صدام به روايت شهيد چمران
امروز كه بحث صدام داغ است، خيليها فراموش كردهاند كه همه آنچه كه حالا درباره صدام گفته مىشود، روزهايى نه چندان دور به زبان مردان پاك سرزمين ما جارى شده بود. آن روزها كم بودند ايرانيانى كه طرف حساب خود را در جنگ، صدام و حزب كثيفش بدانند، برخلاف امروز كه تبليغات دوست و دشمن دستگيرى صدام را، خونبهاى جوانان پاك شيعه ايرانى عنوان مىكند و اين مسأله جاى تأسف بسيار دارد. آن چه مىخوانيد بخشى است از سخنرانى عارف وارسته و مجاهد جبهه بينالملل اسلامى شهيد دكتر مصطفى چمران در نماز جمعه تهران به مناسبت شهادت آيتالله سيدمحمد باقر صدر و خواهرش بنتالهدى صدر توسط رژيم صدام.
جالب است بدانيد تاريخ ايراد اين سخنان، 5 ارديبهشت ماه 1359، يعنى چهار ماه و 26 روز قبل از آغاز جنگ تحميلى مىباشد. اين سخنرانى سند ارزشمندى است از ميان هزاران سندى كه گذشت زمان آنها را به ورطه فراموشى افكنده است.
توطئه استعمارگران
در دنياى عرب، براى مبارزه با نهضت اسلامى، براى جلوگيرى از وحدت مسلمانها، روح قوميت و ناسيوناليسم عرب را علم كردند، تا به صورت سدى محكم در مقابل موج نوين مكتب اسلامى به وجود آورند. همچنانكه در ايران و تركيه و كشورهاى ديگر نيز در همان اوقات، روحيههاى قوى قوميت را خلق كردند كه همه اين ملتها را به جان هم بيندازند. رهبرى اكثر اين حركتهاى قومى در دنياى عرب به دست مسيحيان بود، كه آلت دست استعمار غرب شده بودند و برنامه دقيقى را پياده مىكردند. يكى از اين حركتها حزب بعث بود كه موسس و متفكر آن ميشل عفلق مسيحى كه هماكنون در بغداد است و غذاى ايدئولوژى صدام سفاك را تهيه مىكرد.
يكى ديگر از اين احزاب قومى، حزب قومى سورى است كه روزگارى قدرتى زياد داشت و اكنون بيشتر آنها در لبنان فعاليت مىكنند و همه رهبران آن از روز اول مسيحى بودهاند. اين حركتهاى قومى روحيه ناسيوناليسم عرب را به طور نامتناسب و غير معقول گسترش دادند و آن را به جان ايرانى و ترك درانداختند، و مسلما برنامههاى استعمار را پياده مىكردند.
نقشههاى شوم
در روزهايى كه 15 خرداد خونين در ايران مىگذشت و خط مكتبى اسلام ما از ميان خون، راهى به سوى پيروزى مىگشود، يكى از افسران ساواكى رژيم شاه منفور بنام سرهنگ فرزانگان، با پول زياد به كويت و شيخنشينهاى خليج فارس رفت و با روزنامههايى تماس گرفت و با پول، بعضى را خريد و يكباره براى اولين بار خليج فارس به خليج عربى مبدل شد، و خوزستان ما را عربستان نامگذارى كردند و چند ماه بعد كنگره حقوقدانان حزب بعث در بغداد تشكيل مىشد، به اين تسميهها رسميت دادند و موج ناسيوناليسم عرب آنچنان شدت گرفت كه يكباره نقشههاى همه كشورهاى عربى تغيير شكل يافت و اگر كسى خليج فارس مىگفت، به شدت محكوم مىشد و عامل امپرياليسم و صهيونيسم به شمار مىرفت، در آن روزگار اين بنده با عدهاى از دوستان مبارز ايرانى در مصر بوديم و تعليمات جنگهاى چريكى مىديديم و پايگاهى براى تعليم و تربيت چريك تهيه مىكرديم و از خطر بزرگ تفرقه بين عرب و ايرانى و ترك وحشت داشتيم.
