محاسبی
موسس این مکتب حارث بن اسعد محاسبی است.وی از مردم بصره و ساکن بغدا بود و در سال 243 درگذشته است.
اعتقاد محاسبی بر رضا بود .
ملامتیه تاریخچه این مکتب به قرن اول اسلامی بر میگردد. مرکز این مکتب نیشابور در خراسان است.از پیشینیان این مکتب به ابوحفص نیشابوری و حمدون اشاره شده است. ملامتیه شیخ خود را قصار نیشابوری عنوان میکنند که نام وی احمد است. ملامتیه بنام حمدونیه و قصاریه نیز شناخته میشوند.
ملامتیه توجهی به رابطه مرید ومرادی در سلوک معنوی ندارند.
طیفوری موسس این مکتب طیفور فرزند عیسی فرزند بایزید بسطامی از عرفای بزرگ قرن دوم و سوم هجری است.توجه این کتب به وجد وسرمستی روحی وباطنی است.اینان بیخودی معنوی را رهایی از قید خودپرستی و رسیدن به معرفت الله میدانند.مکتب طیفوری از این جهت در جنبه شعر و اشراق معروفیت دارد.
شطاریه برخی این مکتب را همان طیفوریه میدانند اما در شرح آن میتوان گفت که شطار صیغه مبالغه است و آن تاکید در قصد بسوی خدا و راه او عنوان کرد که نهایت راه اوست ولاغیر. این اعتقاد شامل تمام صوفیه میگردد و منحصر به شطاریه نیست.
جنید موسس این مکتب جنید بغدادی است. تبحر وی در الهیات بوده و از نخستین کسانی است که برای تصوف و شرح آن به وعظ و خطابه روی آورده. از جمله تلاشهای وی مطابقت اصول عرفان وتصوف با شرع مقدس اسلام است.
وفات او را در سال 297( به روایتی 298) در بغداد بوده در حالیکه 91 سال سن داشت.
وی در نقطه مقابل اعتقاد طیفوریان است وهشیاری را برتر از مستی میداند.وی اعتقاد بر این داشت که هشیاری حالت طبیعی روح است ومستی خروج از طبیعت حال انسانی.
نوری حسین احمد نوری موسس این مکتب است. وی اهل خراسان واز عرفای قرن سوم هجری است.
اساس تعالیم وی بر ایثار نفس است. وی به مقدم داشتن دیگران بر خود از جهت رفاه و آسایش ترجیح میداد. از نظر وی تربیت صوفیانه بر مرتبه عادی فقر برتری دارد زیرا فقر روی گرداندن از خوردنی های دنیاست ولی انضباط عارفانه چیز بالاتری از شخص را می طلبد.
سهلی موسس این مکتب سهل تستری ( شوشتری )است.وی در سال 203 هجری در شوشتر ( بقولی اهواز)متولد شدو در سال 273( به روایتی 283) در بصره هنگامی که در تبعید بود وفات یافت.اتهام وی برای تبعیدشدن ، زرتشتی بودن او بود.
حکیمی موسس این مکتب محمد ترمیز است. وی در شرح باور خویش میگفت که انسانها باید توسط اولیاء هدایت شوند و از تربیت معنوی برخوردار گردند. از نظر وی اولیا میتوانند با نیروی روحانی خود دست به کرامت وخرق عادت زده ومثلا برای ریزش باران دعا بخوانند.و یا بدون احتیاج به دارو بیماران را به دم خود شفا بخشند.
خرازی ابو سعید خراز موسس این مکتب است. اساس تعالیم این صوفی بر فنا و حیات است.
سیاری موسس این مکتب ابوالعباس قاسم بن قاسم سیاری مروزی است. شالوده اعتقادی این مکتب براعتقادات صوفیه بر جمع و تفرقه است.مقصود از جمع عنایات الهی استکه میوه تفکر ومراقبه است. مراد از تفرقه هم فضیلتی است که از راه تهذیب نفس عاید فرد میشود.
ممنونم