پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (چ)
|
شهيد ناصر چراغي
|

|
|
تاريخ تولد :1336
|
نام پدر :
|
|
تاریخ شهادت : 1360
|
محل تولد : /- /-
|
|
طول مدت حیات :24
|
محل شهادت :بازي دراز
|
| مزار شهید : |
در يکي از دهات شمال و در يک خانوادهي کشاورز در سال 1336 فرزندي پا به عرصهي وجود گذاشت که او را «ناصر» ناميدند. ناصر تحصيلات خود را تا پايان سال دورهي راهنمايي ادامه داد اما از آنجا که سال شناسنامهاي او بيش از سال واقعياش بود، نتوانست ادامهي تحصيل دهد و براي کار عازم تهران شد. حدود يکي دو سال در تهران مشغول به کار بود تا اين که به خدمت نظام وظيفه اعزام گرديد.
سالهاي خدمت او مصادف با سالهاي اوجگيري انقلاب بود و چند روزي پس از خاتمهي خدمتش، انقلاب به ثمر نشست و وي با اسلحههايي که از پادگانهاي آزاد شده به دست آورده بود، در مسجد آل محمد (ص) به پاسداري پرداخت بعد وارد کميتهي تهرانپارس شد و پس از مدتي به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و در پادگان ولي عصر مشغول خدمت گرديد. مدتي از طرف سپاه در راهآهن و زندان اوين فعاليت داشت تا اينکه با شدت گرفتن درگيريها در کردستان داوطلبانه عازم آن ديار شد و پس از بازگشت از اين مأموريت عازم موطن اصلي خود به نام ده گلاب زرنيخ گرديد. در آنجا با تلاشي چشمگير در آموزش جوانان منطقه موفق به ايجاد بسيج سپاه پاسداران شد که ياد آن تلاشها و زحمات در اذهان پاک مردم آن ديار هنوز باقي است.
وي فردي مقيّد به احکام اسلامي و مخصوصاً نماز بود و به نماز اول وقت بسيار اهميت ميداد. قبل از هر وعدهي غذا از همهي حاضرين ميپرسيد که آيا نماز خود را خواندهايد يا خير و اگر همه نماز را نخوانده بودند، اجازه نميداد غذا خوردن شروع شود. عاشق مطالعهي قرآن بود و ديگران را نيز به اين امر سفارش ميکرد. با جريانهاي انحرافي مخالف بود و چهرهي آنها را ميشناخت و در افشاي بني صدر نقشي فعال داشت. ضمن همهي کارها از ورزش غافل نبود و در ورزشهاي رزمي تبحر خاصي يافت.
دل او که در جستجوي معشوق بيتابي ميکرد، بالاخره راه وصل را در حضور در جبهه يافت و در 25 ماه مبارک رمضان سال 1360 عازم ديار عاشقان شد. ابتدا به جبههي سرپل ذهاب رفت و بعد از اين که خمپاره به پايش اصابت کرد، ناچار چند روزي بستري شد اما تا بهبودي کامل صبر نکرد و اين بار عازم جبههي بازي دراز گرديد. حدود يکي دو ماه در آنجا به حراست از ميهن اسلامي پرداخت تا اين که يک روز هنگام ظهر ناصر مشغول اذان گفتن شد. بعد از اذان بود که ناصر، اين نام با مسمّي به فرياد هل من ناصر ينصرني حسين (ع) لبيک گفت و صداميان کافر ناجوانمردانه خمپارهاي به محل استقرار وي پرتاب کرده و او را در سنّ 24 سالگي در خون سرخش غلطاندند و به ياري و نصرت مولايش حسين (ع) و امام زمان (عج) و نايب بر حقش خميني (ره) شتافت و عاشقانه به لقاالله پيوست.

منبع:كتاب سيماي مسجدآل محمد(ص) - صفحه: 135
|
|
|
|
 |
وصيت نامه |
|
|
پنج شنبه 21 بهمن 1389 12:18 PM
تشکرات از این پست