ليست شهداي دفاع مقدس (ص)

افسانه در سال 1361 در شهر تهران پا به عرصه هستي گذارد. سال هاي آغازين زندگي او محصور در هاله اي از غم بود. جنگ تحميلي مردترين مردان عصر خميني را به مصاف باطل فراخواند و هزاران کوچه، عزادار جوانان رشيد اين مرز و بوم بودند. هنوز بيش از سه سال از تولد افسانه نگذشته بود.بمباران مناطق مسکوني تهران در تاريخ 12/1/1364 افسانه را به بهشت برين نويد داد و او در عرش الهي مأوا گزيد.

منبع:كتاب آيينه و شقايق جلد1 صفحه 82

فرزانه صدايي در سال 1358 در تهران ديده به جهان گشود. هنوز آنقدر بزرگ نشده بود که الفباي علم را بياموزد اما مادر الفباي عشق را در گوش او زمزمه کرده بود. خفاشان دشمن بعثي که تاب ديدن نور صداقت و حقيقت را نداشتند با بمباران هوايي مناطق مسکوني ايران را شقايق‌زار کردند. فرزانه 6 ساله نيز بر اين شقايق‌زار نشست و در دوازدهمين روز از فروردين ماه سال 1364 از شهر تهران به آسمان پر گشود و مادر را براي هميشه داغدار خود ساخت.

منبع:كتاب آينه و شقايق جلد 1 صفحه 118

نصرت در يکي از روزهاي سال 1330 در تهران پا به عرصه‌ي هستي نهاد مادر صبوري، تقوا و مهرباني را از همان آغاز به او آموخت. سالها گذشت نصرت مدتي بعد از اخذ مدرک ابتدايي ازدواج کرد و صاحب 4 فرزند شد. در سالهاي پرشور جنگ تحميلي با فعاليت در پشت جبهه و تشويق همسرش به منظور حضور در ميدان جنگ لبيک‌گوي خميني کبير شد در ايام حملات هوايي خواهرانش بارها از او خواستند تهران را ترک کند اما او پاسخ داد: «من سنگر خود را رها نمي‌کنم مگر خون من از خون شهداء رنگين‌تر است».
سرانجام اين زن مؤمنه و بانوي پارسا در روز هجدهم اسفندماه سال 1366 در سن 36 سالگي به علت اصابت موشک به همراه فرزندانش (منيره، عما و هادي مرادي) به ملکوت اعلي پرکشيد.
يادش گرامي باد

منبع:كتاب آينه و شقايق جلد2ص83

محسن فرزند غلام‌رضا در 1/1/1336 در خانواده‌اي مذهبي در شهرستان بجنورد به دنيا آمد.
او تحصيلات ابتدايي را در دبستان سنايي گذراند و پس از اتمام دوران راهنمايي در مدرسه‌ي فرخي، به دبيرستان ابن سينا رفت و در سال 1357 ديپلم خود را در رشته‌ي اتومکانيک گرفت.
محسن قبل از پيروزي انقلاب در صحنه‌هاي مختلف و راهپيمايي‌ها حضور چشمگيري داشت.
اولين شبي که در سال 1357تظاهراتي به طور پراکنده آغاز شد، وي نقش به سزايي در آن داشت و در بسياري از فعاليت‌هاي مبارزاتي شرکت مي‌کرد. در جريان انقلاب از طريق کميته‌ي انقلاب اسلامي به فعاليت مشغول شد. او با گذراندن آموزش‌هاي لازم نظامي همراه با ساير جوانان از شهر حراست مي‌کرد.
او در زمستان سال 1358 به عنوان نيروي رسمي وارد جهادسازندگي شد. وي در رشته‌ي مکانيک که تخصص مورد علاقه‌اش بود، شروع به فعاليت کرد.
او در جلسات آموزشي و تربيتي جهادسازندگي فعالانه شرکت مي‌کرد و به اين جلسات اهميت زيادي مي‌داد. محسن با کار در جهاد سازندگي در زمينه‌ي امرار معاش به خانواده‌اش کمک مي‌کرد. او مدت يک سال در جهادسازندگي خدمت کرد. بجنوردي از طريق جهادسازندگي با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران در سال 1359 به جبهه اعزام شد و مدت يک ماه در جبهه حضور داشت.
سرانجام او در منطقه‌ي سوسنگرد در نبرد با نيروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش خمپاره در تاريخ 11/9/1359 در سنّ 23 سالگي به شهادت رسيد. پيکر شهيد صدقي در موطنش شهرستان بجنورد به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس جلد3   -  صفحه: 32