لذا با مرحوم جمال عبدالناصر، رهبر بزرگوار مصر، تماس گرفتيم و اعتراض شديد خود را به اين خط تبليغاتى جديد بيان كرديم. جمال عبدالناصر، كه خدا رحمتش كند، منطق ما را پذيرفت ولى گفت كه نمىتواند در مقابل اين موج شديدى كه توسط قومىها بوجود آمده است، مقاومت كند و اگر شخصا بخواهد در مقابل آن بايستد، مسلما خرد مىشود و پيشنهاد كرد كه به آزادى و امكانات مىدهد تا خط مكتبى و منطق قوى خود را روشنگرى كنيم و در مقابل اين افراط حزب بعث بايستيم.
و در همان روزها - در كنگره دانشجويان جبهه ملى ايران در اروپا - هنگامى كه افكار افراطى حزب بعث درباره خليج فارس و خوزستان منتشر شد، عدهاى از دانشجويان، حتى رهبران - معتقد بودند كه بايد شاه ملعون را كمك كنند، اسلحه به دوش بگيرند و به فرمان شاه عليه عرب بجنگند. اين نتيجه ملموس و جبرى توطئههاى امپرياليستى در مقابل نهضت جديد اسلامى بود كه توسط حزب بعث رهبرى مىشد و بين مسلمانها تفرقه مىافكند.
قوميت در مقابل اسلام
همين امروز نيز، حزب بعث عراق به رهبرى صدام سفاك و دست نشانده خود را قيم كشورهاى عربى به حساب مىآورد و با تكيه بر روح قومى مىخواهد جلوى سيل انقلاب اسلامى را بگيرد. بيچاره مفلوك مىگويد كه اين مبارزه، مبارزهاى بين ايرانى و عرب است. ايرانى آمده است كه عرب را بكوبد و كار به جايى مىرسد كه حتى يكى از رهبران فلسطينى مىگويد: "در مبارزه ايران عليه آمريكا، ما از ايران دفاع مىكنيم، ولى اگر جنگى بين ايران و عراق درگيرد، به هيچوجه عليه عرب موضعگيرى نمىكنيم. " در حالى كه هركسى مىفهمد كه انقلاب مقدس اسلامى ايران آمده است كه خط مكتبى اسلام را پياده كند و اسلام راستين قوميت نمىشناسد: "ان خلقناكم من ذكر و اثنى و جعلناكم شعوبا رقبائلا، لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم "
و انقلاب اسلامى ايران به همه قوميتها به يك چشم مىنگرد. به همه احترام مىگذارد، همه را برادر خود مىشمرد و به هيچوجه با هيچ قوميتى سر جنگ ندارد. جنگ انقلاب ايران، عليه آمريكا و اسراييل است، انقلاب ايران مىجنگد تا سلطه امپرياليسم را از اين منطقه بردارد، تا ترك و عرب و ايرانى را از زير بار استعمار آزاد كند، ايران عليه عراق سر جنگ نداشت، اين عراق بود كه از روزگار نخست عليه نهضت اسلامى ما پرچم مخالفت برافراشته بود. حتى پيش از پيروزى انقلاب صدام دست نشانده، كه به پشتيبانى شاه منفور برآمد و امام امت ما را تحت فشار قرار داد، خانهاش را محاصره كرد، ارتباطاتش را از دوستانش بكلى قطع نمود، بالاخره او را از عراق بيرون كرد، اين صدام سفاك بود كه از روز پيروزى انقلاب، پايگاههايى در كنار مرزهاى ايران تهيه كرد تا نوكران خود فروخته طاغوت در آنجا تعليمات ببينند و به ايران حمله كنند. صدام جاسوس كه عراق را به روى بختيار و اشرف و زاهدى و اويسى و پاليزبان و جاف و طاغوتيان ديگر باز كرد تا آزادانه عليه ايران فعاليت كنند، اين صدام سفاك بود كه بارها و بارها به مرزهاى ايران حمله كرد و با هواپيماهايش، قريههاى ايرانى را كوبيد و ايرانيان را كشت. اين صدام نوكر بود كه در اوج مبارزه ايران عليه آمريكا، پادوى امپرياليسم شد كه به ايران حمله كند. صدام بود كه سيل اسلحه و پول را به كردستان و خوزستان ما سرازير كرد و بزرگترين توطئههاى ضدانقلابى را پشتيبانى نمود.
