0

فرقه های مختلف صوفیه

 
shahdan
shahdan
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 1485
محل سکونت : تهران

فرقه های مختلف صوفیه

فرقه های مختلف صوفیه
 
 
محاسبی
موسس این مکتب حارث بن اسعد محاسبی است.وی از مردم بصره و ساکن بغدا بود و در سال 243 درگذشته است.
اعتقاد محاسبی بر رضا بود .
ملامتیه
تاریخچه این مکتب به قرن اول اسلامی بر میگردد. مرکز این مکتب نیشابور در خراسان است.از پیشینیان این مکتب به ابوحفص نیشابوری و حمدون اشاره شده است. ملامتیه شیخ خود را قصار نیشابوری عنوان میکنند که نام وی احمد است. ملامتیه بنام حمدونیه و قصاریه نیز شناخته میشوند.
ملامتیه توجهی به رابطه مرید ومرادی در سلوک معنوی ندارند.
طیفوری
موسس این مکتب طیفور فرزند عیسی فرزند بایزید بسطامی از عرفای بزرگ قرن دوم و سوم هجری است.توجه این کتب به وجد وسرمستی روحی وباطنی است.اینان بیخودی معنوی را رهایی از قید خودپرستی و رسیدن به معرفت الله میدانند.مکتب طیفوری از این جهت در جنبه شعر و اشراق معروفیت دارد.
شطاریه
برخی این مکتب را همان طیفوریه میدانند اما در شرح آن میتوان گفت که شطار صیغه مبالغه است و آن تاکید در قصد بسوی خدا و راه او عنوان کرد که نهایت راه اوست ولاغیر. این اعتقاد شامل تمام صوفیه میگردد و منحصر به شطاریه نیست.
جنید
موسس این مکتب جنید بغدادی است. تبحر وی در الهیات بوده و از نخستین کسانی است که برای تصوف و شرح آن به وعظ و خطابه روی آورده. از جمله تلاشهای وی مطابقت اصول عرفان وتصوف با شرع مقدس اسلام است.
وفات او را در سال 297( به روایتی 298) در بغداد بوده در حالیکه 91 سال سن داشت.
وی در نقطه مقابل اعتقاد طیفوریان است وهشیاری را برتر از مستی میداند.وی اعتقاد بر این داشت که هشیاری حالت طبیعی روح است ومستی خروج از طبیعت حال انسانی.
نوری
حسین احمد نوری موسس این مکتب است. وی اهل خراسان واز عرفای قرن سوم هجری است.
اساس تعالیم وی بر ایثار نفس است. وی به مقدم داشتن دیگران بر خود از جهت رفاه و آسایش ترجیح میداد. از نظر وی تربیت صوفیانه بر مرتبه عادی فقر برتری دارد زیرا فقر روی گرداندن از خوردنی های دنیاست ولی انضباط عارفانه چیز بالاتری از شخص را می طلبد.
سهلی
موسس این مکتب سهل تستری ( شوشتری )است.وی در سال 203 هجری در شوشتر ( بقولی اهواز)متولد شدو در سال 273( به روایتی 283) در بصره هنگامی که در تبعید بود وفات یافت.اتهام وی برای تبعیدشدن ، زرتشتی بودن او بود.
حکیمی
موسس این مکتب محمد ترمیز است. وی در شرح باور خویش میگفت که انسانها باید توسط اولیاء هدایت شوند و از تربیت معنوی برخوردار گردند. از نظر وی اولیا میتوانند با نیروی روحانی خود دست به کرامت وخرق عادت زده ومثلا برای ریزش باران دعا بخوانند.و یا بدون احتیاج به دارو بیماران را به دم خود شفا بخشند.
خرازی
ابو سعید خراز موسس این مکتب است. اساس تعالیم این صوفی بر فنا و حیات است.
سیاری
موسس این مکتب ابوالعباس قاسم بن قاسم سیاری مروزی است. شالوده اعتقادی این مکتب براعتقادات صوفیه بر جمع و تفرقه است.مقصود از جمع عنایات الهی استکه میوه تفکر ومراقبه است. مراد از تفرقه هم فضیلتی است که از راه تهذیب نفس عاید فرد میشود.        ممنونم
سلامت باشید
سه شنبه 3 آذر 1388  10:26 AM
تشکرات از این پست
pasargad54
pasargad54
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 2135
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرقه های مختلف صوفیه

