ليست شهداي دفاع مقدس (چ)

چهارراهي در يکي از روستاهاي دورافتاده شهريار در تاريخ 11/6/1361 در خانواده‌اي مذهبي و محروم متولد شد،‌ و به علت مشکلات فراوان در روستا و نبودن مدارس راهنمايي و متوسطه از تحصيلات محروم ماند، صمد در پيروزي انقلاب نقش مهمي در منطقه ايفا نمود،‌ وي در جلسه‌هاي سياسي و اجتماعي بسيار فعال بود و با شروع جنگ تحميلي به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شتافت و در عمليات خيبر (جزيره مجنون) در تاريخ 11/12/1362 در سن 26 سالگی به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

پدر نامش را علي نهاد و با شوق او را در آغوش گرفت. روز دهم فروردين‌ماه سال 1342 به دنيا آمد؛ سال آغاز قيام روح‌الله (ره) و او کودک در گهواره‌اي بود که امام (ره) دل به حضورشان در قيام تاريخي خود بسته بود.
چهره‌آذر روزهاي کودکي و نوجواني را پشت‌سر گذاشت و با شغل دامداري، هزينه‌ي معاش خانواده را تأمين ساخت. اما حمله‌ي رژيم بعثي به ايران او را در صفوف جهادگران قرار داد.
او از زادگاهش روستاي پرک استان بوشهر راهي سرزمين کوشک شد و سرانجام در تاريخ 6/1/1363 در سنّ 21 سالگي به بي‌کران آسمان بال گشود.
مزار پاکش در گلزار شهداي هفت‌چاه قرار دارد.

منبع:مجله عرشيان شماره 26

مهدي چهکندي نژاد در سال 1348 در روستاي چهکند مود از توابع شهرستان بيرجند چشم به جهان گشود.دوران کودکي را در زادگاهش گذراند تحصيلات دوره ابتدايي و راهنمايي را در همانجا سپري نمود و براي ادامه تحصيل به بيرجند عزيمت کرد.هنوز مدتي از تحصيلش نمي‌گذشت که دعوت امام و رهبرش امام خميني (ره) را لبيک گفت و عازم صحنه‌هاي دفاع مقدس گرديد. در دوران تحصيل به ورزش مي‌پرداخت و در رشته دو و ميداني موفقيت‌هاي نيز کسب کرد.او با ارادتي که به ائمه اطهار (ع) داشت، در مراسم عزداري فعالانه شرکت مي‌کرد و نمازش را سروقت مي‌خواند. مدتي به عنوان تيربارچي در گردان رعد از تيپ 21 امام رضا (ع) خدمت نمود سرانجام در تاريخ چهارم ارديبهشت ماه سال 1365 در سن 27 سالگي در جزيره مجنون بر اثر اصابت ترکش به فيض شهادت نايل آمد.پيکر پاک شهيد پس از تشييع در شهرستان بيرجند به زادگاهش منتقل و به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجندجلد1

مهدي چهکندي نژاد، فرزند محمد، در سال 1343 در روستاي «چهکند» از توابع بيرجند متولد شد در کنار پدر و مادر مهربان خود رشد کرد تا به سن دبستان رسيد از سال دوم دبستان به کار قاليبافي مشغول شد و پس از سه سال به کار سيمانکاري پرداخت در ضمن تحصيلات خود را نيز در مدرسه شبانه ادامه داد.بعد از پيروزي انقلاب به خدمت سربازي رفت پس از اتمام خدمت نظام وظيفه روحيه‌ي او کاملاً‌ عوض شده بود با ديدن فجايع و جنايتهاي استکبار جهاني ديگر دنيا برايش قابل تحمل نبود. او فردي مؤمن و عاشق اهل‌بيت (ع) بود به شهادت عشق مي‌ورزيد پدرش مي‌گويد:«مي‌گفت مي‌خواهم به جبهه بروم تا شهيد شوم دلم مي‌خواهد که پدر و مادرم جزء خانواده‌هاي شهدا باشند».او داوطلبانه عازم جبهه‌هاي حق عليه باطل شد.دو ماه در منطقه مريوان به عنوان آرپي‌جي زن خدمت کرد سرانجام در تاريخ ششم اسفندماه سال 1364 بر اثر اصابت ترکش به ناحيه گردن در سن 21 سالگي به شهادت رسيد و به آرزوي ديرينه‌اش نايل آمد. پيکر پاکش به بيرجند منتقل شد و پس از تشييع در گلزار شهداي بيرجند به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند جلد1

شهر قديمي استهبان (فارس) در سال 1341 ميزبان ستاره‌اي درخشان به نام ابوالقاسم بود، پدرش امير اوقاتش را در انجيرستاني در نشيب کوه‌هاي استهبان مي‌گذراند و ابوالقاسم نيز در کنار او و در سايه‌ي تربيت عالمانه‌اش پرورش يافت.
ابوالقاسم در سن شانزده سالگي در اوج قيام ملت صبور ايران درس و مدرسه را در سال اول دبيرستان رها کرد و به شيراز مهاجرت نمود. او تا دو سال بعد در مغازه‌اي مشغول به کار شد. آنگاه آماده‌ي خدمت سربازي گرديد. ولي به علت مشکل انگشتان دستش از خدمت معاف شد و راهي ميادين نبرد حق عليه باطل گشت.
چوپان مردانه با سمت فرمانده‌ي گروهان لشکر 33 المهدي به جنگ پرداخت و هر سه ماه يک‌بار به خانه بازگشت. او در عمليات رمضان در بيمارستان شماره‌ي 2 شهيد فياض‌بخش تهران بستري گرديد و پس از چند روز از بيمارستان مرخص شد و به استهبان بازگشت. خانواده اصرار داشتند او در شهر بماند اما ابوالقاسم بعد از سه روز راهي شد و گفت: «مي‌روم يا خوب مي‌شوم و برمي‌گردم يا شهيد مي‌شوم.» در راه پولي که برادرش براي کمک به رزمندگان داده بود آبليمو، کفش و جوراب براي بچه‌هاي جبهه خريد. عمليات والفجر2 يادمان پرواز آسماني غيور مردي صبور بود، که در سال 1362 در سن 21 سالگي در منطقه‌ي حاج عمران بر اثر اصابت ترکش به ريه به شهادت رسيد.

منبع:كتاب خلاصه خوبي ها جلد3   -  صفحه: 83

محمد چوپاني فرزند ابراهيم در سال 1346 درروستاي «زيرگ» از توابع شهر مرکزي بيرجند ديده به جهان گشود. دوران کودکي و تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش گذراند سپس همگام با والدينش به کار کشاورزي مشغول شد.از ارادتمندان اهل‌بيت عليهم السلام بود و در مراسم مذهبي و دعا حضوري فعال داشت. بيشتر نمازهايش را در مسجد به جا مي‌آورد و در کارهاي عام‌المنفعه در روستا پيش قدم بود با شروع دوران سربازي دوره‌ي آموزشي را سپري کرد و به لشگر 28 سنندج اعزام شد و به عنوان تک‌تيرانداز در مناطق غرب کشور خدمت نمود. سرانجام در تاريخ چهاردهم مردادماه سال 1366 در سن 20 سالگي در منطقه «ميمک» به درجه رفيع شهادت نايل گشت.پيکر پاک شهيد پس از تشييع در شهرستان بيرجند به زادگاهش منتقل و به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند

عبدالرحمن چوپاني فرزند حسين در سال 1348 در شهرستان بيرجند متولد شد.تحصيلات ابتدايي، راهنمايي، و دو سال از دبيرستان را در همين شهر گذراند دانش آموزي تلاشگر و باتقوا بود، تابستانها براي تهيه هزينه تحصيل کار مي‌کرد به پدرو مادرش نيز کمک مي‌کرد به اهل بيت (ع) عشق مي‌ورزيد و با مداحان هيات محبان الزهرا دوست بود.از صفات برجسته‌اش حيا و وفاي به عهد بود.در بسيج دانش‌آموزي فعاليت داشت و جبهه را ميدان امتحان الهي مي‌دانست آرزويش اين بود که به جبهه برود و شهيد شود و مي‌گفت:«ما لايق شهادت نيستيم».اولين بار در سن 15 سالگي به جبهه رفت.تحت تاثير محيط جبهه و جنگ حالت روحاني خاصي به او دست داده بود هميشه مي‌گفت:«شهيد انسان کامل است و ما لياقت قرب به خدا را نداريم، بايد پش سر امام باشيم و در مقابل دشمن خارجي از خاک و ناموس و دينمان دفاع کنيم و اگر لايق باشيم در اين راه به شهادت برسيم». دوست و همرزم شهيد اسدالله نجف‌زاده، مداح اهل بيت عليهم السلام، مي‌گويد:«شهيد عبدالرحمن چوپاني از معضلات اجتماعي نظير فقر، فساد، دروغ و غيره، شديدا رنج مي‌برد در مورد عقايد انحرافي خصوصا خدشه دار کردن مساله ولايت توسط افراد مغرض و يا ناآگاه تا پاي جان مي‌ايستاد و کاملا بر اين مساله تاکيد داشت که ولايت فقيه همان ولايت رسول‌الله (ص) است در سال 1364 در حين عمليات والفجر9 زخم عشق را بر جان نشاند.بار ديگر اين شهيد بزرگوار در سال 1365 در عمليات کربلاي 4و5 در منطقه شلمچه شرکت کرد .او و همرزمش شهيد بهلگردي در اين عمليات آرزوي شهادت مي‌کردند و در تاريخ دوازدهم بهمن ماه سال 1365 به آرزويشان رسيد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند

عيسي چيت‌بند در سال 1340 در خانواده‌اي تهيدست و مذهبي در يکي از روستاهاي بخش ميانکنگي زابل ديده به جهان گشود تحصيلاتش را تا مقطع سوم راهنمايي به پايان رساند براي تامين هزينه‌هاي زندگي مدتي را به مازندران رفت و پس از پيروزي انقلاب به زابل بازگشت براي تامين هزينه زندگي هراه و همگام پدرش به کار کشاورزي مي‌پرداخت با شروع جنگ تحميلي پيوسته در انديشه‌ي رفتن به جبه بود ولي مشکلات و فشار زندگي مانع اين کار بود تا اينکه به خدمت مقدس سربازي فرا‌خوانده شد و جبهه اعزام گشت سرانجام در تاريخ 18/4/64 به منطقه جنوب اعزام گرديد و در تاريخ 30/2/67 در منطقه عملياتي شلمچه در سن 27 سالگي به فيض شهادت نايل آمد

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 1 صفحه 166