و انقلاب ايران به مدت يكسال سكوت كرد، مماشات كرد، تا مگر حربهاى و بهانهاى به دست نوكران امپرياليسم و صهيونيسم ندهد، اما دريافت كه:
اظهار عجز پيش ستمگر ز ابلهى است
اشك كباب باعث طغيان آتش است
صدام سفاك به جايى مىرسد كه هزاران هزار زن و بچه بيگناه را سوار كاميون كمپرسى مىكند و مثل خاكروبه آنها را روى مرز بر زمين مىريزد. زنى كه از خانه خارج شده است و بچهاش در خانه به انتظار مادر است، پدرى كه براى خريد دواى فرزند بيمارش خارج شده است، اينها و نظاير اينها به دست جلادان حزب بعث مىافتند و از خانه و خانواده خود جدا مىشوند و به مرز ريخته مىشوند.
و صدام سفاك، بىشرمى و خيانت و دنائت را به جايى مىرساند كه بزرگترين مرجع عاليقدر عالم عرب را آنقدر شكنجه مىكند تا به شهادت مىرسد. خواهر بلند پايه او بنتالهدى را، كه خود شخصيتى مبارز و بىنظير در دنياى اسلام است، جلوى برادر شكنجه مىكند تا به شهادت مىرسد. به راستى كه اين يزيديان روى يزيديان و شمر را سفيد كردند. صدام خونخوار، خود را از خانواده يزيد و معاويه مىداند و به اين نسب كثيف افتخار مىكند. حقا كه شايسته چنين نسبى هستى و بيچاره و مفلوك آن يزيد كه بايد اين ننگ بزرگتر را نيز يدككش كند.
صدام، نوكر صهيونيسم و امپرياليسم
هماكنون صدام برنامههايى را پياده مىكند كه خواست آمريكا و اسراييل است برنامههايى كه آنها قادر به اجراى آن نيستند و لذا به دست صدام سفاك پياده مىكنند، افكار عمومى دنيا و ملتهاى آنها اجازه اجراى چنين جنايتهايى را نمىدهند، لذا دست نشاندهاى احمق و كثيف و خودفروخته مىخواهند كه آن خيانتها را پياده كند و كثيفتر و خبيثتر از صدام خونخوار، نيافتهاند. و لذا او را مامور اجراى برنامههاى شوم خود كردهاند.
ديديم كه آمريكا پس از شكست در مقابل انقلاب اسلامى ايران، دست به توطئههاى زيادى زد تا جايى كه با نيروى نظامى خود ايران را تهديد به جنگ كرد. كشتىهاى جنگى خود را به درياى عمان فرستاد و كماندوهاى خود را در خليج فارس و سعوديه و تركيه و قبرس پياده كرد، اما رهبر عاليقدر انقلاب ايران فرمود: "آمريكا غلط مىكند كه به ايران حمله كند " و ملت ايران آماده شد تا با چنگ و دندان، كماندوهاى آمريكايى را استقبال كند و آمريكا كه تجربه تلخ ويتنام را پشت سر دارد، حمله نظامى به ايران را به صلاح خويش نديد، لذا دست به محاصره اقتصادى زد و اقمار خود را در اروپا و آسياى دور وادار كرد كه روابط اقتصادى خود را با ايران قطع كنند.
اما ديديم كه ملت ما نه تنها از محاصره اقتصادى نترسيد، بلكه آن را با خوشحالى استقبال كرد و خود را براى هر نوع تقبل فشار و تحمل مشكلات آماده نمود. به خصوص ملت ما، تجربه دوران مرحوم مصدق را نيز به خاطر دارد كه بيش از دو سال، ايران را در محاصره اقتصادى خود تحت فشار قرار دادند، اما ملت ما به قدرت ايمان و فداكارى توانست همه احتياجهاى داخلى خود را برآورده كند، صنعت و زراعت را توسعه دهد و همه استعدادهاى خود را به كار اندازد و به پيشرفتهاى زيادى نايل آيد. و يكى از بزرگترين افتخارات دكتر مصدق، همين مقاومت در برابر محاصره اقتصادى دشمن بود كه براى اولين بار بدون درآمد نفت و بدون هيچ كمك خارجى و فقط با تكيه بر صنعت و زراعت داخلى، توانست براى اولين بار بودجه ايران را متعادل كند و حتى صادرات ايران را به 160 درصد واردات برساند. و ايران را از زير سلطه اقتصادى استعمارگران برهاند و مىبينيم كه استعمارگران پس از شكست اقتصادى، مجبور مىشوند دست به كودتا بزنند و با ميليونها دلار پول و كمك سيا، كودتاى ننگين 28 مرداد را براى سقوط دكتر بوجود آورند.
