0

خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

 
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : نياز به سفارش من نيست
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
در يكي از جلسات فاميلي يكي از پيرمردان جلسه كه آقاي بهشتي براي او احترام زيادي قائل بودند به ايشان گفت در فلان دادگاه من يك مشكل دارم و پرونده اي هم درست شده است . قصد او اين بود آقاي بهشتي كه رئيس ديوان عالي كشور ومسئوليت قضايي كل كشور را داشت براي او توصيه اي بنويسد كه ماجرا به نفع اوفيصله يابد ولي ايشان با كمال احترام به او گفت اگر در اين قضيه حق با شماست نياز به سفارش من نيست و به نفع شما حكم خواهد شد ولي اگر حق با شما نيست من چيزي نمي نويسم .
سيد محسن بهشتي نژاد

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:52 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : هرگز او را اين گونه ناراحت نديدم
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
وقتي تقي شهرام را گرفته بودند و حكم اعدام او صادر شده بود يكي از دبيرهاي سابق دوران دبيرستان من كه با ما ارتباط نزديكي داشت و قبل از انقلاب مخفي بودپس از انقلاب پيدايش شد و به منزل ما زنگ زد كه پس از آن همه سال مايه تعجب من شد كه چطور توانسته ما را پيدا كند. بعد از احوالپرسي گفت خواهشي از شمادارم . گفتم بفرماييد اگر بتوانم برايتان كاري بكنم ، هر چند شنيده ام شما مدتي ازايران رفته ايد (خواستم به او برسانم كه مي دانم در چه وضعيتي بوده و هست )انجام خواهم داد. گفت مي خواستم خواهش كنم به پدرتان بگوييد حكم تقي شهرام را متوقف كند و پرونده او را به دادگاه تجديدنظر بفرستند. من گفتم اگر حكم مراحل خود را طي كرده باشد خيلي بعيد است كه پدرم اين خواسته را بپذيردبخصوص اگر جرم او هم براي خودشان ثابت شده باشد كه ديگر معلوم است هيچ كاري نمي كنند. او گفت نه شما در جريان مسائل نيستيد لذا به ايشان اين مسئله رامنتقل كنيد. گفتم باشد. او هم گفت فردا براي نتيجه زنگ مي زنم . وقتي پدرم به منزل آمدند ساعت 5/12 شب بود و در حين صرف شام مسئله را به ايشان گفتم . به شدت برافروخته شدند كه من تا آن زمان و پس از آن به ياد ندارم ايشان را اين گونه ناراحت ديده باشم . گفتند فردا وقتي اين خانم تلفن زد به او بگو در آن زمان كه مبارزان مسلماني كه همرزم آنها بودند مثل شريف واقفي را بردند كشتند و حتي جسد آنها را هم سوزاندند ايشان (شهرام ) يادش نبود كه اين كارها چنين عاقبتي خواهد داشت . بعد گفتند پرونده ايشان دقيقاً مطالعه شده و كاملاً براي ما مسلم است كه اين حكم صحيح صادر شده و ايشان محكوم است و به هيچ وجه تغييري در آن داده نخواهد شد.
ملوك السادات بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:52 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : فقط يك بار تصادف كرد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم در طول سالها رانندگي در داخل و خارج از كشور حتي يك بار نه تصادف كرد و نه خلاف كرد كه جريمه شود تنها يك بار در لبنان يا تركيه خانمي كه در يك سراشيبي بي احتياط رانندگي مي كرد به ماشين پدرم صدمه زد. خيلي به مقررات راهنمايي پاي بند بود.
سيد عليرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:53 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : محور كار شما پرورش نسل جوان باشد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
توصيه مهم برادرم به من و خواهر بزرگترم كه در منزل فعاليتهاي فرهنگي واجتماعي داشتيم اين بود كه مي گفتند محور كار شما بايد پرورش نسل جوان باشدچون اگر نسل جوان مملكت درست ساخته و تربيت شد همه چيز درست مي شود.
زينت السادات بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:53 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : برخورد جستجوگرانه با غرب داشت
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
برخورد آقاي بهشتي با غرب يك برخورد جستجوگرانه بود. بعضي سالها در غرب هستند ولي غرب را نمي شناسند ولي ايشان در جريان آخرين حوادث ورويدادهاي سياسي اجتماعي آلمان و اروپا بود. مرتب اخبار را گوش مي كرد ومسائل را دنبال مي كرد و به خصوص سعي مي كرد نوع تبليغاتي را كه كليسا داشت بشناسد و نسبت به كسب آگاهي از اين شيوه ها خيلي حساسيت نشان مي داد.
سيد عليرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:53 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : در قنوت راحت باشيد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم در دعاي قنوت بيشتر آيات قرآني مثل ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قرة اعين واجعلنا للمتقين اماماً را مي خواند و گاه اللهم اهدنا من عندك و افض علينا من فضلك و انشر علينا من رحمتك و انزل علينا من بركاتك را مي خواند.
به ما هم مي گفت شما در قنوت خيلي راحت باشيد و نياز نيست حتماً دعاي عربي بخوانيد بلكه اگر دعاي فارسي هم بخوانيد اشكالي ندارد. ركوع و سجودشان هم خيلي مختصر بود و معمولاً پس از ذكر صلوات مي فرستادند. در هر كجاي خانه نماز مي خواندند و اگر ما در اتاِ بوديم از ما نمي خواستند صحبت نكنيم يا بيرون برويم . در نماز چشمهايشان غالباً بسته بود و هيچ توجهي به اطراف خود نداشتندولي رگهاي شقيقه شان بيرون مي زد.
سيد عليرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:53 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : به نظريات اعضاي جوان حزب اهميت مي دادند
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
تا آنجا كه از جلسات حزب جمهوري اسلامي به ياد دارم شهادت مي دهم آقاي بهشتي خيلي به اعضاي جوان حزب اهميت مي دادند و براي نظريات آنها احترام خاصي قائل بودند. مثلاً به نظريات شهيد مالكي يا شهيد حسني كه از اعضاي جوانتر حزب بودند خيلي اهميت مي دادند. نمونه ديگر آقاي مهندس ميرحسين موسوي بود كه چون در آن دوران خيلي جوان بود به پيشنهاد آقاي بهشتي به عضويت شوراي مركزي حزب منصوب شد و اين در حالي بود كه بعضي ها باحضور ايشان در جلسات شوراي مركزي حزب موافق نبودند ولي آقاي بهشتي وقتي دفتر سياسي را كه در جلسات آن آيت الله خامنه اي و آقاي هاشمي رفسنجاني ، شهيد باهنر و آقاي پرورش و... شركت مي كردند در حزب تأسيس كردند و آقاي موسوي را به عنوان دبير آن برگزيدند.
عليرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:54 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : همان فرصت را به نوجوانها هم مي داد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
در يك جلسه عمومي كه چهارشنبه ها در منزل ما تشكيل مي شد و پدرم آن جلسه رااداره مي كرد اگر احياناً در اين جلسه يك دانش آموز نوجوان شروع به صحبت مي كرد پدرم با همان دقت به حرفهاي او گوش مي كرد و همان مجالي را كه به بزرگترها مي داد به او هم مي داد و او را ترغيب مي كرد و اين رفتار اصلاً جنبه تصنعي نداشت و آن نوجوان احساس امنيت خاصي در جلسه پيدا مي كرد.
سيد محمدرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:54 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : جوانان مملكت بايد ورزيده باشند
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
سال 1354 كه به دليل بيماري قادر به ادامه تحصيل طلبگي نبودم با آقاي بهشتي مشورت كردم كه چون نظام طاغوت سر كار است به سربازي بروم يا نه و اگر به سربازي بروم اين كار خدمت به طاغوت است يا نه ايشان به شدت مرا تشويق كردكه اين كار خيلي خوبي است و جوانان اين مملكت بايد اين دوره سربازي را ببينندو ورزيده باشند.
سيد جواد بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:54 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : به رأي افراد احترام مي گذاشت
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
در سال 59 كه بحث بر سر تشكيل اولين كنگره حزب جمهوري اسلامي بود درجلسه دفتر سياسي حزب كه 15 نفر اعضاي آن بودند همه بالاتفاق با تشكيل اين كنگره با توجه به شرايط سياسي داخلي آن روزها و جوّي كه ايجاد شده بود مخالف بوديم .
پدرم در آن جلسه كه دو سه ساعت طول كشيد بجز چند دقيقه اي كه براي نمازجلسه را تعطيل كردند و همه نماز خوانديم و برگشتيم در اين زمينه با اعضاي جلسه بحث كرد و وضع به گونه اي شد كه بعد از اتمام جلسه همه يا موافق نظر ايشان شده بودند يا اينكه حداقل ممتنع شده بودند و آن نظر قطعي مخالفت را نداشتند. ايشان اين توانايي را داشت كه بدون اينكه بخواهد از عنوان دبيركلي خود در حزب استفاده كند يا تجربه خود را به ميان آورد و نظرش را به پذيرش جمع برساند، ايشان به رأي افراد احترام مي گذاشت .
سيد محمدرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:54 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : قدرت سازماندهي داشت
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
از ويژگيهاي ممتاز و منحصربه فرد پدرم كه در تمامي مراحل انقلاب به عنوان يك محقق مدير و مدبر رفتار مي كردند قدرت سازماندهي و بسيج نيروهاي مؤمن ومتعهد به انقلاب بود و همين صفات باعث شد امام از ايشان به عنوان يك امت يادكنند.
ملوك السادات بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:54 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : با مردم بود
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
هميشه دلش مي خواست بين مردم و با مردم باشد. هيچ وقت راحت طلب نبود كه بخواهد زندگي راحتي داشته باشد. هميشه فكر مستضعفين بود. تا موقعي كه از دنيارفت حامي ضعفا و بيچاره ها بود. اصلاً اخلاِ نمونه اي داشت كه واقعاً هر ساعتي كه در زندگي فكر مي كنم ، مي بينم عجب شخصيتي از دست ما رفت و ما قدرش راندانستيم و واقعاً حيف شد، نه فقط براي من حيف شد، بلكه براي مردم هم حيف شد.
همسر شهيد بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  4:01 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : از راستگويي نمي ترسيديم
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
جمله معروف پدرم را همه به ياد دارند كه مي گفت من تلخي برخورد صادقانه را به شيريني برخورد منافقانه ترجيح مي دهم . بر همين اساس بود كه ايشان برخوردهاي دورويي ومنافقانه را تحمل نمي كرد. در منزل هم بر راستگويي به ماخيلي تأكيدمي كرد و لذا ما هيچ وقت در بعضي از مسائلي كه پيش مي آمد نمي ترسيديم اگرراست بگوييم چيزي عليه ما تمام بشود.
تأكيد ايشان اين بود كه همين كه هستيد باشيد و همين كه هستيد را بگوييد ونشان مردم بدهيد و نترسيد و ملاحظه ديگران را نكنيد كه خودتان نباشيد البته ادب را رعايت كنيد ولي ملاحظه مردم باعث نشود صداقتتان را از دست بدهيد.
سيد عليرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  4:02 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : از راستگويي نمي ترسيديم
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
جمله معروف پدرم را همه به ياد دارند كه مي گفت من تلخي برخورد صادقانه را به شيريني برخورد منافقانه ترجيح مي دهم . بر همين اساس بود كه ايشان برخوردهاي دورويي ومنافقانه را تحمل نمي كرد. در منزل هم بر راستگويي به ماخيلي تأكيدمي كرد و لذا ما هيچ وقت در بعضي از مسائلي كه پيش مي آمد نمي ترسيديم اگرراست بگوييم چيزي عليه ما تمام بشود.
تأكيد ايشان اين بود كه همين كه هستيد باشيد و همين كه هستيد را بگوييد ونشان مردم بدهيد و نترسيد و ملاحظه ديگران را نكنيد كه خودتان نباشيد البته ادب را رعايت كنيد ولي ملاحظه مردم باعث نشود صداقتتان را از دست بدهيد.
سيد عليرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  4:02 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : چيز عجيبي اتفاِق افتاد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
يك شب ديروقت پدرم به منزل آمد و چون معمولاً شبهايي كه دير مي آمد شام نمي خورد و يك غذاي سبكي مثل سالاد مي خورد من و خواهر و مادرم نشسته بوديم ايشان مشغول سالاد خوردن شد و گفت امشب در شوراي انقلاب چيزجالب و عجيبي اتفاق افتاد. فردي از اعضاي شوراي انقلاب كه با بني صدر خيلي مخالف بود وقتي امروز مراسم تنفيذ بني صدر انجام شد و بني صدر براي اولين باربه جلسات شوراي انقلاب دعوت شد يك دفعه برخلاف انتظار همه اعضا كه موضع او را عليه بني صدر مي دانستند به بني صدر گفت آقاي بني صدر نمي دانم چرا امشب كه شما به جلسه آمده ايد اين قدر جلسه ما نوراني شده است . نكته موردنظر پدرم عدم صداقت آن فرد بود.
سيد عليرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  4:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها