0

ليست شهداي دفاع مقدس (م)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)


شهيد سيدحسن محسني پور


 

 

تاريخ تولد :10/6/1341

نام پدر :

تاریخ شهادت : 23/1/1362

محل تولد :اصفهان /- /باغميران

طول مدت حیات :21

محل شهادت :

مزار شهید :

سيد حسن (مرتضي) محسني‌پور دهم شهريور ماه در سال 1341 در روستاي باغميران در نزديکي اصفهان چشم به جهان گشود. و در محيط با صفاي روستا و فضاي مذهبي خانواده به همراه پدر، قلبش را با زلال جاري معارف اسلامي آشنا ساخت، وي پس از مدتي براي ادامة تحصيل به نزد برادرش در تهران عزيمت نمود و همراه با شرکت در کلاس‌هاي ايدئولوژي، قرائت قرآن و مطالعه کتاب‌هاي محتلف جهت بالابردن سح معلومات خود به همراه ساير مردم مسلمان ايران در راهپيمايي و تظاهرات حضور يافت. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت نهاد مقدس سپاه درآمد.
و با شروع جنگ تحميلي به گردان 9 سپاه وارد شدف و در عمليات بيت‌المقدس شرکت کرد. درشب عمليات در جلوي خاکريز عراقي ها زخمي شد و به دليل موقعيت حساس منطقه در حاليکه مقداري آب گرم داخل قمقمه که به همراه داشتند همانجا به همراه چند نفر ديگر به مدت 24 ساعت ماند.
و سپس خود را به نيروهاي اسلام رساند و از آنجا به بيمارستان اهواز و سپس به تهران منتقل شد. او جراحتش را از همه مخفي مي‌کرد و در اين مدت آشکارا بي‌لياقتي‌اش براي شهادت خودش مي‌گفت:«شب‌ها خوابم نمي‌برد، در تمام مدت به ياد دوستانم هستم که چگونه در مقابل چشمان من پرپر شدند، نيمه‌هاي شب بيدار مي‌شوم و به ياد عزيزان اشک مي‌ريزم. محسني‌پور تا مدتي پس از بهبودي در تهران و در قسمت‌هاي مختلف سپاه فعاليت مي‌کرد، اما هميشه به دنبال راه‌حلي براي حضور در جبهه بود تا اينکه بالاخره نظر مسئولين را جلب کرد و اين بار در تيپ سيد‌الشهدا و در واحد آرپي‌جي هفت مشغول شد اما پس از مدتي به يکي ديگر از گردان‌هاي همان تيپ و در کنار دوستانش و به مدت سه ماه آموزش ديد دراين مدت در دعاهاي کميل و توسل و نماز جماعت در مسجدي که در منطقه توسط برادران با کيسه‌هاي شن و الوار ساخته شده بود شرکت مي‌کرد.رفتار کاملاً اسلامي و برخوردهاي او با مسائل مختلف براي همه درس ايثار و ايمان بود.
گاهي اوقات سعي مي‌کرد با انتقادهايي از خودش، ضعف ديگران را گوشزد کند بالاخره پس از طي دوره آموزشي شب اعزام فرا رسيد و او خوشحال و مسرور آماده مي‌شد يکي از برادران گفت:« حالا که مي‌خواهيد برويد، آن کسي که قرار است شهيد شود جلو بيايد تا من صورت او را ببوسم، و آن برادر در جمع‌ ما اول محسني‌پور را انتخاب کرد آن شب سيد حسن در قرارگاه تاکتيکي با همه شوخي مي‌کرد و به ديگران روحيه مي‌داد. براي رسيدن به پشت سنگرهاي دشمن مدت 3 الي 4 ساعت راهپيمايي کرديم و چند بار استراحت، محسني‌پور هربار شادتر از قبل به بچه‌ها کمپوت تعارف مي‌کرد. با قرارگرفتن در منطقه مشخص شد همه آماده و گوش به فرمان ايستادند، رمز مقدس يا الله، يا الله، يا الله، مخابره شد، و حمله آغاز گرديد. همزمان با پيشروي يکي از سنگرهاي تيربار دشمن شديد به روي نيروها آتش مي‌ريخت.
با درخواست داوطلب به منظور انهدام آن سنگر محسني‌پور جلو رفت بعد از مدتي با صداي انفجار که بر اثر پرتاب نارنجک به درون آن سنگر بلند شد و تيربار از کار افتاد ولي سيد حسن قبل از اينکه موفق به پرتاب نارنجک شود بر اثر اصابت گلوله مجروح و پس از مدت کوتاهي شهيد شد. بيست و سوم فروردين ماه سال 1362 در سن 21 سالگي سيد لياقت شهادت يافت. فرداي آن شب وقتي بالاي سر او رفتيم ديدم دو دستش از طرفين باز است و رو به آسمان خوابيده در حالي‌که نگاهش به آسمان بود و لبخندي بر لبان خشکيده‌اش نقش بسته بود آسوده و آرام شهيد شده بود.