صوفی عنوان عمومی هر یک از سلسله‏های اهل تصوف است. صوفی منسوب است به "صوف" به معنی پشم، و اهل تصوف ظاهراً به سبب پشمینه پوشی از بابت زهد و پارسایی به این عنوان مشهور شده‏اند. فرقه صوفیه مدعی است انسان در خداشناسی باید به مرحله‏ای برسد که جز خدا نبیند، و برای رسیدن به این مقصد صدها آداب مخصوص در معاشرت‏ها و لباس پوشیدن‏ها و احیاناً در آرایش سر و صورت و سکونت در خانقاه‏ها اختراع کرده و بدعت‏ها ایجاد کرده‏اند.(1)پیدایش فرقه صوفیه از اواخر قرن دوم هجری بوده و سرّ پیدایش آن را معاشرت مسلمانان با مسیحیان می دانند که چون برخی مسلمان‏های کم مایه، راهبان و تارکین دنیای مسیحی را دیدند، مجذوب آن روش شدند و زهد و بی رغبتی به دنیا را که در اخلاق اسلامی بود، بدان ضمیمه کرده، رفته رفته به صورت مسلکی در آمد.به خاطر بدعت‏ها و خرافاتی که از طرف صوفیان ایجاد شد، از نظر علمای اسلام مردود شناخته شدند.(2) دراویش در اصطلاح صوفیان با صوفی مرادف است،(3) یعنی به هر فرد از صوفیان، صوفی و درویش گفته میشود. شیخیه فرقه‏ای منشعب از شیعه‏اند که در عمل، اخباری بودند و در عقیده معتقد به رکن رابعند، بدین معنی که دین اسلام را دارای چهار رکن میدانند: توحید و نبوت و امامت و شیعه کامل، برخلاف شیعه که قائل به پنج اصلند: توحید و نبوت و عدل و امامت و معاد، چه آنان گویند کسی که معتقد به توحید است، در حقیقت به عدل خدا نیز معتقد است و کسی که به نبوت معتقد است، معاد را هم قبول دارد، ولی در زمان غیبت کبری مسلمانان را پیشوایی باید و آن عبارت است از شیعه کامل که آن را چهارمین رکن پس از امامت میدانند که در هر عصری یکی از علمای خود جهت این امر برگزینند، از قبیل سید کاظم رشتی که شاگرد شیخ احمد احسایی بود. از عقاید آن‏ها انکار معاد جسمانی است و گویند آدمی پس از مرگ آن چه که از او باقی میماند، جسم لطیفی است که آن را جسم هور قلیایی مینامند. دیگر این که آنان دوازده امام را دارای صفات الهی میدانند و گویند که آن‏ها مظهر خدایند.(4)علمای شیعه از همان اوّل با توجه به انحراف عقیدتی شیخیه و غلو آنان درباره امامان، سران این فرقه را تکفیر نمودند.(5)پی نوشت‏ها: 1. دائرة المعارف فارسی، مصاحب، ج 1، ص 1597، ماده صوفی؛ مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص 71. 2. آیت اللَّه ناصر مکارم شیرازی، استفتائات، ج 2، ص 37، سؤال 36 و 37.3. دائرة المعارف فارسی، مصاحب، ج 2، ص 1597، ماده صوفی.4. مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج 6، ص 592، ماده شیخیه.5. عبداللَّه مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1399
جمعه 6 آذر 1388  12:43 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها