ابزار انگاری مطالعات تطبیقی
۱) طرح مسئله :
امروزه بررسی های مقایسه ای از رواج و مقبولیت فراوانی برخوردارند و اقبال زیادی نزد دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی به اخذ رهیافت مقایسه ای در تحقیقات به چشم می خورد. رواج مطالعات تطبیقی و نفوذ رهیافت در گستره های مختلف ، بسیار بیشتر از رهیافت تاریخی است . بررسی های تطبیقی نه تنها در تحقیقات نظری ، بلکه در پژوهش های کاربردی و در حل مسائل عملی چون مدیریت و صنعت نیز رواج دارد.
مقبولیت مطالعات تطبیقی سبب شده است تا در برنامه های آموزشی رشته های مختلف درس خاصی به آن اختصاص دهند مانند فلسفه تطبیقی ،آموزش و پرورش تطبیقی ، مدیریت تطبیقی ، ادیان تطبیقی ، فقه تطبیقی، حقوق تطبیقی،کلام تطبیقی در مواردی اساسا مطالعات تطبیقی در قالب رشته معینی ظهور کرده است. بررسی مقایسه ای در مطالعات پیشینیان نیز مورد توجه بوده است. الخلاف شیخ طوسی (۳۸۵ - ۴۶۰ ق) نمونه ای از مطالعات تطبیقی در حوزه فقه است. این پیشینیه را در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی به روش شناسی قرآن میتوان ارجاع داد. قرآن در آموزش و تعلیم از شیوه های تطبیق بسیار بهره جسته است.مقایسه های دو ضلعی و سه ضلعی میان الذین یعلمون و الذین لایعلمون مجاهدان و قاعدان، مقربان، اصحاب یمین و اصحاب شمال و ... کاربرد فراوانی دارد. علی رغم اقبال فراوان به مطالعات تطبیقی بویژه در تحقیقات مربوط به پایان نامه های تحصیلی اثر بخشی آنها بسیار کم و ناچیز است . وقتی بسیاری از پژوهش های تطبیقی چاپ شده را باتراز و شاخص های پژوهشی می سنجیم آنها را فاقد بهره وری می یابیم چرا؟ ناکامی در مطالعات تطبیقی دو علت عمده دارد: طرز تلقی محقق از آن و فقدان مهارت بررسی مقایسه ای علت دوم به شناخت فرآیند عملیاتی مطالعه تطبیقی و فنون آن بر میگردد و علت اول همان تصور نارسا از مطالعه تطبیقی است در اینجا به تفصیل به بیان علت اول می پردازیم. نزاع بر سر ضرورت و فایدت مطالعات تطبیقی نیز تا حدودی به مشکلهای تصور آن میگردد استادی بر آن بود که تطبیق منطق قدیم و جدید بی حاصل است و امر لغو، زیرا این دو ربطی به هم ندارند. پس از گفتگو منطق قدیم و جدید بی حاصل است و امر لغو، زیرا این دو ربطی به هم ندارند پس از گفتگو روشن شد که اولا تطبیق به معنای انطباق این برآن نیست و ثانیا بیربطی منطق قدیم و جدید راهم به عنوان یک فرضیه باید از طریق مقایسه و بررسی تطبیقی اثبات یا ابطان کرد. بنابراین نقد تصور خویش از مطالعه تطبیقی نخستین و ضروری ترین گام در این رهیافت است. از مطالعه مقایسه ای چه انگاره ای داریم؟ آیا مطالعه تطبیقی همان پژوهش تلفیقی است؟
۲) تصور هدف انگار:
وقتی در کارگاه های روش شناسی مطالعات دینی ، از دوستان می خواست تا تصور خویش را از مطالعه تطبیقی ، بنویسند اکثر آنان چنین آغاز میکردند مقایسه بین دو دیدگاه یا دو مکتب مقایسه بین دو امر.
نکته اول در این تصور شرح اللفظ بودن آن است تعریف مطالعه ای تطبیقی به بررسی مقایسه ای صرفا بیان معناست و نه تحلیل مفهوم . نکته دوم هدف انگاشتن مطالعه تطبیقی است بسیاری از بررسی های تطبیقی منتشر شده نشان میدهد که هدف محقق صرفا مقایسه است و بدست آوردن شباهت ها یا تفاوت ها و یا هر دو این تصور نارسا است و ناروا زیرا مطالعه تطبیقی رهیافتی است برای نیل به هدف معرفتی معین بررسی مقایسه ای ابزاری است برای شناخت عمیق تر و فهم کامل تر از مسئله یا پدیده.
بنابراین مطالعه تطبیقی را باید در درجه اول شناخت یک پدیدار و یا دیدگاه در پرتو مقایسه دانست.
۳) تصور خلاف محور:
عده ای از کسانی که بررسی مقایسه ای را هدف می دانند در پی کشف موارد اختلاف بین آرا و پدیدارها به جستجو می پردازند گویی مطالعه تطبیقی تور صید خلاف هاست. براساس این تلقی وقتی می توان دو امر را مقایسه کرد که بین آنها تفاوت وجود داشته باشد گویا ریشه این تصور گرایش فقهای متقدم به پژوهش های فقهی در خصوص اختلاف فتاوی در مذاهب گوناگون است. البته روش شناسی دقیق امثال شیخ طوسی، علامه حلی ، محقق حلی و دیگر فقها نشان میدهد که کتابهای خلاف یا مختلف صرفا در پی یافتن اختلاف فناوری نبوده اند بلکه تلقی ابزار انگارانه از بررسی مقایسه ای در آنها مشهود است آنها مقایسه را پرتویی برای فهم عمیق تر مبانی فقهی می دانستند.
۴) تصور انطباق محور:
واژه های مقایسه و تطبیق ، استعداد ظهور این تصور را دارند که بررسی مقایسه ای را صرفا یافتن جنبه های مشارکت بدانیم و گمان کنیم تطبیق منطق جدید و قدیم به معنای نشان دادن یکسانی آن دو و انطباق منطق جدید بر منطق قدیم است. در حالی که صید شباهت های دو امر مورد مقایسه یکی از مراحل مطالعه تطبیقی است و نه هدف آن.
۵) تصور ابزار انگار:
بررسی های مقایسه ای، ابزاری است که از طریق شناخت شباهت ها و تفاوت های دو پدیدار یا دو نظریه به شناخت عمیق تر و حل مسئله معین میپردازد. تلقی ابزار انگارانه از مطالعه تطبیقی محقق را از هر توجه به تفاوت ها و نیز محدود ماندن به شباهت باز می دارد اما مراد از شباهت و تفاوت در این مقام چیست؟ تصور ابزار انگارانه از مطالعه تطبیقی ، ملاک تطبیق پذیری را ارائه میکند . هرگاه دو نظریه در ضلعی از اضلاع معرفتی تماس داشته باشند قابل بررسی تطبیقی اند. بنابراین وجود اخلاف بین دو نظریه حتی بنیانی ترین اختلاف مثل اختلاف پارادایم ، مانع بررسی تطبیقی نیست تصور ابزار انگارانه در گزینش امور مورد مقایسه به هدف صناعی و فایده پژوهش تاکید میکند .