ليست شهداي دفاع مقدس (ف)

فنودي در دوم فروردين ماه سال 1342 در خانواده‌اي مذهبي به دنيا آمد. دوران تحصيل خود را از شش سالگي در دبستان طالقاني زاهدان آغاز نمود. پس از اتمام دوره‌ي ابتدايي به مدرسه راهنمايي مازيار وارد شد و پس از آن وارد هنرستان شهيد بهشتي زاهدان گرديد و مقطع متوسطه را نيز با موفقيت پشت سر نهاد. مصادف با اتمام تحصيلات فنودي، در خردادماه 1361، جبهه‌هاي جنگ نياز شديدي به نيروي انساني پيدا نمود. از اين رو تصميم گرفت در کنار ديگر رزمندگان به دفاع از ميهن اسلامي بپردازد. عازم جبهه شد و به مدت سه ماه در جبهه‌هاي نبرد حضور يافت تا اينکه در عاشوراي سال 1361 بر اثر ترکش خمپاره مجروح شد و به بيمارستان منتقل گرديد. پس از بهبودي نسبي وارد جهادسازندگي زاهدان شد تا از اين طريق بتواند به نحو بهتري به خدمات‌رساني به محرومان بپردازد. عشق او به جبهه باعث شد که بعد از مدتي فعاليت در جهادسازندگي دوباره به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل بشتابد. علي آنقدر بچه‌ي خالص و بي‌ريايي بود که تا نزديک به يکسال بعد از مجروحيت او زخمهاي بدنش را خانواده نديده بودند. جبهه از او انسان تازه‌اي ساخته بود. به نماز جمعه اهميت زيادي مي‌داد و لباس ساده مي‌پوشيد و غذايي مختصر و ساده مي‌خورد و همواره در کارهاي خانه تا حد امکان به خانواده کمک مي‌کرد».
سرانجام فنوي پس از گذراندن عمري پربرکت در عمليات «والفجرچهار» در سن 20 سالگي در سال 1362 قهرمانانه به قلب دشمن مي‌تازد و پس از آن که انتقام دهها شهيد گلگون کفن را از مزدوران عراقي مي‌گيرد و به ديدار حق مي‌شتابد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 2 صفحه 222

رضا فنودي فرزند برات در سال 1346 در روستاي فنود از توابع شهرستان بيرجند در خانواده‌اي متدين و مذهبي ديده به جهان گشود. دوران طفوليت را در آغوش پر مهر و محبت پدر و مادر سپري کرد. آنگاه پا به دبستان گذاشت. دو سال از دوره‌ي ابتدايي را خواند ولي با از دست دادن پدر ترک تحصيل نمود و براي امرار معاش و تأمين مخارج خانواده‌اش ناچار همراه برادر بزرگترش به کار پرداخت. مدتي در روستا به کار قاليبافي مشغول بود.
سپس عازم شهر زاهدان شد و تحت سرپرستي برادرش به شغل لوله‌کشي ساختمان مشغول گرديد. مدت 6 سال در اين حرفه تلاش نمود. پس از آن به توصيه‌ي برادرش به خياطي پرداخت و در اين کار هم مهارت پيدا کرد.
پس از چندي براي انجام خدمت مقدس سربازي داوطلبانه وارد سپاه پاسداران شد. پس از گذراندن دوره‌ي آموزشي همراه تيپ 21 امام رضا (ع) به عنوان تکاور در صحنه‌هاي دفاع مقدس حضور يافت. حدود 7 ماه از خدمتش را صادقانه و دلاورانه در مبارزه با دشمن متجاوز گذراند.
تا سرانجام در بيست و پنجم ديماه سال 1365 در عمليات کربلاي 5 در منطقه‌ي عملياتي شلمچه بر اثر اصابت ترکش در 19 سالگي به درجه‌ي عظماي شهادت نايل گرديد.پيکر پاکش بر دوش امت شهيدپرور بيرجند تشييع گرديد و سپس در زادگاهش در آغوش خاک به امانت گذاشته شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند جلد 2 صفحه 559

