ليست شهداي دفاع مقدس (ق)

سيف‌الله در سال 1342 به دنيا آمد؛ پدر و مادرش از مال دنيا بهره‌اي نداشتند لذا او در شرايط سختي بزرگ شد اما نور ايمان و تقوي او را به رحمت لايزال باري‌تعالي اميدوار مي‌ساخت. او مثل همه‌ي كودكان زادگاهش به مدرسه رفت اما اندك‌زماني بعد درس و مدرسه را رها كرد و به كار پرداخت.
با اوج‌گيري انقلاب، قرقاني در تظاهرات و راهپيمايي‌ها حضوري خالصانه داشت. او عاشق امام (ره) بود و اعتقاد داشت اگر امروز امام را ياري نكنيم، فرداي قيامت هيچ عذري از ما پذيرفته نخواهد شد.
سيف‌الله در دعاهايش نيز هميشه از خدا مي‌خواست كه او را فداي اسلام و قرآن بگرداند. با آغاز حمله‌ي رژيم بعثي به ايران، در بسيج ثبت‌نام كرد و پس از طي دوره‌ي آموزشي، راهي ميادين نبرد شد. پس از يك ماه نبرد دليرانه در جبهه‌ي تنگه‌ي چزابه در تاريخ 12/12/1360 در سنّ 18 سالگي به بيكران آسمان بال گشود.
مزار پاكش در گلزار شهداي گچساران قرار دارد.

منبع:كتاب شقايق هاي آسماني جلد 1   -  صفحه: 61

علي قره‌باغي در هشتمين روز از آذرماه 1351 در دامان خانواده‌اي منور از خورشيد تابناک عشق و ارادت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) در بخش سريش‌آباد همان ديار شهيدپرور شکفتن گرفت و يک دريا شکنجهاي سرخ، غيرت و پايمردي را تقديم دنيا نمود. قره‌باغي پس از پشت‌سر گذاشتن سال‌هاي کودکي با هدايت دست‌هاي مهرباني راهي مدرسه شد و تا اواسط سال سوم راهنمايي به تحصيل اشتغال يافت اما عشق به مقتدا و تعلق به عالم معنا، مجال از وي بريد و او را به بال و پري از ايثار و شجاعت به سوي بزرگ دانشگاه انسان‌سازي يعني جبهه‌هاي نور عليه سياهي رهنمون ساخت.
آري مردان حقيقت عشقي را در سينه دارند که آنان را به بهترين ساحل‌هاي نيک‌بختي هدايت مي‌کند و نيکوترين فرجام‌ها را براي آنان به ارمغان مي‌آورد. علي در دي‌ماه سال 1365 درس و مدرسه را رها نمود و از طريق بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان قروه به جبهه‌ها شتافت و تا هنگام عروج چندين بار در عمليات‌ها شرکت جست تا اين‌که در بيست و چهارمين روز از فروردين‌ماه 1366 طي عمليات پيروزمندانه‌ي نصر يک در منطقه‌ي عملياتي هزار قله‌ي مريوان بر اثر اصابت تير در سنّ 15 سالگي به بهترين و والاترين درجه يعني شهادت مفتخر گرديد.

منبع:كتاب روايت لاله هاي بهار  

در سال 1338 شور حضور عبدالله سرماي زمستان ملاير را ربود و محفل خانواده را مسرور ساخت. تحصيلات ابتدايي را در تهران به پايان رساند و پس از آن به دليل مشكلات اقتصادي و عدم امكانات، در 14 سالگي مشغول فراگيري و كار، در حرفه نجاري شد و ترك تحصيل كرد. عبدالله در جريان قيام مردم براي تشكيل حكومت اسلامي در ايران، فعاليت هاي مذهبي و فرهنگي‌اش را اوج بخشيد و در تظاهرات 17 شهريور سال 1357 زخمي شد. پس از شكل‌گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، پاسداري از ميهن را برعهده گرفته همراه اولين گروههاي سپاهيان عازم جبهه جنوب گشت. به دليل شايستگي و موفقيت هايش در سمت هاي مختلفي چون، مسؤول تداركات، فرماندهي گردان و ... او را به فرماندهي گردان حضرت قا سم (ع) برگزيدند. او كه به نام صا حب گردان، حضرت قا سم (ع) قسم خورده بود تا روز وصل به كربلایيان از پاي ننشيند، به عهدش وفا كرد و در بيست و پنجم سال 1362 در منطقه ابوقريب راه قرابت اصحاب حسين (ع) را در پيش گرفت و به شهادت رسيد.

منبع:پرونده شهيد در لشگر 10 سيد الشهدا

نامش را فتاح گذاشتند، روز چهارم بهمن ماه سال 1340 به دنيا آمد، روزها و ماه‌ها از پي هم گذشتند. او به مدرسه رفت و در زادگاهش ايذه به تحصيل پرداخت.
قريشوندي آموختن علم را تا اخذ مدرک کارداني ادامه داد. سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و شغل معلمي را برگزيد.
وي سرانجام هنگام عمليات کربلاي 4 در تاريخ 5/10/1365 در سن 25 سالگي به ديدار يزدان پاک شتافت.

