خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : اصلاً وقت تلف شده نداشت
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
هيچ وقت پدرم را بيكار نديدم . ايشان حتي در برنامه تفريح هم كه با هم بيرون مي رفتيم جدي بود و به جرئت مي توانم بگويم وقت تلف شده و هدر رفته نداشت .
اگر احياناً كسي بدون قرار قبلي به منزل ايشان وارد مي شد، در اين جهت هم قوي بود مثلاً به من مي گفت فلاني مي روي دم در منزل و عذرخواهي مي كني ومي گويي پدرم در منزل است ولي كار دارد و شما را در اين وقت نمي تواند ببيند ولي عصر چهارشنبه مي توانيد تشريف بياوريد. اين رفتار بخصوص اگر فردي كه آمده بود روحاني بود خيلي براي او سخت و سنگين تمام مي شد و بهشان بر مي خوردكه اين ديگر كي است ! اگر هم خودش با آنها تلاقي مي كرد سلام و احوالپرسي مي كرد و گرم مي گرفت ولي بعد مي گفت فلاني بفرماييد داخل ولي من طبق برنامه قبلي كار دارم و بايد از منزل بروم . پدرم عادت نداشت قرارهايش را جابه جا كند.
سيد محمدرضا بهشتي

عنوان : ثانيه هاي عمر را از دست نمي دادند
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم از لحظه لحظه عمر خويش بيشترين و بهترين استفاده ها را مي كردند و به جرئت مي توانم بگويم حتي ثانيه هاي فرصتي را كه خداوند به عنوان عمري ارزشمند در اختيار ايشان گذاشته بود از دست نمي دادند و به غفلت سپري نمي كردند. وقتي در منزل بودند به كار رسيدگي گل و گياه در باغچه مي پرداختند كه مورد علاقه ايشان بود. در چهره ايشان ذكر و ياد عظمت خدا و زيبايي خلقت موج مي زد.
ملوك السادات بهشتي

عنوان : امتحان كنيد متوجه مي شويد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
يك بار آقاي بهشتي در جلسه اي گفتند اگر سر وقت حركت كنيد حتماً سر وقت هم به جلسه و قرارتان خواهيد رسيد. وقتي ديدند اين حرف براي حاضران جانمي افتد به آنها گفتند شما اگر امتحان كنيد متوجه اين حرف من مي شويد.
عليرضا بهشتي

عنوان : در خانه به ما وقت مي داد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم دربارة كارهايي كه ما با ايشان در خانه داشتيم خيلي منظم و قائل به رعايت وقت بود و اين مسئله واقعيت دارد كه به ما وقتي با ايشان كار داشتيم به ما هم مثل ديگران وقت ملاقات مي داد و مي گفت من در اين ساعت كه شما با من كار داريد تامثلاً 5/1 ساعت ديگر طبق برنامه قبلي كه از قبل دارم كار ديگري دارم .
سيد محمدرضا بهشتي

عنوان : بايد قلب انسان در نماز پيشنماز باشد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم با اينكه سالها بود در تهران اقامت داشتند ولي به اصفهان كه مي آمدندنمازشان را هم تمام و هم شكسته مي خواندند و مي گفتند در اين زمينه احتياط مي كنم . وقتي اقامه نماز را مي خواندند حالتشان عادي بود ولي وقتي تكبيرة الاحرام را مي گفتند به وضوح مي ديديم رگهاي گردن ايشان متورم مي شود.
قبل از تكبيرة الاحرام عادتشان اين بود كه چشمهايشان را مي بستند و تمركزعجيبي پيدا مي كردند كه معلوم بود دارند همه اعضا و جوارحشان را متوجه حضوردر محضر حق تعالي مي كنند. تكيه كلام ايشان اين بود كه در موقع نماز بايد قلب انسان پيشنماز باشد و بقيه جوارح و اعضاي انسان به قلب نمازگزار اقتدا كنند.
زينت السادات بهشتي

عنوان : توجه به خدا در نماز مهم است
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
در دوران نوجواني گاه در حال نماز حال خوشي داشتم و مثلاً نماز را به صوت مي خواندم و اشك مي ريختم . پدرم كه متوجه حالات من شده بود يك روز به من گفت پسرم لازم نيست نمازت را با صوت بخواني مهم اين است كه در نماز چقدرتوجهت به خدا زيادتر است . از آن پس سعي كردم نمازم را ساده و بدون تشريفات ولي با توجه بيشتر بخوانم .
سيد عليرضا بهشتي

عنوان : نماز با صفايي مي خواندند
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم هيچ گاه انگشتر به دست نمي كرد و تسبيح نمي گرفت و اين چيزهايي كه التزامات روحانيت بوده و هست مثل پوشيدن كفش پشت باز و... را نداشت . درميان آن جوّ بسته حاكم بر حوزه ها و قم ايشان از اولين كساني بود كه در قم راديوخريد و از آن استفاده مي كرد.
نمازي كه در منزل مي خواند با پيراهن و زير شلواري بود. در سجاده ايشان فقط يك مهر ديده مي شد و تسبيحي وجود نداشت .
اذان و اقامه مي گفتند با كمترين تشريفات . هيچ گاه سجده يا قنوت طولاني برخلاف عرف نداشتند. با اين همه نماز خيلي باصفايي مي خواندند و رگهاي گردنشان برجسته مي شد و صورتشان قرمز مي شد كه به وضوح مي شد احساس كرددر مقابل چه عظمتي به نماز ايستاده است .
سيد عليرضا بهشتي

عنوان : نگاه معني داري به من كردند
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
جناب آقاي مسيح مهاجري براي من تعريف مي كردند آقاي بهشتي قبل از انقلاب هر 15 روز يك بار به منزل ايشان براي جلسه در قم مي آمدند كه اين جلسه به ناهارختم مي شد كه معمولاً اول نماز را مي خوانديم و بعد ناهار مي خورديم . يك مرتبه كه نماز ظهر را خوانديم همسرم سفره را انداخته و غذا را هم چيده بود. آقاي بهشتي نماز ظهر را خواندند و آماده شدند ناهار بخورند. من به ايشان گفتم خوب است حالا كه نماز ظهر را خوانده ايم ، يك مرتبه نماز عصرمان را هم بخوانيم بعدناهار بخوريم كه مبادا يادمان برود. آقاي مهاجري مي گفت آقاي بهشتي با شنيدن حرف من جوابي ندادند ولي نگاهي به من كردند كه من فهميدم به من مي گويندمگر ممكن است يك مسلمان نماز يادش برود؟ علت اينكه آقاي بهشتي نماز عصررا به بعد از نهار موكول كردند اين بود كه فضيلت نماز ظهر را به جا آورده بوديم وپس از ناهار در وقت فضيلت عصر نماز عصر را مي خوانديم .
سيد عليرضا بهشتي

عنوان : چهره شان برافروخته مي شد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
موقعي كه شهيد بهشتي به نماز مي ايستادند، چهره شان برافروخته و رگهاي گردن وپيشاني ايشان برجسته مي شد، گويي كلمه به كلمه آيات نماز را با توجه به فلسفه اي كه در كتاب نماز چيست نوشته اند به زبان مي آورد.
سيد عليرضا بهشتي

عنوان : شنونده خوبي بود
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
شهيد بهشتي شنونده خوبي بود. هر فردي از هر قشري ، با هر ميزان معلومات ،وقتي نزد ايشان مي رفت مي دانست كه نزد شخصي مي رود كه اگر لازم باشد ساعتهابه حرف وي گوش خواهد سپرد.
سيد عليرضا بهشتي

عنوان : مباني فكري مغرب زمين را مي شناخت
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
شناخت پدرم نسبت به دنيايي كه در آن زندگي مي كرد، نسبت به غرب نسبت به قدرتهايي كه در مقابل حركت اسلامي قرار گرفته بودند، شناخت عميقي بود وشناخت سطحي نبود، حاصل چندين و چند سال مطالعه و بررسي روي مباني فكري مغرب زمين بود. اين طور نبود كه فقط ظواهر و پديده هاي ظاهري غرب راشناسايي كرده باشد و با شناختي سطحي بخواهد با اين فرهنگ و اين مجموعه اي كه در مقابل انقلاب صف كشيده بود مقابله كند. بنابراين نه با يك لبخند ظاهري غرب فريفته مي شد و نه از قهر آن مي ترسيد، نه با خودبيني جاهلانه جنبه هاي مثبت اين فرهنگ را ناديده مي گرفت و نه سر از پا نشناخته به دنبال اين بود كه جامعه ما در وضعي شبيه آنچه جامعه غرب قرار دارد قرار بگيرد.
مشكلات فكري و اجتماعي و مسائل عميقي را كه غرب به آن دچار است عميقاً مي شناخت . به گمان من علت اينكه تبليغات غرب اين چنين سنگين متوجه شخصيت شهيد آيت الله بهشتي شد همين بود و به زودي معلوم شد نقاطي از اين نظام كه كانون شكل گيري تفكر آن هستند كدام هستند و همين نقاط مورد تهاجم قرار گرفت . طبيعي است در كنار چهره بزرگ و شخصيتي عظيم مثل امام امت كه رهبري انقلاب اسلامي را درعهده داشت و با برخورداري از بينش عميق و بابرخورداري از تجربه طولاني انقلاب را در مسير خودش هدايت مي كرد و به طورطبيعي مورد تهاجم قرار مي گرفت ، شخصيتهايي مثل شهيد بهشتي هم به واسطه خصوصياتي كه داشتند مي بايست از جانب غرب مورد تهاجم واقع شوند و اين است كه ما با اين پديده روبرو هستيم و به گمان من شناختن تواني كه در اين چهره وجود داشت باعث شد اين چنين مورد تبليغات سوء واقع شود.
سيد محمدرضا بهشتي

عنوان : به دنبال فرد كاملاً مسلطي بود
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم در سال 1342 براي بعضي از طلاب حوزه علميه كلاس آموزش زبان انگليسي تشكيل مي دادند تا كاملاً در مكالمه به زبان انگليسي مسلط باشند. به خاطر دارم سعي مي كردند كسي را براي تدريس در اين كلاسها انتخاب كنند كه به زبان انگليسي كاملاً مسلط و در حد زبان مادري با آن آشنا باشد. خودشان هم براي شاگردانشان كلاس زبان مي گذاشتند و اين زبان را براي آنها تدريس مي كردند.
ملوك السادات بهشتي

عنوان : اگر يك تشكل فراگير ايجاد كنيم
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
تنها مطلبي كه از آقاي بهشتي هنوز براي من هضم نشده باقي مانده اين است كه مي گفتند اگر در نظام اسلامي يك تشكل فراگير مثل حزب به وجود بياوريم حتي اگرمردم هم بخواهند به جمهوري اسلامي پشت كنند مخالفت آنان تأثير زيادي نداردچون ما مي توانيم با آن تشكل قوي و فراگير، نظام را در اين حالت نگه داريم . ايشان تا اين اندازه به نقش تشكل و تشكيلات در دوام يك حكومت اعتقاد داشت .
عليرضا بهشتي

عنوان : طرفين رأي او را پسنديدند
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
سالها قبل از انقلاب به خاطر دارم اختلافي بين چند تن از اعضاي نهضت آزادي درباره مسائل مالي پيش آمده بود كه براي حل اختلاف خود به پدرم مراجعه كردندو در اتاقي كه كتابخانه پدرم بود دور هم نشستند و ايشان را بين خودشان حَكَم كردند. ايشان هم به دقت مسائل آنان را شنيد و سپس مثل يك قاضي عادل رأي ونظر خود را به آنها اعلام كردند و طرفين هم رأي ايشان را پسنديدند و پذيرفتند.
ملوك السادات بهشتي

عنوان : اگر از چراغ قرمز رد شدي
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
حجت الاسلام والمسلمين مروي براي من تعريف مي كرد قبل از پيروزي انقلاب اسلامي شبي كه آقاي بهشتي در ماشين من نشسته بود من به دليل اينكه شب بود وخلوت از چراغ قرمز رد شدم . ايشان به من گفت آقاي مروي اگر از چراغ قرمز دوم هم رد شويد ديگر نمي شود پشت سر شما نماز خواند چون شما اصرار بر گناه داريد. من به ايشان گفتم حكومت طاغوت است چطور خلاف قانون طاغوت عمل كردن گناه محسوب مي شود؟ آقاي بهشتي پاسخ داد قوانين راهنمايي و رانندگي انساني ترين قوانين است .
سيد عليرضا بهشتي