پاسخ به:ليست شهداي دفاع مقدس (س)
شهيد حسين سرلك
![](http://www.sobh.org/images/Shohada/kenar.jpg)
|
تاريخ تولد :1/7/1332
|
نام پدر :ابوالقاسم
|
تاریخ شهادت : 2/5/1361
|
محل تولد :لرستان /اليگودرز /-
|
طول مدت حیات :29
|
محل شهادت :پاسگاه زيد
|
مزار شهید : |
سرلك در روز اول مهرماه سال 1332 در شهر اليگودرز پا به عرصهي وجود گذاشت.
پدرش نام حسين را برايش برگزيد؛ گويي ميدانست كه در كربلايي ديگر با شمشير لشكريان يزيد زمان بايد به شهادت برسد.
حسين تنها پسر خانواده بود و مونس و نور چشم مادر. پدرش كارگر سادهي شركت نفت بود و در زير آفتاب سوزان و تفتيدهي جنوب به كارگري ايستاد تا حسين را از نان و قوت بازو بپروراند.
گرچه ظاهر او جثهاي ضعيف و تكيدهاي داشت، اما داراي روحي بزرگ و ارادهاي قوي بود. از همان كودكي پدر به مكتبش فرستاد تا الفباي قرآن را بياموزد و درس شهادت را خوب بخواند. به همين خاطر در 5 سالگي موفق به ختم قرآن شد.
او در 6 سالگي به دبستان رفت و پس از گذراندن دورهي ابتدايي، دورهي متوسطه را در دبيرستان شهيد مصطفي خميني ( شاهپور سابق ) اهواز آغاز كرد و در سال 1351 موفق به اخذ ديپلم گرديد.
در اين زمان حسين در خانهي كوچك و محقرشان در آسياباد به مسجد محل پا باز كرد. درس مبارزه را آموخت تا به خدمت سربازي اعزام شد.
او در تمامي طول خدمت سربازي با همهي فشارهاي جسمي و روحي و آشنايي با شيوهي عملكرد جلادان رژيم پهلوي از مكتب اسلام فاصله نگرفت و با التزامي عملي به دستورات اسلام، نمازش ترك نميشد.
بعد از اتمام دورهي سربازي با همهي علاقه و تعهّدي كه نسبت به خانوادهاش احساس ميكرد، تصميم به ادامهي تحصيلات گرفت و در سال 1354 در رشتهي زراعت دانشكدهي كشاورزي اهواز قبول شد.
او در حين تحصيل در دانشگاه، به استخدام آموزش و پرورش درآمد. شركت فعال حسين در حوزهي مبارزات دانشجويي دانشگاه و ساختن شاگرداني صديق و آگاه براي مكتب اسلام در دبيرستان توأم با شركت در مجالس سخنراني و مطالعات عقيدتي، دورهي سازندهاي را در زندگي او براي پرورش فكر و استحكام ايمان و ثبات عمل خود به وجود آورد.
در سال 1359 ازدواج نمود و پس از انقلاب فرهنگي در دانشگاهها به جهاد سازندگي پيوست و تا شروع جنگ تحميلي در آنجا خدمت كرد.
با آغاز جنگ، در بسيج مسجد انصاري اهواز شروع به فعاليت نمود و با شدت گرفتن حملات توپخانهاي مزدوران رژيم بعث به اهواز، تمامي همت خويش را به پاسداري از شهر گمارد و در هنگام اصابت گلولهي توپ به مسجد انصاري، قسمتي از ديوار بر سرش ريخت ولي به لطف پروردگار آسيبي نديد.
وي جهاد سازندگي مدارس را به همراه چند تن از دوستان پس از پايان سال تحصيلي 1361 پايهريزي كرد و بالاخره در ماه رمضان، از همه چيز بُريد و با همهي ضعف و ناراحتي جسمي كه داشت، به جبهه رفت و سرانجام در تاريخ 2/5/1361 در عمليات رمضان در پاسگاه زيد در سنّ 29 سالگي به فيض بزرگ شهادت رسيد.
روحش شاد باد
![](http://www.sobh.org/images/Shohada/line.gif)
منبع:كتاب ميان مدرسه وعشق - صفحه: 31
|
|
|
جمعه 15 بهمن 1389 12:32 PM
تشکرات از این پست