ليست شهداي دفاع مقدس (ط)

مگرديچ طوماسيان در سال 1342 ( 1963 ميلادي ) در خانواده‌اي ارمني به دنيا آمد.
دوران کودکي و نوجوني را در کانون گرم و پر محبت خانواده سپري کرد و زماني که به دوران جواني قدم نهاد، شاهد مبارزات سياسي و انقلابي مردم سرزمينش بر عليه حکومت شاهنشاهي رژيم پهلوي بود.
وي در صبح آزادي يعني بهمن‌ماه سال 1357 در جشن انقلاب اسلامي با ملت ايران همراه و هم‌صدا گشت. با شروع جنگ تحميلي تمامي جوانان اين مرز و بوم با لبيک به فرمان رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني (ره) به ميادين نبرد گام نهادند؛ مگرديچ نيز عاشقانه به خدمت سربازي رفت تا در کنار ديگر جوانان به پاسداري از خاک کشورش بپردازد.
سرانجام مگرديچ در مهرماه سال 1365 ( 1986 ميلادي ) در جبهه‌ي سومار در حالي که 23 سال داشت، به ديدار معبود شتافت و شهيدي ديگر از شهداي اين مرز و بوم گشت.

منبع:جمع آوري شده توسط گروه فرهنگي هاتف  

محمد در سال 1337 در شهرستان آبادان (استان خوزستان )پا به عرصه هستي نهاد مادر با شوق فراوان او را در آغوش گرفت و با تلاش بسيار او را تربيت نمود محمد علاقه خاصي به مسائل مذهبي داشت و به همين دليل سعي مي کرد فرائض دين مبين اسلام را انجام دهد بعد از اتمام سال دوم دبيرستان به خدمت سربازي اعزام شد اما بعد از شنيدن فرمان تاريخي امام مبني بر ترک پادگانها از آنجا گريخت محمد چندي بعد به عنوان راننده رسمي سازمان صداو سيما در راديو نفت آبادان مشغول به خدمت شد. در تاريخ 4/5/1360 برادرش عليرضا را در جبهه‌هاي جنگ از دست داد.اما اين حادثه تلخ باعث نشد هيچ گاه حفاظت از کيان اسلامي را رها کند.لذا عاشقانه قدم در راه جهاد نهاد و در عمليات‌هاي بي‌شماري حماسه آفريد او در عمليات والفجر 3 مجروح شد و بعداز سه سال نبرد دلاورانه سرانجام در تاريخ 14/8/1363 در سن 26 سالگي بر اثر اصابت ترکش خمپاره به قلب در مرکز آبادان به شهادت رسيد از او دو فرزند به يادگار ماند.

منبع:پرونده شهيد در شوراي ايثارگران سازمان صدا وسيما

در سال 1333در خنكاي يك صبح، فرزندي متولّد شد. تا سال 1341 روستاي موگر استان كهكيلويه بود و بعد از آن در روستاي " پاقلعه " سوق دوران ابتدايي را گذراند. به علت نبود مدرسه‌ي راهنمايي، به بهبهان رفت و دوران راهنمايي و دبيرستان را در آن‌جا خواند.
حالا ديگر نوجواني شده بود كه از ظلم رژيم خيلي چيزها مي‌فهميد. سال 1352 كه فعاليت‌هايش بر عليه رژيم طاغوت شروع شد، به دست ساواك گچساران دستگير و پس از چندي، با تعهّد از زندان آزاد شد. بعد از ديپلم در سال 1354 به سربازي اعزام شد. پس از سربازي در سال 1356 به دليل تحت نظر بودنش توسط ساواك، مجبور شد به اهواز مهاجرت كند و مدتي در شركت « كنتركسيون » به عنوان رئيس كارگزيني، كار كرد و آن‌جا هم فعاليت‌هاي مذهبي و سياسي‌اش را پي گرفت كه مجدداً توسط ساواك تحت پيگرد قرار گرفت و در نهايت مجبور به ترك محل كارش شد و در تاريخ 15 شهريور 1356 آبادان را به مقصد آمريكا ترك و در ايالت " فلوريدا " تحصيلات دانشگاهي‌اش را در رشته‌ي مهندسي كشاورزي آغاز كرد.
و هم‌زمان فعاليت‌هاي مذهبي و سياسي‌اش را در انجمن اسلامي دانشجويان پي گرفت و يكي از اتاق‌هاي منزل اجاره‌ايش را به عنوان دفتر انجمن اسلامي دانشجويان قرار داد. فعاليت‌هاي انجمن اسلامي با شدت زيادي پي گرفته شد و در انتخابات دانشجويان مقيم آمريكا و كانادا به عنوان نماينده‌ي دانشجويان در آمريكا انتخاب شد.
بالاخره انقلاب شكوهمند اسلامي به پيروزي رسيد و آرزوي ديرينه‌اش به وقوع پيوست. از همان‌جا و به همراه همه‌ي دانشجويان، پشتيباني خود را از انقلاب عزيز اعلام كردند. مدتي گذشت كه حادثه‌ي اشغال لانه‌ي جاسوسي آمريكا در تهران اتفاق افتاد. پليس آمريكا در فلوريدا دانشجويان ايراني را مورد آزار و اذيت قرار داد.
طيب در تمام مدت تشنّج و تظاهرات در آمريكا به عنوان نيروي تأثيرگذار در كنار دوستانش قرار داشت. تا اين‌كه تهاجم نظامي عراق عليه ايران آغاز شد. طيب علي‌رغم گذشت بيش از 5/2 سال از زمان تحصيلاتش، آمريكا را به مقصد جبهه‌هاي جنوب ترك كرد. با آن‌كه در آن دوران، آرزوي هر جوان طالب علم، تحصيل در دانشگاه‌هاي خارج از كشور بود و تنها نخبگان علمي و يا افرادي كه از نظر مالي در وضعيت مناسبي بودند، موفق مي‌شدند كه وارد دانشگاه‌هاي معتبر جهاني شوند، طيب به خاطر رسيدن به آرزوي ديرينه‌اش كه همانا پوشيدن لباس شهادت بود، آرزوي زميني خود را رها كرد و بالاخره از آن‌جا كه دوره‌هاي آموزش سلاح‌هاي سنگين را در ارتش گذرانده بود، با مراجعت به سپاه پاسداران در تهران، تشكيل يك گروه رزمي دادند و عازم جبهه‌ي آبادان شدند.
در عمليات‌هاي متعدد شركت نمود و سرانجام در منطقه‌ي عملياتي " رقابيه " در فروردين ماه سال 1361 در سن 28سالگي هنگام عمليات فتح‌المبين به آرزوي ديرينه‌اش دست يافت و به فوز عظيم شهادت نايل آمد.
رداي سرخ شهادت بر قامت سبزش مبارك باد.
مزار پاک ايشان هم اکنون در روستاي موگرد ميباشد.

منبع:نشريه وصال   -  شماره مجله: 16

محمدرضا طيبي تفرشي در سال 1337 چشم به جهان گشود، از دوران کودکي با مسجد و محافل مذهبي انس پيدا کرد در همان دوران به دليل انس با قرآن براي بچه‌ها قرآن تدريس مي‌نمود وي پس از اخذ مدرک ديپلم به دلايلي از سربازي معاف شد،‌ و به عنوان معلم قرآن در آموزش و پرورش استخدام شد، با شروع جنگ تحميلي وي احساس مسئوليت کرد و به جبهه اعزام شد، طيب تفرشي سرانجام در تاريخ 6/3/1361 در سن 24 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

حيدرعلي در سال 1337 ديده به جهان هستي گشود. روز‌هاي کودکي او با شادي و نشاط گذشت و در سايه بي‌دريغ خانواده‌اي زحمت‌کش بزرگ شد.
حيدرعلي در زمان جنگ تحميلي در کسوت ياران امام (ره) قرار گرفت و مردانه سلاح بر دوش گرفت. او در جبهه شجاعانه جنگيد و سرانجام در روز چهارم مرداد ماه سال 1360 در آبادان در حاليکه 23 سال بيشتر نداشت از شراب طهور بهشتي نوشيد.

منبع:ماهنامه عاشوراييان   -  شماره مجله: 11-  صفحه: 8