کوچولوها و ترس
در آن لحظه چه احساسی داشتید؟ اکنون درباره ی سایه ها چه فکر می کنید؟ آیا ترس شما پوچ و بی معنی نبوده است؟احساسات و تصورات کودکان برای آن ها کاملاً واقعی است. وقتی که کودک با عروسک ها و اسباب بازی هایش بازی می کند و به هرکدام از آن ها شخصیتی می دهد، چرا سایه روی دیوار نباید هیولایی بزرگ باشد که قصد دارد او را بگیرد؟تمامی احساسات کودکان – حتی آن ها که بار منفی دارند – باید به عنوان واقعیت مورد پذیرش قرار گیرند. اگر والدین قبول کنند که ترس و دلهره بخش طبیعی زندگی کودک است و در برابر اضطراب های فرزندشان ملایم و صبور باشند ، در رویارویی با ترس به او بهترین کمک را کرده اند ، زیرا او احساس خواهد کرد که هر اندازه هم پریشان و آشفته باشد، باز هم والدینش تعادل خود را از دست نخواهند داد و می توانند با حضور خود از او حمایت و پشتیبانی کنند.کودکان نباید در محیطی زندگی کنند که عاری از مشکلات و دشواری باشد ، چرا که بزرگ شدن آن ها مستلزم روبه رو شدن با وقایع و کسب تجارب گوناگون است.بگدارید کودکانتان مشکلات اطراف شما را درک کنند تا بتوانند در آینده همراهتان باشند . بگدارید کودک خود با آزمون و خطا پی به بعضی از مشکلات و شکستها ببرد . بگدارید اشتباهاتش را متوجه شود و در پی جبران آن باشد به قول ارد بزرگ : کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد در حال گذراندن نخستین گام های قهرمانی است . اگر کودکی برای مقابله با ترس هایش همیشه وابسته به والدین و اطرافیانش باشد، انتظار دارد که آن ها همیشه مشکلات او را حل کنند. ترس فرزندتان را تایید کنید، ولی در ترسیدن با او مشارکت نکنید. بگذارید او با نگاه کردن به عکس العمل شما در مواجهه با عامل ترس به اشتباه خود پی ببرد.