ليست شهداي دفاع مقدس (س)

ابراهيم سالاري فرزند رضا در سال 1342 در اسدآباد بيرجند در خانواده‌اي کشاورز و مستضعف پا به عرصه‌ي گيتي نهاد و در دامن مادري پاکدامن و مهربان رشد يافت. پدر ابراهيم، کشاورزي زحمتکش و پرتلاش بود که با دقت و جديت در تأمين معاش حلال زمينه تربيت اسلام را براي فرزندانش فراهم مي‌آورد. ابراهيم سالاري با وجود علاقه وافر به درس و مدرسه به دليل مشکلات مادي تحصيل را رها کرد و جهت کمک به معاش خانواده‌اش به کار قاليبافي روي آورد.
او که فردي مؤمن و مذهبي و عاشق انقلاب و امام بود براي انجام وظيفه سربازي وارد ارتش شد و در طول مأموريتهاي مختلف در جبهه با شجاعت و اخلاص به دفاع از کيان ميهن اسلامي پرداخت. سرانجام آن سرباز شجاع اسلام در دهم مردادماه سال 1362 در منطقه‌ي عملياتي نوسود بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن 20 سالگي به فيض شهادت نايل آمد. پيکر پاک شهيد پس از تشييع در شهرستان بيرجند به زادگاهش منتقل و به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند جلد1ص387

محمود سالاريه در تاريخ 25/9/1339 شمسي در روستاي درزيکلاي آقاشفيع در خانواده‌اي روحاني متولّد شد. .
محمود در دروان کودکي خوش‌رو و صابر و مهربان و داراي رشد جسمي و فکري خوبي بود و در سنّ پنج سالگي به پدربزرگش مرحوم شيخ صفرقلي سالاريه روحاني اعمي و مطلع به امور ديني مي‌گفت که خدا را به من بشناسان.
از شروع انقلاب اسلامي در هنرستان روستاي ساري، يکي از گردانندگان مسير انقلاب و مبلغ و سردسته‌ي جوانان انقلابي بود. در تظاهراتي که مي‌شد، شرکت فعال داشت و در تاريخ 15/8/1358 به پادگان بيرجند اعزام و پس از آموزش در تاريخ 19/10/1358 به پادگان قزوين انتقال يافت و مشغول خدمت شد..
بعد از 8 ماه از قزوين جهت سرکوبي منافقين به کردستان اعزام و در ديواندره مستقر شد. يکي از روزهاي پاکسازي گروه‌هاي منافقين در موقع سنگرگيري از ماشين به زمين افتاد و پاي راستش آسيب ديد و در بيمارستان پادگان زنجان بستري شد. خانواده‌اش به او پيشنهاد کردند که اجازه مي‌گيرم و جهت معالجه شما را به تهران مي‌بريم، اما حاضر نشد و گفت: « حالم خوب است، بايد بروم براي سرکوبي منافقين. »
بعد از 15 روز که بهبودي نسبي پيدا کرد مجدداً به پادگان قزوين رفت و پس از شش روز استراحت عازم جبهه‌ي جنوب شد و در بيست کيلومتري اهواز ( کمپ الباجي ) و در حميديه مستقر و مشغول انجام وظيفه شد. در تاريخ 16/2/1360 خدمت 18 ماهه‌اش پايان يافت. در همان روز دوره‌ي احتياط را شروع و در رقابيه‌ي دزفول انجام وظيفه نمود و دوره‌ي احتياط را نيز تمام کرد. در بسيج بابل ثبت‌نام نمود و داوطلبانه در تاريخ 1/10/1360 از طرف سپاه پاسداران بابل براي منطقه‌ي جنگي اعزام شد.
روز يک‌شنبه مورخه 18/11/1360 در ساعت 11 صبح خبر شهادتش رسيد که در روز چهارشنبه ساعت 45/1 بعدازظهر به قول همسنگرش آقاي سيدحسين يحيي‌نژاد بعد از خواندن نماز ظهر و عصر با جماعت مشغول خواندن نماز قضا بود که بر اثر اصابت ترکش خمپاره بر سرش در سنّ 21 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:روزنامه كيهان   -  تاریخ:  1380/6/5

منبع:0  

کيومرث در سال 1349 به دنيا آمد. روزهاي کودکي را در روستاي دوگنبدان گذراند؛ گرچه از مال دنيا بهره‌اي نداشتند اما کيومرث همواره به رحمت خداوند متعال اميدوار بود و سعي داشت با تلاش و کوشش وضع زندگي خانواده را تغيير دهد. .
سالخورده هنوز نوجواني بيش نبود که شور حضور در ميدان نبرد او را در صف ياران امام (ره) قرار داد؛ لباس عاشقي رزمندگان اسلام را بر تن کرد و به مصاف باطل رفت تا اين که مرگ سرخ به استقبالش رفت.
وي در روز پنجم بهمن‌ماه سال 1365 در شلمچه هنگام عمليات کربلاي 5 از شراب طهور بهشتي سيراب گشت و در سنّ 16 سالگي به آسمان شهادت بال گشود و در گلزار شهداي گچساران آرام گرفت.

