ليست شهداي دفاع مقدس (ز)

روز سيزدهم ارديبهشت‌ماه سال 1335 کودکي ديگر از سلاله‌ي طه به دنيا آمد و در سايه‌ي پدري فرزانه و متديّن پرورش يافت. دوران کودکي سيدمرتضي در مرند گذشت و در جمع پرمهر خانواده با دين مبين اسلام آشنا گرديد.
وقتي قدم به کلاس اول دبستان گذاشت، 7 ساله بود. با شوقي وصف‌ناشدني آموختن علم را ادامه داد و توانست مدرک ديپلم را بگيرد. با اوج‌گيري انقلاب، در صف مجاهدين راه حق قرار گرفت و با فرياد "مرگ بر شاه"، از رژيم استبداد پهلوي بيزاري جست.
زماني بعد از پيروزي انتقلاب به دانشگاه تهراه راه يافت و در رشته‌ي حقوق مشغول تحصيل شد؛ اما شوق حضور در ميدان جنگ او را به ميدان رزم کشاند. سيد چندي بعد با سپاه‌پاسداران همکاري نمود و همراه اين دلاورمردان از شهر قم به جبهه اعزام گرديد و در شلمچه و سومار حماسه آفريد.
زماني‌ثاني به شوق تعليم جوانان ايران اسلامي به استخدام آموزش و پرورش درآمد تا آن‌چه را که خود مي‌داند، به آنان نيز بياموزد.
وي سرانجام در روز نوزدهم دي‌ماه سال 1365 در عمليات کربلاي 5 شاهد بزمگاه عشق الهي گشت و در سنّ 30 سالگي در شلمچه به آسمان رسيد.
مزار پاکش در مرند _ باغ رضوان قرار دارد.

منبع:مطالب ارسالي از دانشگاه تهران

اکبر در سال 1334 در آغوش پرمهر مادر جاي گرفت و از او فرامين دين اسلام را آموخت. هنوز کودکي بيش نبود که عشق اهل‌بيت (ع) در جانش ريشه کرد و او را با فرهنگ ايثار آشنا ساخت. زماني‌سعدآبادي کم‌کم به خيل کثير ياوران امام (ره) پيوست و سلاح بر دوش به جنگ با متجاوزين عراقي پرداخت. وي سرانجام در سال 1360 در حالي‌که 26 سال داشت، از خاک مناطق ماهشهر به ملکوت‌ آسمان پر کشيد.

منبع:مجله‌ي اوج

محمدجواد در سال 1342 در کنار بارگاه ملکوتي حضرت سيدالشهدا(ع) پا به عرصه‌ي هستي گذارد و در آغوش پر مهر مادر پرورش يافت. او که داستان کربلا را هزاران بار از مادر شنيده بود، در جوار ضريح پاک و مقدس امام سوم شيعيان پيمان بست که تا آخرين لحظه‌ي حيات از اسلام و قرآن حمايت نمايد. در سالهاي جواني همراه لشگريان خميني کبير(ره) عزم ديار نور کرد و چهار مرتبه به خطوط مقدم جبهه اعزام گشت. کردستان، تنگه‌ي چزابه، رود کارون، جاده اهواز- خرمشهر،‌ هرکدام لحظه از جانبازي او را در راه حق به خاطر دارند. زماني‌نسب در سن 19 سالگي در عمليات بيت‌المقدس در روز دهم ارديبهشت ماه سال 1361 در راه آزادي خرمشهر جانش را در طبق اخلاص نهاد و به ديار جاويدان حق پر گشود. مزار پاکش در گلزار شهداي رهنان قرار دارد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد 1 صفحه‌ي 139

بارش مدام برف اردکان استان فارس را در سال 1342 سپيدپوش کرده بود که عليرضا قدم به عرصه گيتي نهاد. دوران کودکي او در ميان عطر دل‌انگيز شکوفه‌هاي بهارنارنج سپري شد،‌ شش سالگي آغاز آموختن علم بود. و او راهي مدرسه گشت عليرضا تحصيلاتش را تا پايان سال دوم دبيرستان ادامه داد اما همزمان با اوج‌گيري انقلاب اسلامي در صف سربازان روح‌الله (ره)‌قرار گرفت و خانه کوچک و محقرش را در اختيار جوانان پرشور حزب‌الله قرار داد. زماني چندين مرتبه توسط ماموران ساواک تعقيب و بازداشت شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي جهت حراست از دستاوردهاي انقلاب به جمع سبزپوشان مکتب ولادت در سپاه پاسداران پيوست. با آغاز جنگ تحميلي با اولين گروه اعزامي به جبهه‌هاي حق عليه باطل شتافت و در عمليات ثامن‌الائمه دلاورانه جنگيد سرانجام در بيست و دوم فروردين ماه سال 1362 (در سن 20 سالگي) با سمت مسئوليت تبليغات تيپ فاطمه‌الزهرا (س)‌ در عمليات والفجر 1 شرکت نمود . و «شرهاني» را شقايقزار خون سرخ خويش يافت.

منبع:كتاب خلاصه خوبيها جلد2

اسداله زمانيان در اول مهرماه سال 1330 در شهرستان نيشابور و در خانواده‌اي متديّن و مستضعف ديده به جهان گشود.
در هجده ماهگي پدرش را از دست داد و تحصيلات ابتدايي را تا پنجم بيشتر نتوانست ادامه دهد چرا كه مشكلات اقتصادي خانواده به او اجازه‌ي تحصيل نمي‌داد. از سنّ ده سالگي به كار در پارچه‌فروشي پرداخت تا اين‌كه با اوج‌گيري انقلاب شكوهمند اسلامي فعالانه در تظاهرات و راهپيمايي‌ها شركت نمود و در اين جرييانات يك بار توسط عوامل ساواك دستگير و به مدت چهل و هشت ساعت در بازداشت بود.
پس از پيروزي انقلاب و فعاليت گروهك‌هاي ضد انقلاب در شهرستان نيشابور با آن‌ها درگير شده و تجمع آن‌ها را به هم زده بود.
وي عضو بسيج سپاه بود و با شروع جنگ تحميلي عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شد. وي چهار مرتبه از طريق بسيج عازم جبهه شده بود؛ يك بار در سال 1363 بر اثر اصابت تركش خمپاره دچار مجروحيت شده و در بيمارستان قم بستري گرديد و پس از بهبودي و در پنجمين مرحله از طريق جهادسازندگي نيشابور عازم مناطق عملياتي گرديد و سرانجام در تاريخ 8/3/1365 بر اثر اصابت تركش كاتي‌يوشا در سنّ 35 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاكش در گلزار شهداي نيشابور قرار دارد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس   -  صفحه: 267

برات‌علي زمندي در آغازين روز سال 1346 در روستاي زمند از توابع بخش جوين شهرستان سبزوار و در خانواده‌اي مستضعف و متدين ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت گذراند و پس از اتمام سوم راهنمايي براي کمک به اقتصاد خانواده به انجام کارهاي مختلف پرداخت. در دوران شکوفايي انقلاب به دليل کمي سن نتوانست در تظاهرات و راهپيمايي‌ها شرکت کند اما پس از پيروزي انقلاب و با شروع جنگ تحميلي، عشق به نظام و انقلاب و امام در دلش موج زد و به همين منظور جهت ياري رزمندگان اسلام عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شد و پس از مدتي مجروح گشته و به پشت جبهه برگشت اما عشق به دفاع از اسلام و ناموس و ميهن او را آرام نگذاشت و دوباره پس از بهبودي نسبي راهي مناطق عملياتي شد و سرانجام در تاريخ 4/4/67 در منطقه‌ي جزيره‌ي مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحيه‌ي شکم در سن 21 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
پیکر پاکش سال های سال است که در آغوش خاک وطن به جا مانده و در کنار دیگر یاران شهید مفقودالاثر و گمنامش آرام گرفته است.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس   -  صفحه: 481

علي‌اصغر زنجاني در سال 1320 در روستاي عباس‌آباد، از توابع شهرستان ساوه، قدم به عرصه‌ي وجود نهاد.
با وجود مشکلات فراوان و نبود مدرسه در روستا، به خاطر علاقه‌اي که به تحصيل داشت عازم روستاهاي مجاور شد و با رنج و سختي زياد تا کلاس پنجم ابتدايي درس خواند.
پس از عزيمت خانواده به تهران، در آنجا مشغول کار شد. براي رفتن به سربازي، يک سال زودتر از موعد مقرر آماده شد. پس از گذراندن دوره‌ي سربازي، به دليل علاقه‌اي که به حفظ امنيت کشور داشت به عضويت نيروي انتظامي درآمد و تمام سعي و تلاش و آرزويش را خدمت به اسلام و مردم قرار داد و هرگز از اين هدف مقدس دست برنداشت. در سال 1352 ازدواج کرد و در مدت شش سال زندگي مشترک پدر دو فرزند پسر و يک فرزند دختر شد. او که با شجاعت و مردانگي براي پيروزي انقلاب هم تلاش کرده بود، با تهاجم نيروهاي بعثي عراق، به جبهه‌هاي حق عليه باطل شتافت و روز هفتم دي ماه 1359 در سن 39 سالگي در منطقه ماهشهر_ آبادان در راه به ثمر رسيدن آرمان‌هاي انقلاب اسلامي به شهادت رسيد و در گلزار شهداي شيخان قم آرام گرفت.

منبع:كتاب سبزقامتان   -  صفحه: 124

محمدرسول زند در سيزدهمين روز از آذرماه هزار و سيصد و چهل و دو در دامان خانواده‌اي متديّن در روستاي نارنجك از توابع شهرستان قروه، شهري كه حماسه‌ي رادمردان غيورش تا ابد بر تارك تاريخ خواهد درخشيد چون گلي خوش‌رايحه در بوستان زندگي شكفت و تحت تربيت پدر و مادري دلسوز از محبت اهل‌بيت عصمت و طهارت سرشار گرديد.
زند پس از سپري نمودن اوان طفوليت راهي مدرسه شد و تا پايان مقطع ابتدايي به تحصيل اشتغال يافت وي بعد از مدتي كه در معيت پدر به كارهاي كشاورزي پرداخت.
در سال هزار و سيصد و شصت و يك از طريق تيپ 58 ذوالفقار وابسته به ارتش جمهوري اسلامي به خدمت مقدس سربازي اعزام گرديد و پس از ايفاي احسن اين وظيفه‌ي مقدس و شركت در چندين عمليات با روحيه‌اي آكنده از عشق به ولايت و شهادت اين فرجام سعادت‌بار در تاريخ بيست و ششم فروردين‌ماه هزار و سيصد و شصت و دو در منطقه‌ي شمال فكه در سنّ 20 سالگي در عمليات والفجر 1 به درجه‌ي عظماي شهادت مفتخر آمد و پيكر مطهر آن سرباز فداكار حضرت بقية‌الله‌اعظم (عج) بر روي خاك‌هاي فكه باقي ماند اما روح متعالي خود را در آسمان زيباي بهشت و در جمع بندگان برگزيده پرواز داد.

منبع:كتاب روايت لاله هاي بهار