پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (ص)
شهيد احمد صابري
|
تاريخ تولد :1329
|
نام پدر :شكرالله
|
تاریخ شهادت : 13/8/1359
|
محل تولد :خوزستان /آبادان /-
|
طول مدت حیات :30
|
محل شهادت :آبادان
|
مزار شهید :گلزارشهداي آبادان |
با هم توي شرکت نفت کار ميکرديم. مؤمن بود و معتقد و صداي نماز صبحهاي پدرش تنها آهنگ موزوني که او را با آسمان آشنا و همپايش عادت به مسجد رفتن را آموخت. در دبستان مهرگان آبادان تحصيل را کم کم آغاز کرده و در اوايل دوران متوسطه به خاطر مشکلات مالي درس و تحصيل را رها کرده و راهي کشورهاي عربي خليج فارس شد. هر چند فساد کشورهاي عربي زبانزد بود اما او هميشه نمازهايش را اول وقت ميخواند و اين تنها رشتهاي بود که ميتوانست او را هم چنان به آسمان پيوند دهد.
چند سالي که در آن کشورها کار کرد و دسترنجاش را براي خانوادهاش فرستاد به ايران بازگشت و تا مدتي به رانندگي پرداخت. شنيده بودم استخدام در شرکت ملي نفت ايران بزرگترين گشايش زندگياش بوده که موجب تغييراتي هم شده است و او حتي توانست در کنار کار و تلاش دوباره به تحصيلاتش ادامه دهد. ديپلم که گرفت استخدام رسمي شدنش در شرکت نفت قطعي شد. ميگفت سنت حسنهي ختم قرآن در خانواده از قويترين عباداتي بود که از همان کودکي برايش خير و برکت ميآفريد. با شروع انقلاب اسلامي به تقويت بنيهي فکري و اعتقادي خويش مشغول شد و با توان اندک مالي بخشي از جهات پيشبرد انقلاب اسلامي را بر عهده گرفت و با حضور در مساجد هر چه بيشتر خود را به انقلابيون نزديکتر کرد. هر چند که کارمندان شرکت نفت سهم به سزايي در پيروزي انقلاب اسلامي داشتند اما احمد براي اين که بتواند در جريان ملموستر فعاليتهاي انقلابيون باشد خود را مأمور به خدمت در جهاد نمود و با جهادگران دلسوز راهي روستاها و مناطق محروم شد. ميدانستم جهاد برايش معبدي بود که راه رسيدن به بهشت را مقابلش ميگشود. شبهاي بسياري به خانوادهاش خبر ميداد و از فرط خستگي در جهاد ميماند يا در روستاها شب را به صبح ميرساند. جنگ که شروع شد به صف رزمندگان پيوست و ديگر ازش خبري به دست نياوردم تا اين که چند وقت پيش با شنيدن خبر وصالش بغض در تمام جانم ريشه کرد و مرا به زمين نشاند. سيزدهمين روز از آبان ماه 1359 در حالي که 30 سال داشت در آبادان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به آسمانها جايي که به آن تعلق داشت پيوست و مزارش را در گلزار شهداي آبادان برايم به يادگار گذاشت تا درد لهاي سالها دوري را در آنجا با او بگويم و بخواهم براي وصال من هم دعا کند.
منبع:كتاب نخل هاي ايثار - صفحه: 101
|
|
|
پنج شنبه 14 بهمن 1389 11:07 PM
تشکرات از این پست