منبع:كتاب ميان مدرسه وعشق   -  صفحه: 43

ليلا در سال 1345 در آغوش پرمهر مادري صبور و مهربان بزرگ شد و درس ايمان آموخت. او روزهاي کودکي‌اش را در شهر خمين گذراند و به مدرسه رفت تا توشه‌اي از علم روز بردارد. بعد از اخذ مدرک ديپلم در آزمون سراسري دانشگاه شرکت کرد و در رشته‌ي علوم گياهي دانشگاه تهران پذيرفته شد.
قريشي در زمان قيام امام امت (ره) عليه استبداد پهلوي همراه و هم‌دوش ملت غيور ايران فرياد مرگ بر شاه سر داد. با پيروزي انقلاب به عضويت بسيج درآمد و سعي کرد با تمام توان از نهضت انقلاب حمايت کند.
سيده ليلا سرانجام در بمباران رژيم بعثي در شهر خمين به شهادت رسيد.

منبع:مطالب ارسالي از دانشگاه تهران  

سيدهاشم قريشي‌زاده در سال 1344 در شهر مقدس کربلا ديده به جهان هستي گشود. پنج ساله بود که به همراه خانواده از کربلا به ايران عزيمت نمود. تحصيلات دوره‌ي ابتدايي را در شيراز به پايان رساند و به ادامه تحصيل در مقطع راهنمايي مشغول شد. سيدهاشم در کلاس دوم راهنمايي بود که جنگ تحميلي آغاز گرديد.
او علاقه‌ي زيادي براي حضور در جبهه‌ها از خود نشان داد، اما چون خيلي کوچک بود نمي‌توانست حضور خود را علني کند. تصميم گرفت شناسنامه‌اش را سه سال بزرگ‌تر کند تا شايد به جبهه‌ها راه يابد، ولي موفق نشد. اين بار براي رفتن از آيت‌الله دستغيب کمک گرفت و از ايشان کسب اجازه نمود و موفق شد تا به جبهه اعزام گردد.
در هفده سالگي ازدواج نمود و ثمره‌ي زندگي مشترکش يک فرزند پسر است که پس از شهادت پدر به دنيا آمد.
در مدت حضور در جبهه، خانواده به مدت سه ماه از او خبري نداشت. زماني که به خانه برگشت مجروح بود. پس از مدتي، دوباره به ميعادگاه موردعلاقه‌اش بازگشت و سرانجام در دوازدهمين روز از دوازدهمين ماه سال 1365 در منطقه‌ي زبيدات، در اثر اصابت ترکش خمپاره، در سن 21 سالگي به نداي حق لبيک گفت و به لقاالله پيوست. مزار پاکش در گلزار شهداي شيراز قرار دارد.

منبع:كتاب سبزقامتان   -  صفحه: 160

فاطمه قزويني در سال 1340 در تهران ديده به جهان گشود و به جمع ياران گهواره‌اي خميني کبير (ره) پيوست. با رسيدن به سن هفت سالگي راهي دبستان شد و با علاقه و پشتکار بسيار به تحصيل پرداخت. سالها بعد او موفق به اخذ مدرک کارشناسي در رشته‌ي اقتصاد گرديد اما به جهت انگيزه‌هاي مذهبي که داشت تدريس علوم ديني را بر عهده گرفت و بعنوان آموزگار در مدارس شهر مشغول به کار شد. او همواره سعي مي‌کرد به دانش‌آموزان خود روش درست انديشيدن را بياموزد و شايد همين خلوص نيت در کار، سکوي پرش او شد. اسفندماه سال 1366 از راه رسيد و حمله‌ي موشکي دشمن در بيست و ششمين روز از اين ماه فاطمه را در سن 26 سالگي آسماني کرد.
روحش شاد

منبع:كتاب آينه و شقايق جلد 1 صفحه 145

حسن در سال 1313 ديده به جهان هستي گشود. سال‌ها و ماه‌ها گذشت تا اين‌كه انقلاب اسلامي پيروز شد و حسن به عضويت بسيج درآمد تا حافظ انقلاب و مرزهاي ايران اسلامي باشد.
قشقايي در اولين روز آغاز حمله‌ي نظامي دشمن، همسر و فرزندانش را براي مصونيت از گزند دشمن بي‌رحم، روانه‌ي گچساران كرد و خود براي دفاع از مرزهاي كشور، غيورانه در آبادان باقي ماند و پا به پاي نيروهاي مردمي خالصانه در جهت ايجاد موانع و ساخت سنگر اهتمام ورزيد.
سومين روز از آغاز جنگ سپري مي‌شد؛ خستگي تكاپوي سه روزه جسم او را خسته نموده بود. در حال برگشتن به منزل بود كه بمباران هوايي دشمن شدت گرفت و او قرباني كينه‌ي دشمنان دين و قرآن شد و جسدش در روز دوم مهرماه سال 1359 در سنّ 46 سالگي در آبادان ميان شعله‌هاي آتش سوخت و براي هميشه هيچ اثري از او پيدا نشد اما يادش در سينه‌ي تاريخ براي هميشه ماندگار ماند.

منبع:كتاب شقايق هاي آسماني جلد 1   -  صفحه: 13