منبع:ماهنامه وصال   -  شماره مجله: 12

در تابستان سال 1342 روستاي «آب سرد خفر» شاهد توليد نجيم‌علي بود؛ او از نخستين سالهاي حياتش شيفته آئين پاک رسول اکرم (ص) شد به طوريکه مؤذن مسجد گرديد و مردم را به زيباترين فريضه دين دعوت نمود؛ علي با وجوديکه دانش‌آموز دوره دبستان بود، به ياري امام برخاست و در راهپيمائيها حاضر شد. سالخورده در راه حمايت از امام بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفت؛ در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب (1364) ازدواج کرد و صاحب يک فرزند شد. در همين سالها در ميادين نبرد حق عليه باطل حاضر گشت؛ علاقه او به نوشتن خط و کشيدن نقاشي به حدي بود که از سوي سپاه پاسداران به او پيشنهاد شد، مسؤوليت امور هنري را در پشت جبهه برعهده بگيرد. اما شوق حضور در خط مقدم مانع از پذيرفتن اين مسؤوليت شد. مسؤول محور اطلاعات لشکر 33 المهدي (عج) بعد از سالها مبارزه در سن 23 سالگي در روز چهارم دي ماه سال 1365 در عمليات کربلاي 4 محور خرمشهر را مزين به خون خود ساخت. پيکر مطهرش را در سال 1376 در گلستان فردوس جهرم به خاک سپردند.

منبع:كتاب خلاصه خوبيهاجلد4صفحه105

ابراهيم سالمي چشم‌هايش را گشود .
لبخند زيبايي در قاب چشمهايش حک شد.
والدينش او را با مفاهيم ديني و شرع مقدس اسلام آشناكردند و او در آغازينه‌ي جواني به راه امام (ره) پيوست و از طريق بسيج از حافظان دين در جبهه‌هاي نور عليه ظلمت شد.
ابراهيم از خطه‌ي سرسبز بوشهر در دوم خردادماه سال 1361 در شهر خرمشهر، در عمليات بيت‌المقدس جام شيرين شهادت را سر كشيد و خونين‌بال به ديدار پروردگار شتافت.

منبع:مجله فتح (ويژه نامه عمليات بيت المقدس)  

ساماني‌پور در هشتم خرداد 1337 در خانواده مذهبي در ساوجبلاغ متولد شد، دوران کودکي و تحصيل را با مشکلات گذراند و سپس به سربازي رفت، و با پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي به جبهه اعزام شد، سرانجام در تاریخ 25/12/1359 در سن 22 سالگی در گيلان غرب به شهادت رسيد.

منبع:كتاب يادياران صفحه 75

مهدي سامع در شهرستان شهرضا از توابع استان اصفهان در خانواده‌اي ساده و صميمي ديده به جهان گشود دوران کودکي را با شور و شعفي زائدالوصف در کنار پدر و مادر سپري کرد و پدر و مادر با ذوق و شوقي بسيار تمام تلاش خود را مصروف تربيتي ديني و اسلامي او کردند. با فرا رسيدن هفتمين بهار زندگي جهت آموختن علم و دانش راهي مدرسه گرديد و تحصيلات خود را تا اخذ مدرک ديپلم ادامه داد. دوران نوجواني و جواني را با تزکيه نفس و شرکت در محافل و مجالس ديني و حضور در مساجد پشت سر نهاد و آنچنان در پيمودن راه حق و تربيت وجودش تلاش مي‌نمود که گويي سالهاست که در اين طريق جانفرسايي مي کند. در مأمن خانه و در کنار خانواده نيز چون کبوتري خاکسار تواضع و فروتني مي نمود. مهدي پس از اخذ ديپلم وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد و اين حضور سبز خود را در سپاه نه به عنوان شغل که به عنوان يک مسئوليت مي‌شناخت او به مدت ده ماه در سپاه شهرضا به خدمت پرداخت با آغاز جنگ تحميلي ديگر آرام وقراري در مهدي ديده نمي‌شد و جهت گذراندن دوره آموزش نظامي عازم پادگان و سپس راهي جبهه‌هاي نبرد گرديد در دومين اعزام خود در عمليات «فرمانده کل قوا، خميني روح خدا» شرکت کرد که منجر به مجروحيتش گرديد.عشق به امام خميني (ره) در وجودش چون شعله‌اي در حال سوختن بود و همين شوق و اشتياق باعث شد او به عنوان محافظ بيت امام مدتي در جوار ايشان بماند جبهه بستان، تنگه چزابه، و بسياري از ميدانهاي نبرد شاهد دلاوريهاي او بوده اند. مهدي فرماندهي گردان امام حسين (ع) از تيپ 44 را عهده دار گشت.سرانجام اين پاسدار رشيد اسلام در مرحله دوم عمليات محرم در حاليکه فرماندهي گردان را عهده‌دار بود، در محاصره تانکهاي دشمن قرار گرفته و در صبحگاه دوازدهم آبانماه سال 1361 به درجه رفيع شهادت نائل آمده و به سوي دلدار پر کشيد. مزار اين شهيد گرانقدر در گلزار شهداي شهرضا قرار دارد روحش شاد و يادش گرامي باد.

منبع:كتاب ناظران وجه ‌الله