حرص وطمع
يكي بود يكي نبود
؛
در اين دنياي بزرگ
،
مرد سنگ تراشي زندگي ميكرد كه بسيار زيبا وبا دّقت سنگها را ميتراشيد ونقشهاي زيبايي در آنها بوجود مي آورد
.
ولي او از شغلش راضي نبود
‘
ودليل ناراضي بودن او ، حرص وطمع بی اندازه اش بود زيرا كارش آنچنان كه ميخواست پر درآمد نبود
.
یک روز درراه بازگشت
از محل کار خود
،
به خانه ي تاجري برميخورد كه قدرت و ثروت زيادي داشت ومورد احترام عموم بود
.
مرد سنگ تراش آرزو داشت كه روزي او هم مانند آن تاجر ، ثروتمند وصاحب قدرت فراواني شود
.
ازقضا روزي آرزويش برآورده شد وصاحب ثروت زيادي هم شد وكم كم آنچنان پیشرفتی کردد كه دیگر دست کمی از حاكم نداشت
.
براي همين آرزو كرد كه حاكم شود و همين اتّفاق هم افتاد
!
امّا روزي كه براي گردش ، برتخت مخصوص خود نشسته و به بيرون قصرآمده بود
و
نور خورشيد برصورتش ميتابيد وچشمانش را آزار ميداد
،
باخود فكر كرد كه اگربه خورشيد تبديل شود چقدر عزیز و با شکوه می گردد
!
ازقضاي روزگار
،
روزي آمد واين اتّفاق هم افتاد
!.
گذشت وگذشت و او همچنان درآسمان ميدرخشيد و ازاين امرخوشحال بود
؛
تا اينكه روزي هوا ابري شد وابرها جلوي او را گرفتند
.
او اوّل بسيار ناراحت شد ولي بعد درفكر فرو رفت وبا خود گفت كه اگر به ابر تبديل شود چقدرعالی ميشود
؟!!
واين آرزو را كرد
؛
لحظه اي بعد آرزويش برآورده شد وبه ابر تبديل گشت
.
روزگار مي گذشت و او همچنان خوشحال بود
؛
تا اينكه يك روز باد سختي درگرفت وابرها را به اين سو وآنسو کشاند
.
مرد با ديدن
اوضاع پيش
آمده و برتري باد نسبت به ابر ، از آرزوي پيشينش برگشت
و
آرزو كرد كه به بادی سخت و نیرومند تبديل گردد
.
و این بار هم خدا آرزوي اورا مستجاب و او را به صورت باد شكل داد
.
او خوشحال به اين سو وآن سو پرواز ميكرد و هر آنچه بر سر راهش سبز مي شد با خود به اين سو و آن سو ميكشاند و از خوشحالي در پوست خود نميگنجيد که ناگهان به كوهي بزرگ و با عظمت برخوردكرد و هركاري براي تكان دادن آن كرد فايده اي نداشت !
او وقتي ديد كه باد و طوفان از پس آن كوه برنميآيند ، از اين آرزويش هم پشيمان شد و در دل آرزو كرد كه به كوهي همانند آن تبديل شود .
و بالاخره اين آرزويش هم برآورده شده و او به كوهي بلند وتنومند تبديل گشت كه نا گهان متوجّه شد كه سنگ تراشي درحال كندن كوه و تراشیدن سنگ های آنست و ...
.
..............................................................
الهیکم التکاثر ... – قرآن کریم
..............................................................
http://mahsan.parsiblog.com
/
نويسنده : مهدي صالحي 12 ساله
8 / 8 /1387