا با موفق داشتنم به یاد خودت، به من اشتیاق و شیفتگى بیشترى نسبت به مراتب عالی تر یاد خودت عنایت فرما»

براى رسیدن به مراتب عالى ذكر ابتدا باید از مراتب ضعیف تر شروع كرد. ابتدا باید از ذكر لفظى شروع كنیم و به این بهانه كه در هنگام گفتن ذكر لفظى توجهمان به خداوند ضعیف است، آن را رها نكنیم گاهى هنگامى كه دعا و ذكر ما بى رمق و بى روح است و از توجه كافى به مبداء هستى برخوردار نیست، شیطان ما را وسوسه مى كند كه آن را رها كنیم؛ چرا كه دعایى كه از توجه قلبى كافى به خداوند برخوردار نباشد، چون جسمى بى روح و مرده است و فایده اى ندارد!

برخى از روشنفكران نیز كه دچار انحراف و لغزش شده اند سخنانى شبیه این را تكرار مى كنند؛ مثلا در مورد نماز مى گویند: نمازهایى كه اغلب مردم مى خوانند، صرفا لقلقه زبان و عارى از توجه به خداوند و توجه به محتواى نماز است و خواندن و نخواندنش یكسان است!

این پندار ناشى از وسوسه شیطان است. آنان غافلند كه همین نماز به ظاهر بى روح گرچه در برابر نماز با حضور قلب چیزى به شمار نمى آید، اما چون براى اظهار بندگى خدا انجام مى پذیرد این قابلیت را دارد كه روح ما را صفا و نورانیت ببخشد و سبب رسیدن به مراحل عالى تر توجه به خداوند گردد. پس نباید آن را بى ثمر و بدون فایده قلمداد كنیم و تحت تاثیر وسوسه هاى شیطانى آن را ترك كنیم.

هم چنین اگر به هنگام خواندن قرآن حال و توجه كافى نداریم . باید مراقب باشیم شیطان ما را وسوسه نكند كه خواندن قرآن بدون توجه به محتوا معناى آن چه فایده اى دارد. چنان كه عده اى تحت تاثیر القائات شیطان، خواندن قرآن بدون توجه و درك معانى آن را خالى از فایده مى دانند. درست است كه این قرائت در مقابل قرائت اولیاى خدا قطره اى در برابر دریا به حساب مى آید، اما وقتى انسان با توجه به خداوند و جهت اظهار بندگى قرآن را بگشاید و آیات آن را بخواند، كارى پرثمر انجام داده است البته گر چه ما باید به ذكر لفظى اهمیت بدهیم و آنها را ترك نكنیم، اما نباید هم به آنها اكتفا نماییم .

ما غالبا، متناسب با حالمان، فقط به وسیله یك یا دو اسم از اسامى خداوند به او توجه پیدا می كنیم این در حالى است كه براى مثال در دعاى جوشن كبیر با ذكر

هزار اسم خداوند از مسیر آنها به ذات حق توجه مى یابیم. مسلما این توجه گسترده تر از توجهى است كه تنها از مسیر یك یا دو اسم از اسامى حضرت حق حاصل مى آید. از این رو مناسب است براى ارتباط با خداوند جاى تاكید بر یك مناجات خاص از سایر ادعیه و مناجات هاى معصومان نیز استفاده كنیم.


آیت‌الله مصباح یزدی، كتاب یاد او، بااندكی تصرف

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:38 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

انتظار ، سرآغاز حرکت . . .

انتظار ،  سرآغاز حرکت . . .

 

 

در روایات اسلامی آنچنان مقام و منزلتی برای منتظران موعود بر شمرده شده که گاه انسان را به تعجب وا می دارد که چگونه ممکن است عملی که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از چنین فضیلتی برخوردار باشد . البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفی که برای منتظران واقعی آن حضرت بر شمرده شده ، سر این مطلب را روشن می سازد :

امام صادق علیه السلام  در فضیلت انتظار فرمودند:

«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او ؛ آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین می شوند » (1)

چرا انتظار از چنین فضیلت برجسته ای برخوردار است؟

1- انتظار حلقه اتصال شیعه با امام معصوم:  «ولایت» و «امامت» رکن اساسی مکتب تشیع است و اعتقاد به وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این مکتب از سایر مکتبهاست. از دیدگاه شیعه پذیرش ولایت معصومین و به طور کلی تسلیم در برابر امام و حجت عصر ، سرآمد همه فضیلتها و شرط اساسی قبولی همه اعمال عبادی است . البته انتظار به معنای درست آن ؛ یعنی امید به ظهور و قیام عدالت گستر دوازدهمین امام معصوم از خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله؛ همو که در حال حاضر حجت خدا ، واسطه فیض الهی، زنده و شاهد و ناظر اعمال شیعیان خود و فریاد رس آنها در گرفتاریها و ناملایمات است.

2- انتظار معیار ارزش انسانها : آرزوها و آمال انسانها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد کمال و تعالی آنهاست؛ آرزوهای بلند ، متعالی و ارزشمند حکایت از کمال روح و رشد شخصیت انسانها و بلندای همت آنان می کند. به عکس، آرزوهای خرد و حقیر و بی ارزش نشان از بی همتی و رشد نیافتگی افراد دارد. امام علی در همین زمینه می فرمایند: «ارزش مرد به اندازه همت اوست» (2) 

انسان منتظر ، برترین و ارزشمند ترین آرزوها را داراست ، به طور طبیعی از بهترین و والاترین ارزشها نیز برخوردار است .

آرزوی نهایی منتظر، حاکمیت دین خدا بر سراسر جهان، استقرار حکومت صالحان در سراسر گیتی، کوتاه شدن دست ظالمان از گوشه گوشه جهان، برقراری نظام قسط و عدل بر پهنه زمین و گسترش امنیت و رفاه در جای جای کره خاک است.

3- انتظار عامل پویایی فرد و اجتماع : انتظار نقش مهمی در سازندگی ، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد و اگر انسان منتظر به وظایفی که برای او شمرده شده عمل کند، به الگوی مطلوب انسان دیندار ذست می یابد و از جایگاه و مرتبه والایی برخوردار می شود. به عبارت دیگر انسان منتظر با رعایت همه شرایط انتظار، به همان منزلتی که مورد انتظار دین اسلام است، رسیده و به بالاترین نقطه کمال نایل می شود.


پاورقیها :

1- کمال الدین جلد 2 صفحه 357

2- نهـج الـبلاغـه کـلـمه قـصـار شماره 47

منبع: ماهنامه موعود ، شماره 28 ، با اندکی تصرف

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

یک شنبه 24 بهمن 1389  4:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها