پاسخ به:ليست شهداي دفاع مقدس (ظ)
شهيد محسن ظريف بروجرديان
|
تاريخ تولد :1341
|
نام پدر :حسين
|
تاریخ شهادت : 1361
|
محل تولد :خراسان /- /-
|
طول مدت حیات :20
|
محل شهادت :بيمارستان
|
مزار شهید : |
روز عيد سعيد غدير خم، هجدهم ذي الحجه سال 1383 هجري قمري ( 1341 ) خداوند به خانوادهي ما عيدي بزرگي عطا کرد. نوزاد صورت زيبا و جذابي داشت. پدر و مادرم از اين که خداوند فرزند سالمي به آنها عطا کرده بود، خوشحال بودند؛ اسمش را «محسن» گذاشتند.
پدر ميکوشيد تا بچههايش را در محيطي مذهبي تربيت کند. براي همين هم بود که وقتي محسن به سنّ هفت سالگي رسيد، او را در مدرسهي ملي « ابوريحان » مشهد ثبتنام کرد تا از فضاي غير مذهبي مدارس دوران طاغوت دور باشد. در اين مدرسه معلمان به طور خصوصي تدريس ميکردند. کوشش معلمها از يک طرف و استعداد و تلاش محسن از طرف ديگر، باعث شد که دوران ابتدايي را با موفقيت پشتسر بگذارد و وارد مدرسهي راهنمايي شود اما به دليل مخالفت با فرهنگ حاکم بر مدارس آن زمان، مدرسهي راهنمايي را رها کرد و به مدرسهي علميهي « باقريه » وارد شد. در اين مدرسه نيز در سايهي استادان بزرگ در حوزهي دروس مذهبي، به پيشرفتهاي چشمگيري دست پيدا کرد. در اين دوران علاوه بر تحصيل به کارهاي فني از قبيل سيمکشي و تعمير وسايل برقي و غيره مشغول بود. مدتي بعد علاوه بر مشاغل فني، به کارخانهي « تيم » مشهد راه پيدا کرد و در اين کارخانه مشغول به کار شد.
در دوران انقلاب به دليل علاقهي فراواني که به امام خميني (ره) داشت، به تلاش براي انتقال پيامهاي اين رهبر بزرگ به همکارانش در کارخانه پرداخت. او اولين کسي بود که شبانه وارد کارخانه شد و عکس شاه را از روي ديوار پايين آورد و عکس امام را روي ديوار نصب کرد. علاوه بر فعاليت در کارخانه، در راهپيماييها و تظاهرات مردمي هم شرکت ميکرد. پس از انقلاب به دليل اعتقاد شديد به خودکفايي و رشد اقتصادي، با شعار « خودمان بسازيم » مصرانهتر از قبل به فعاليت در کارخانه ادامه داد.
با شروع جنگ تحميلي ميل به رفتن به جبهه، صبر و قرار از او ربود و او را راهي جبهه کرد. اين ذوق و شوق با تلاش و کوشش فراوان همراه شد و در ظرف کمتر از يک سال محسن را به يک فرماندهي گردان تبديل کرد؛ فرماندهي گردان زرهي تيپ جوادالائمه (ع). اما روح بزرگ او نتوانست در قالب جسم خاکي دوام بياورد؛ روزي که در منطقهي سومار در سال 1361 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر در عمليات مسلم بن عقيل مجروح شد و روز بعد در بيمارستان به شهادت رسيد، 20 سال بيشتر نداشت. رفتنش براي همهي ماسخت بود؛ اما کمي بعد پذيرفتيم که او براي ماندن نيامده بود، مثل همهي آدمها. اما رفتن او رفتني عاشقانه بود.
منبع:كتاب ستارگان صنعت خراسان رضوي - صفحه: 30
|
|
|
|
شهادت |
|
وصيت نامه |
|
|
شنبه 16 بهمن 1389 3:41 PM
تشکرات از این پست