علائم دعوت شیطان
بقره/268:
الشيطان يعدكم الفقر و يامركم بالفحشاء.
شيطان شما را از فقر مى ترساند و به كار ناشايسته فرمان مى دهد.
هنگامى كه مى خواهد انسان را از انفاق فى سبيل الله بازدارد ، مى گويد:خرج نكن ، خودت فقير مى شوى! يا براى آنكه آدم ها را از جهاد باز دارد،آنان را مى ترساند.
آل عمران/175:
انما ذلكم الشيطان يخوف اولياءه فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين.
همانا اين شيطان است كه پيروان خود را مى ترساند ، شما از آنان نهراسيد و اگر مؤمن هستيد از من بترسيد.
از علائم و قرائن وسوسه های شيطانى ، يكى امر به فحشاء است ، هر گاه آدمى احساس كرد كه تمايل به فحشاء دارد بداند كه وسوسه اى از شيطان است.
نور/20:
و من يتبع خطوات الشيطان فانه يامر بالفحشاء و المنكر.
كسى كه از گامهاى شيطان پيروى مى كند، (بدان) كه او به كار ناشايسته و ناپسند فرمان مى دهد.
انعام/68:
و اما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين.
و چون شيطان تو را به فراموشى اندازد (از ياد خدا) ، پس از ياد آوردن (اين مطلب يا خدا) ديگر با گروه ستمكاران منشين.
در جزء نخستين همين آيه آمده است:
انعام/68:
و اذا رايت الذين يخوضون فى اياتنا فاعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره.
اگر ديدى كسانى در آيات ما فرو رفته اند (آن را به استهزاء گرفته اند) ، از آنان رو بگردان تا هنگامى كه گفتگو را تغيير دهند و مطلب ديگرى بگويند.
خطاب خداوند به پيامبر بزرگوار و ارجمند اسلام است البته از باب «به در مى گويند كه ديوار بشنود» : «اياك اعنى و اسمعى يا جار (1) » با كسانى كه آيات خدا را به استهزاء مى گيرند منشين.
همان مضمون آيه ديگر است كه مى فرمايد :
نساء/140:
...ان اذا سمعتم ايات الله يكفر بها و يستهزا بها فلا تقعدوا معهم...
اينكه ميفرمايد: هنگامى كه شنيديد كه (اهل مجلسى) به آيات خدا كفر مى ورزند يا آنها را مسخره مى كنند،با آنان منشينيد ، و بعد مى افزايد:
ان الله جامع الكافرينو المنافقين فى جهنم جميعا
اشاره به اين واقعيت است كه نشستن در چنين مجالس،كم كم ايمان را از بين مى برد و آدمى را به نفاق و كفر مى افكند.
ما به خاطر داريم كه بسيارى از مسلمانان ، بر اثر معاشرت با ماركسيست ها، كارشان به جايى كشيد كه منافق و كافر شدند. اينها در اصل و ذاتا مخالف اسلام نبودند، كم كم كشيده شدند به سويى كه به اينجا ختم مى شد.اگر كسى هم بخواهد به عنوان بحث و مجادله با ماركسيست ها ، با آنان معاشرت كند بايد نخست ظرفيت خود را بسنجد ، حتى در مسابقه كشتى نيز «وزن كشى» به دقت انجام مى گيرد و دو هموزن كشتى مى گيرند. و اما آيه مشهور:
زمر/18:
الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه .
اولا: منظور از قول در اين آيه ، «القول» قرآن است ، ثانيا بايد بتواند (2) «احسن» راتشخيص دهد ، پس هر كس حق ندارد با هر كس بنشيند و در هر بحثى شركت كند ، اگر معلوماتش كم است يا قدرت تشخيص ندارد و يا ضعف اراده و شخصيت دارد ،حق شركت در هر بحثى را ندارد.
از ديگر نشانه هاى تبعيت از شيطان، «تبذير» است:
اسراء/27:
ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين.
اهل تبذير و اسراف برادران شيطانند.
پى نوشت:
1- رويم به توست اما همسايه! تو بشنو.
2- اين مساله «ضعيف الاراده بودن» و كم شخصيتى و «داشتن عقده حقارت» ، خصوصا در اين زمينه بسيار مهم است.
غالبا اينگونه افراد تحت تاثيرهاى جنبى قرار مى گيرند، خاصه اگر «حريف ها» رند و «وارد» و روانشناس هم باشند كه اغلب هستند!
بى مناسبت نيست براى تقريب ذهن در اينجا حكايتى نقل شود اگر چه موضوعا با آنچه گفتيم در يك زمينه نيست،اما براى نشان دادن «ضعف» ها مفيد است.
مرحوم آية الله بروجردى اعلى الله مقامه،كسى را به يكى از كشورهاى غربى براى امر تبليغ گسيل داشتند،اين شخص كه در لباس روحانيت بود ، از همان نخست از معظم له خواسته بود كه اجازه دهند تا مدتى با لباس معمولى(غير روحانى) در آن كشور تبليغ كند و وقتى به اصطلاح «جا افتاد» آن وقت لباس روحانيت خود را آشكار نمايد.
ايشان در پاسخ وى فرمودند:من تو را فرستادم كه آنان را به شكل خود درآورى ، تو مى خواهى از همان نخست خودت به شكل آنها درآيى؟
آرى، اگر مسلمان ، مؤمنى باشد به تعبير قرآن: صف/4: ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص .
مثل پايه هاى مستحكم از سرب ريخته ، به اصطلاح امروز «بتون آرمه» ،باكى نيست ، با هر كس مى خواهد بحث كند،البته باز بشرط آن كه علاوه بر اين آمادگى روحى،از جهت علمى نيز آمادگى داشته باشد،همراه با طلاقت لسان و قدرت بيان.
در صدر اسلام نمونه هاى عالى اين گونه افراد ، طرماح بن عدى فرستاده حضرت امام على بن ابيطالب عليه السلام نزد معاويه و نيز هشام بن حكم شاگرد بزرگ رئيس مذهب حقه جعفرى اثنا عشرى حضرت ابو عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام است.
توصيه مى كنيم زندگينامه اين دو شخصيت بزرگ را مسلمانان بويژه جوانان مسلمان بخوانند