در اين روزها نيز، آمريكا به زودى دريافت كه محاصره اقتصادى ايران نه فقط نظام جديد را شكست نمىدهد، بلكه باعث تقويت بنيه اقتصادى ايران مىشود. حتى فهميد كه جريان نفت نيز قطع مىگردد و خود غرب بيشتر ضرر خواهد كرد.
آنگاه آمريكا دست به دامان اسراييل شد تا كماندوهاى اسراييل به خوزستان ما حمله برند و كشور ما را مورد هجوم قرار دهند. ولى به زودى معلوم شد كه در صورت دخول كماندوهاى اسراييلى، ملت ما با پنجه و دندان آنها را تكه تكه خواهند كرد. محال است كه مردم ببينند اين جنايتپيشگان به خاك ميهن ما تعرض مىكنند و آنها ساكت بنشينند و سقوط كشور خود را ببينند و اجازه دهند تا طاغوتيان، دوباره بر كشور ما مسلط شوند.
هنگامى كه اين نقشههاى شوم نقش بر آب شد، آنگاه آمريكا نوكر دستنشانده خود، عراق، را به معركه آورد تا همان توطئههاى كثيف را به دست صدام كثيف پياده كند. مىبينيم كه همين عراق مرزهاى كشور ما را تهديد مىكند، به پاسگاههاى مرزى ما حمله مىكند، لولههاى نفت را در خوزستان منفجر مىكند، پايگاههاى رادار را به آتش مىكشد، در ميدانها و خانهها و راهها بمب و مين مىگذارد و بيگناهان را به خاك و خون مىكشد تا امنيت منطقه را سلب نمايد و به خيال خود، مردم را مايوس و نااميد نمايد و محيط را براى يك كودتاى نظامى آماده كند. اما رژيم فاسد و ظالم عراق، بايد بداند كه اگر نيروهاى عراقى وارد خاك ايران شوند، ملت ما با چنگ و دندان عليه آنها مىجنگد و آنها را از خاك خود بيرون مىريزد.
ولى در مقابل اگر ارتش ايران وارد عمل شود، محرومين و مستضعفين عراق ارتش ما را در دل خود و بر چشم خود قرار خواهند داد و از صميم قلب از آن استقبال خواهند كرد. قدرت ما در اينجا نهفته است كه ملت ما پشتيبان ارتش است و ضعف عراق نيز در همين حقيقت است كه ملت عراق، دشمن سرسخت سفاك صدام حسين است و صدام وحشت دارد كه حتى نيروهاى نظامى خود را از اطراف دور كند، زيرا نظامش سرنگون مىشود. ما نه تنها از هجوم عراق به خاك ميهن خود وحشتى نداريم، بلكه حتى آرزو مىكنيم تا نبرد را به سرزمين مقدس كربلا برسانيم و حسينوار به استقبال شهادت برويم و در روز آخر با اصحاب امام حسين(ع) محشور شويم. صدام خونخوار به ضعف خود آگاهى دارد و از درگيرى مستقيم با ارتش ايران وحشت مىكند و به اين علت، با اعمال ناجوانمردانه و موذيانه دست مىزند.
سقوط رژيم صدام تنها راه علاج
نبرد حق و باطل به اوج خود رسيده است، و راه بازگشت وجود ندارد، و ما اعلام مىكنيم، كسانى كه مىخواهند بين ايران و عراق ميانجيگرى كنند، بدانند، كه ميان ما و عراق خط سرخ شهادت كشيده شده است، و تا سقوط قطعى صدام سفاك ادامه خواهد يافت، و ما هر نوع ميانجيگرى را عملى عليه انقلاب ايران و عليه خط مكتبى اسلامى و عليه خون پاك شهدا به حساب مىآوريم.
رژيم سفاك عراق نوكر آمريكا و دستيار اسراييل است - آيا كسى مىخواهد بين ايران و آمريكا ميانجيگرى كند؟ آيا كسى انتظار دارد كه بين ما و اسراييل واسطه شود؟ اصلاً و ابدا چنين وساطتى را نمىپذيريم و خط مكتبى ما اجازه نمىدهد كه دست در دست مجرم و ظالم و طاغوت بگذاريم.
منبع: http://www.farsnews.net