ليست شهداي دفاع مقدس (ف)

در روستاي منوچهر كلا از توابع استان مازندران در تاريخ 15/6/1336 يونس ديده به جهان گشود. چشمانش را كه گشود تصوير مادر را در قاب عكس داخل خانه ديد و نوازش دستان پرمهرش را هيچگاه لمس نكرد. او را به دايه سپردند تا شايد اندكي از مهر مادري را درك كند و در دامن او پرورش يابد. با پايان يافتن سال سوم دبيرستان راهي خدمت سربازي شد و از همان‌جا به فعاليت‌هاي مذهبي خويش از جمله پخش اعلاميه و نوارهاي حضرت امام (ره) پرداخت. پس از طلوع خورشيد انقلاب يونس از بنيان‌گذاران سپاه در شهرستان نور گشت. اندكي بعد منافقين در گنبد به شورش پرداختند و فاطمي به عنوان فرمانده عمليات به آن‌جا اعزام شد. در درگيري مذكور از ناحيه پا مجروح گشت. دشمن عزم تجاوز نمود و ناجوانمردانه مرزهاي جنوب و غرب كشور را جولانگاه خويش قرار داد. يونس مرد نبرد بود. راهي جبهه شد و تا انتهاي جنگ حضوري مفيد و فعال داشت. او به عنوان جانشين فرمانده و سپس فرمانده گردان امام حسن (ع) لشگر 25 كربلا منصوب شد و در بيشتر عمليات‌ها شركت داشت يكبار در اهواز از ناحيه سر، بار ديگر از ناحيه شكم و مجدداً در عمليات والفجر 8 مجروح شيميايي شد. سيديونس فاطمي سرداري از ديار سبز مازندران بود كه در 19 خرداد ماه سال 1367 راهي ديار ملكوت گشت و جام وصال عشق را در قتلگاه شلمچه نوشيد. از او فرزنداني به يادگار مانده‌اند كه ادامه دهنده راه پدر مي‌باشند.

منبع:گردآورنده خانم كاويان پور  

سال 1348 به دنيا آمد؛ از اهالي شهرستان گچساران استان کهکيلويه و بويراحمد بود و در ميان مردماني معتقد و متديّن، با احکام و فرايض دين پاک نبي اکرم (ص) آشنا شد.
او نوجواني پرشور بود که در خيل ياران امام (ره) قرار گرفت و به منظور دفاع از کيان ايران اسلامي درس و مدرسه را رها کرد و عازم خطوط مقدم رزم شد.
فاطمي در جبهه دلاورانه جنگيد و سرانجام درروز بيست و دوم اسفندماه سال 1362 در طلائيه هنگام عمليات خيبر در سنّ 14 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:ماهنامه وصال   -  شماره مجله: 25-  صفحه: 8

حسن در روز اول مردادماه سال 1341 در روستاي " فال " از توابع شهرستان لامرد قدم عرصه حيات نهاد. کودکي را در دامن خانواده‌اي زحمتکش و مذهبي گذراند. در سال 1348 راهي دبستان شد و تا کلاس چهارم ابتدايي ادامه‌ي تحصيل داد. فقر مالي، وي را از تحصيل بازداشت و همراه پدر راهي کشورهاي حوزه‌ي خليج‌فارس گرديد.
در سال‌هاي 56 و 57 به پيروي از مصلح قرن – خميني‌کبير– از هر فرصتي براي تبليغ اهداف انقلاب استفاده کرد و در کشور قطر به پخش اعلاميه و آگاه کردن کارگران پرداخت. با شروع جنگ‌تحميلي، کار را رها نمود و براي دفاع از انقلاب به وطن بازگشت. در تاريخ 1/2/1361 در عمليات بزرگ بيت‌المقدس که به آزادسازي خرمشهر، هويزه و پادگان حميد انجاميد، شرکت کرد و بار دوم راهي مناطق عملياتي جنوب گرديد و در تاريخ 23/4/1361 در عمليات رمضان که با هدف دور کردن آتش دشمن از شهرهاي جنوبي صورت گرفت، حماسه آفريد.
سرانجام بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن 20 سالگي به ديدار حق شتافت و در آرامگاه قرب الهي مأوا گزيد.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 362

محمدحسن فايده فرزند حسين در اسفندماه سال 1338 در خانواده‌اي متدين چشم به جهان گشود. کوچکترين فرزند خانواده‌اش بود. از هوش سرشاري برخوردار بود و رفتار وي با ديگر اعضاي خانواده‌اش تفاوت داشت. تا کلاس پنجم تحصيل کرد. ولي اصرار زياد داشت تا روانه حوزه علميه شود. اما موفق به اين کار نشد در سال ششم ابتدايي پدرش به رحمت خدا رفت و او علي‌رغم تمام مشکلات اقتصادي بعد از اتمام دوران راهنمايي وارد هنرستان ابوذر گرديد. گرايش مذهبي او را وادار مي‌کرد تا در مجالس مذهبي و در مساجد حضور فعال داشته باشد.
پس از فوت پدر مجبور بود براي تأمين معاش زندگي‌اش تابستان‌ها به کار بپردازد. در سال 1357 با اوج‌گيري انقلاب اسلامي موفق به اخذ مدرک ديپلم مکانيک گرديد. همزمان مبارزه سياسي خود را شروع کرد و با همفکرانش گروه‌هاي مقاومتي درشهر تشکيل داد او از هر فرصتي براي ضربه زدن به رژيم شاه و آگاه کردن مردم استفاده مي‌کرد. در شعارنويسي بر روي ديوارها و پخش اعلاميه‌هاي حضرت امام (ره)‌ نقش فعالي داشت. بيشتر اوقات فراغت خود را به مطالعه مي‌گذراند و با پيروزي انقلاب اشک شوق از چشمانش جاري گشت.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل کميته انقلاب اسلامي وارد اين نهاد مقدس گرديد و به عنوان مسئول عمليات مشغول خدمت شد. او به ساير برادران سپاه نيز آموزش مي‌داد و همچنين در مدارس حضور مي‌يافت و براي دانش‌آموزان سخنراني مي‌نمود و در آگاه‌سازي قشر جوان و بازاريان نقش بسزايي داشت.
وي در جبهه از همسنگران رجبعلي آهني و فرمانده گردان بود. روحيه‌ي عارفانه او بسيجيان را مجذوب خويش مي‌ساخت. نماز شبش ترک نمي‌شد. او به همراه تعدادي از همکارانش به محرومين کمک مي کرد و 800 خانواده محروم را تحت پوشش داشت يکي از خصوصيات اخلاقي ايشان رازداري بود. سر افراد را فاش نمي‌ساخت و در حفظ اموال بيت‌المال دقيق بود هرگز غيبت نمي‌کرد و اکثر اوقات با وضو از خانه بيرون مي‌رفت.
در چند عمليات از جمله در عمليات رمضان از ناحيه ساق پا مجروح گرديد و مدتي در بيمارستان بستري بود. پس از مرخصي از بيمارستان با توجه به اين که استراحت داشت، سپاه بيرجند با اعزام ايشان به جبهه مخالفت نمود. اما ايشان در صف رزمندگان به عنوان معاون تيپ 18 جواداالائمه عازم جبهه شد و پس از رشادت‌هاي فراوان در شامگاه بيست و چهارم فروردين ماه سال 1362 در عمليات والفجر 1 در منطقه فکه بر اثر اصابت ترکش به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد و جسم مطهر وي در منطقه ماند و پس از مدتي پيکرش توسط گروه تفحص پيدا شد و در تاريخ 1373 پس از تشييع در شهرستان بيرجند در مزار شهداي اين شهر به حاک سپرده شد.

منبع:كتاب افلاكيان

فايطونچي‌احسني در سال 1348 چشم بر جهان هستي گشود. کودکي او در سايه‌ي پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فرا گرفت.
مهدي خيلي زود درس ايثار و جوان‌مردي را از مکتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته‌ي سيره‌ي اهل‌بيت (ع) گشت.
وي با آغاز جنگ‌تحميلي در جرگه‌ي سربازان لشکر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در سال 1365 در منطقه‌ي شلمچه و در عمليات کربلاي 5 از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سنّ 17 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج

شمس‌اله فتاحي سال 1346 در روستاي چالانچي‌عليا در خانواده‌اي فقير و مستضعف به دنيا آمد. وي پس از سپري نمودن دوران کودکي مشغول تحصيل شد و به صورت متفرقه تا پايه‌ي پنجم ابتدايي ادامه تحصيل داد، سپس وارد مدرسه‌ راهنمايي طالقاني ايوان شد و تا کلاس سوم راهنمايي به تحصيلاتش ادامه داد. بعد از آن راهي جبهه‌هاي حق عليه باطل شد و پس از مدتي به عضويت سپاه پاسداران درآمد. او به وظايف خود به صورت صادقانه عمل مي‌کرد تا اين که سرانجام در کردستان در تاريخ 5/1/1367 بر اثر اصابت ترکش به ناحيه‌ي سر در سن 21 سالگي به درجه رفيع شهادت رسيد.

منبع:كتاب ملكوتيان   -  صفحه: 43

قدرت‌الله فتاحي‌پور در سال 1345 در خانواده‌اي مستضعف در بخش صالح‌آباد از توابع شهرستان مهران چشم به جهان گشود. او پس از گذراندن دوره ابتدايي تحصيلات خود را تا سال دوم راهنمايي ادامه داد. قدرت‌الله از همان دوران کودکي شجاعت و شهامت خود را با انجام ورزش‌ها و بازي‌ها معمول آن روزها از بين ديگران، پهلواني خويش را به نمايش مي‌گذاشت.
ايشان در سال 1362 تحصيل را رها کرد و به خدمت بسيج درآمد. وي پس از شرکت در چند عمليات و اردوهاي آموزشي مختلف به عنوان مربي آموزشي انتخاب شد و فعاليت خود را در جبهه‌هاي نبرد ادامه داد، تا اين که پدر بزرگوارش به شهادت رسيد. فتاحي‌پور يک روز پس از برگزاري مراسم چهلم شهادت پدرش، در حين آموزش نيروها در تاريخ 12/9/1362 در منطقه‌ي جنگي دهلران در سن 17 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب لاله هاي افروختني   -  صفحه: 31