مجتبي در سال 1343 در شهرستان شاهرود از توابع استان سمنان متولد شد. مهربان و صميمي بود و مادر با شوقي وصف‌ناشدني به تربيت اسلامي او همت گماشت. كودكي مجتبي با شادي و نشاط سپري شد و در عنفوان جواني به تحصيل علوم حوزوي علاقمند گشت و مصرّانه در حوزه علميه ثبت‌نام كرد.
اما اندك زماني بعد به فرمان امام (ره) به دفاع از حريم ايران اسلامي برخاست و در بيست و يكمين روز از اسفندماه سال 1363 در سن 20 سالگي پرِ پرواز به سوي عرش برين گشود و در عمليات بدر در شرق دجله آسماني شد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي 18/3/84

عظيم در اولين روز آبان ماه سال 1334 در شهرستان صومعه‌سرا از توابع استان گيلان چشم به جهان گشود، و کاظم صديقي اين مغازه‌دار متدين صومعه‌سرايي فرزند را در آغوش کشيد، وي با رسيدن به هفتمين بهار زندگي راهي مدرسه شد و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک ديپلم ادامه داد، آنگاه که خشم ملت از بيداد رژيم ستم‌شاهي تبديل به فرياد شد عظيم نيز همدوش و همراه آنان پا به عرصه مبارزه نهاد و در اولين صفوف مبارزه پيشگام شد و با اقدام به راه‌اندازي انجمن اسلامي در برابر منافقين و ضدانقلاب قد راست کرد، هجوم دشمن بعثي به مرزهاي انقلاب نورسته، عظيم را در تاريخ 20/7/1359 راهي ميدان نبرد کرد و پس از سه ماه و هفده روز سردار 25 ساله که فرماندهي يک گردان از جان برکفان را بر عهده داشت با پيگيري بي‌سر به شهادت رسيد و آفتاب روز هفتم بهمن ماه سال 1359 را در عزاي خود سياهپوش کرد.

منبع:كتاب با اميران دلها صفحه 20-19

سيد ابوالفضل در روز اول فروردين ماه سال 1341 در منطقه رهنان شهر اصفهان متولد شد. پدرش مهدي براي رشد و تربيت اسلامي او تلاش فراواني انجام داد و او را با قرآن و نهج‌البلاغه آشنا ساخت. ابوالفضل بعد از اتمام دوره راهنمايي براي ادامه تحصيل مهاجرت نمود و تا پايان دوره دبيرستان تحصيلاتش را ادامه داد. در همين زمان به خيل عظيم ياران خميني کبير پيوست و مردانه در مقابل مزدوران رژيم پهلوي فرياد آزادي و عدالتخواهي سر داد. با پيروزي انقلاب و شکوفايي اين نهضت عظيم، انجمن اسلامي والعصر را پايه ريزي کرد. در شهريورماه سال 1359 مسؤوليت آموزش سپاه پاسداران را بر عهده گرفت. وي براي مدتي به شهر چابهار منتقل شد اما با آغاز جنگ تحميلي همراه سپاهيان و سرداران لشگر روح‌الله به ميدان جهاد شتافت. شب سيزدهم ماه رجب در منطقه تپه‌هاي الله اکبر آبادان در تاريخ 28/2/1360 در سن 19 سالگي بر اثر اصابت ترکش به گردن به شهادت رسيد و نامش در جرگه ياران خميني کبير ثبت شد. مزار پاکش در گلزار شهداي رهنان قرار دارد.

منبع:كتاب اسوه هاي شهادت در اصفهان صفحه 162 - سرگذشت سرافرازان جلد1 صفحه 41

سيدمهدي صديقي در نخستين رو از بهمن‌ماه سال 1347 در منطقه رهنان شهر اصفهان ديده به جهان گشود. سيدحسين صديقي فرزند را در آغوش کشيد و اذان و اقامه را در گوش او زمزمه کرد؛ با اين اميد که عشق به ارزش‌هاي اسلامي در جان او ريشه کند. سيدمهدي با رسيدن به 7 سالگي راهي دبستان شد و با کوشش و جديت به تحصيل پرداخت. پس از پيروزي انقلاب به تحصيلات در حوزه‌ي علوم ديني ادامه داد و با آغاز جنگ تحميلي راهي ميادين نبرد گرديد.
او که پيش از اعزام، خواب شهادت خود را ديده بود، 29 روز پس از ورودش به جبهه در جريان حمله‌ي پيروزمندانه‌ي خيبر در جزيره‌ي مجنون و در هشتمين روز از اسفندماه سال 1362 به سبب اصابت ترکش به ناحيه‌ي شکم مجروح شد و سه روز بعد در بيمارستاني در تهران شربت شهادت نوشيد. پيکر دليرمرد 15 ساله ايران را در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد 1 صفحه 466