محمد حسين فهميده در روز شانزدهم ارديبهشت سال 1346 در روستاي سرا جه قم ديده به جهان گشود وعلم وادب را زير گنبد طلا ئي كريمه اهل بيت (ع ) با يك دنيا خاطره سپري كرد. او در سال 1357 همراه خانواده به كرج هجرت نمود و با او ج گيري نهضت پر افتخار انقلاب اسلامي به جمع مبارزين پيوست .
حسين دائما مسير بين كرج ،قم و تهران را مي پيمود تا اعلا ميه هاي امام خميني (ره ) را تهيه و در بين مردم پخش نمايد و بارها به خاطر فعاليتهايش مورد ضرب و شتم مأمورين قرار مي گرفت .پس از پيروزي انقلاب اسلامي با اينكه كه 12-11 سال بيش نداشت سعي مي كرد با حضور در عر صه هاي مختلف ، حمايت و پيروي خود را از اين نظام الهي ورهبر گرانقدرش اعلام نمايد . هنگام تجاوز دشمن بعثي به خاك مقدس ميهنمان ،حسين ماندن را جايز ندانست و به نداي امام لبيك گفت و عازم جبهه هاي كردستان گرديد . اما به علت سن کم و قد كوتاهش او را به پشت جبهه بازگرداندند و از خانواده اش تعهد گرفتند كه ديگر به منطقه نرود .
روح بي قرار حسين با شنيدن خبر اسارت خرمشهر ماندن را تاب نياورد و دور از چشم خانواده راهي آن ديار شد . در واقع هيچ چيز نمي توانست مانع حضور او در خط مقدم گردد حتي سن كم و جثه كوچكش . با ليا قتي كه او از خود نشان داد ، توانست با دست خالي ، به دل دشمن بزند و سلا ح ومهمات غنيمت بگيرد ودر جبهه به حسين ريزه مشهور شود. آنگاه كه تانكها شهر را در محاصره گرفته بودند و هر لحظه نزديكتر مي شدند ، حسين كه آخرين در سهاي مردانگي را مي آمو خت ، با يك يك يارانش خدا حافظي كرد و شتابا ن به سوي جانان دويد و لحظاتي بعد صداي شكفتن گل غيرت نو جوان ايراني دشت را فرا گرفت .
هشتم آبان سال 1359 روزي بود كه ملت ايران و امت مسلمان آموخت ، مردانگي و بزرگي به سن و جثه نيست بلكه به عشق و ايمان و تو كل است ...

منبع:شقايق هميشه سبز

سال 1366 آغاز حيات محمدمهدي بود کودکي را در سايه امن نگاه خسته پدر و نوازشهاي مهربانانه مادر سپري کرد و از همان سنين خردسالي قرائت قرآن کريم را از مادر آموخت.سپس به مدرسه رفت و در سال 1356 مدرک ديپلم خود را دريافت نمود.
فولادفر در زمان اوج‌‌گيري انقلاب به خدمت سربازي اعزام شد اما پس از شنيدن فرمان تاريخي امام مبني بر فرار سربازان از پادگانها از آنجا گريخت و به خيل خروشان تظاهرکنندگان پيوست با پيروزي انقلاب لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد و همراه غيورمردان سپاه خميني به حراست از انقلاب پرداخت.محمدمهدي در طول سالهاي دفاع مقدس با سمت معاونت اطلاعات جبهه فارسيات مريوان و دهلاويه پا بر خاک خونين رزم نهاد و ماهها مردانه در مقابل دشمنان اسلام و قرآن جنگيد.هنوز مدتي از آغاز جنگ نگذشته بود که برادرش توسط بعثيان به شهادت رسيد.با عروج آسماني او فولادفر دلاورانه به ميدان نبرد بازگشت و با عزمي راسخ عرصه را بر دشمن تنگ نمود اين پاسدار فداکار خميني سرانجام در تاريخ 26/8/1361 در روز بيست و هشتم ماه محرم در سن 25 سالگي به جمع عاشورائيان پيوست و منطقه شرهاني را مزين به عطر حضور ملائک ساخت که به استقبال او آمده بودند.

منبع:كتاب خلاصه خوبيها ج3

خوبيار فولادي در سال 1346 در روستاي گنبد از توابع قصر‌قند‌نيکشهر در خانواده‌اي مؤمن و مستضعف ديده به جهان گشود. دوران کودکي را در دامن مادري مهربان و دلسوز و در کنار پدري زحمتکش پشت سر گذاشت.
با فرا رسيدن دوران تحصيل راهي مدرسه شد و تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در قصرقند سپري نمود. از آن‌جا که علاقه‌ي زيادي به انقلاب و امام (ره) داشت، وارد سپاه پاسداران گرديد و از همين طريق به جبهه‌هاي جنگ اعزام شد.
سرانجام پس از رشادت‌ها و دلاوري‌هاي به يادماندني در تاريخ 21/11/1364 در منطقه‌ي اروندرود بر اثر اصابت گلوله دشمن بعثي، در سن 18 سالگي در عمليات والفجر8 به فيض عظيم شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 3 صفحه 113

تاج‌ماه در سال 1332 در روستاي چقاد اصفهان ديده به جهان گشود؛ کودکي او در سايه پرمهر مادر سپري شد و در سال 1344 زماني که بيش از 12 سال بيشتر نداشت، با خانواده‌اش به تهران عزيمت کرد.
در دوران انقلاب به همراه همسر برادرش به حمايت از نهضت خميني‌کبير (ره) برخاست. در سال‌هاي جنگ‌تحميلي نيز در راه کمک به رزمندگان جنگ از هيچ کوششي فروگذار نکرد و در دوازدهمين روز از بهار سال 1364 در سن 32 سالگي در پي بمباران هوايي رژيم بعثي عراق به ديدار حق شتافت.

منبع:كتاب آئينه و شقايق جلد 1 صفحه 140

حسين در سال 1344 در شهرستان آغاجاريدر ديده به جهان هستي گشود. خانواده‌اش از بانيان تأسيس مسجد بودند و او از خردسالي در مجالس ذکر اهل بيت شرکت داشت. تا اين‌که انقلاب اسلامي در ايران شکل گرفت و او که در اين زمان سيزده سال بيشتر نداشت هم‌چون يک مبارز کارآزموده در توزيع نوارها و اعلاميه‌هاي امام راحل سر از پا نمي‌شناخت. اين جوش و خروش انقلابي بعد از پيروزي انقلاب در پايگاه‌هاي بسيج در مساجد ادامه يافت تا اين‌که در سال 1361 عازم ميادين نبرد حق عليه باطل گشت.
حسين مردانه در خطوط مقدم حاضر شد تا اين‌که سرانجام در عمليات والفجر مقدماتي در شيب نيسان (محور فکه) مورد محاصره واقع شد و پس از مقاومت زياد هدف تک‌تيراندازهاي عراقي قرار گرفت و به شهادت رسيد.
او در روز 18 بهمن ماه سال 1361 در سن 17 سالگي در فکه به آرزويش رسيد؛ پيکر پاکش تا سال 1368 مفقود بود تا اين‌که توسط گروه تفحص شناسايي و پس از گذشت 7 سال فراق و دوري در گلزار شهداي شهر گچساران به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب شقايق هاي آسماني جلد 1   -  صفحه: 100

محمدحسين فيروزبخت فرزند حاج اسماعيل در سال 1339 در روستاي گزيک از توابع شهرستان بيرجند به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در زادگاهش گذراند. اما به علت عدم توانائي خانواده‌اش تحصيل را رها کر و به خدمت ارتش درآمد. مدتي در شيراز خدمت نمود سپس به لشگر 77 خراسان منتقل شد با شروع جنگ تحميلي مطابق وظيفه به جبهه اعزام شد و بعد از بازگشت ازدواج نمود که حاصل اين ازدواج 3 فرزند پسر مي‌باشد.
او بار ديگر رو به جبهه کرد، مي‌گفت:«خدمت به مملکت اسلامي جزء واجبات است». سرانجام در تاريخ هفدهم آذرماه سال 1366 در منطقه‌ي فکه در حال رساندن مهمات به ساير رزمندگان ارتش اسلام در سن 27 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل گشت. پيکر پاک او پس از تشييع در بيرجند در زادگاهش به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند جلد 2 صفحه 561