منبع:يادواره شهيد

شبي در پناه شهيدان
شهادت
دست نوشته شهيد
وصيت‌نامه شهيد سيد حسن محسني‌پور


 

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد محمود محسني عوري

تاريخ تولد :1339

نام پدر :آقاثي

تاریخ شهادت : 20/10/1359

محل تولد :تهران /اسلامشهر

طول مدت حیات :20

محل شهادت :جاده آبادان - ماهشهر

مزار شهید :بهشت زهرا (س) قطعه 24

حوزه يک شهرستان اسلامشهر در سال 1339 شاهد ولادت کودکي از تبار سربازان سپاه توحيد بود پدر سعي و تلاش زيادي براي تربيت اسلامي او داشت لذا با تمام توان به پرورش روح والاي او همت گماشت تا فرزندش در جرگه پيروان اميرمؤمنان (ع) باشد. محمود در ششمين سال زندگي تحصيل در مدرسه را آغاز کرد 8 سال گذشت و او با اخذ مدرک سيکل از ادامه تحصيل انصراف داد و در سازمان اتکا به خياطي مشغول شد. در سال 1358 به خدمت سربازي اعزام گشت و در تيپ 37 زرهي شيراز (ارتش جمهوري اسلامي) به خدمت پرداخت.
جنگ آزمايش الهي براي مردم ايران بود محمود مردانه در اين آزمايش خطير شرکت کرد او در سال 1359 پا بر خاک خونين رزم نهاد. حضور در عملياتهاي مختلف از او رادمردي دلير ساخت تا اينکه در تاريخ 20/10/1359 در سن 20 سالگي با خون سرخ خويش حصاري محکم بر جاده آبادان - ماهشهر کشيد و اينگونه در عمليات نصر مانع از پيشروي دشمن به خاک ايران گشت پيکر پاکش را در تاريخ 8/1/1360 در قطعه 24 بهشت زهرا (س) به خاک سپردند.

منبع:پرونده شهيد در پايگاه مالك‌اشتر حوزه 279 كميل اسلامشهر

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)


شهيد جاويد محسني


 

 

تاريخ تولد :1338

نام پدر :احمد

تاریخ شهادت : 24/آبان/1359

محل تولد :اردبيل

طول مدت حیات :21

محل شهادت :سوسنگرد

مزار شهید :

جاويد در سال 1338 در شهر اردبيل ديده به جهان گشود. او در خانواده‌اي مذهبي که از عاشقان و خدمتگزاران اباعبدالله (ع) بودند و با عشق مادري پرورش يافت که سيده اي مؤمن بود قدمهاي کوچک جاويد در هفتمين پائيز زندگي در رکاب تحصيل قرار گرفت و دستان ظريفش براي اولين بار نوشتن را تجربه نمود وي پس از اخذ مدرک ديپلم به صفوف به هم پيوسته مردمي پيوست و خشم و انزجار خود را نسبت به رژيم منحوس پهلوي با پخش کتب و نوارهاي سخنراني امام خميني (ره) اعلام نمود.بعد از پيروزي انقلاب اسلامي عليرغم پيشنهاد مديريت کارخانه توليدي به جمع سنگرسازان بي‌سنگر در جهادسازندگي پيوست و در پشت جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل به تدارکات پرداخت.اما شور و اشتياق دروني او را به عرصه‌هاي عشق و شور کشاند و به عنوان مسئول کميته پزشکي گروههاي نامنظم جهادسازندگي به سوسنگرد رفت. ده روز بيشتر از حضورش در جبهه‌هاي نبرد نمي‌گذشت که در محاصره دشمن قرار گرفته و در بيست و چهارم آبانماه سال 1359 در سن 21 سالگي بر اثر اصابت گلوله در منطقه سوسنگرد به درجه رفيع شهادت نايل گشت.

منبع:كتاب روايت سيمرغ


 

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)


شهيد سيدعلي محسني‌پور

تاريخ تولد :1335

نام پدر :

تاریخ شهادت : 30/ارديبهشت/1365

محل تولد :تهران /تهران

طول مدت حیات :30

محل شهادت :بيمارستان تبريز

مزار شهید :تهران،‌بهشت‌زهرا (س) قطعه 26

خانواده آقاي محسني‌پور در پوست خود نمي‌گنجيدند هريک با شور و شعف خاصي نوزاد را در آغوش مي‌گرفتند. سيد علي در سال 1335 در تهران پا به عرصه گيتي نهاد و تحت تعاليم مذهبي خانواده پرورش يافت. تا اينکه در سن هفت سالگي جهت آموختن علم به مدرسه رفت و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک کارشناسي «راه و ساختمان» ادامه داد.او در اوج جواني با دوشيزه‌اي پارسا ازدواج نمود و صاحب دو فرزند شد. سيد علي در زمينه ورزش بسکتبال هنرهاي رزمي خوشنويسي، نقاشي و موسيقي فعاليت مستمر داشت و گاهي اوقات در بخش تبليغات جنگ از آنها استفاده نمود. محسني بعد از پيروزي انقلاب جهت خدمت در سپاه شيراز به اين شهر مهاجرت کرد آغاز جنگ تحميلي او را به ميدانهاي جنوب ايران کشاند و او با سمت مسئول مهندسي قرارگاه حمزه (ع) خدمات شايان توجهي را در دفاع از مرزهاي ايران اسلامي انجام داد. سيد براي مدتي در ساير کشورهاي اسلامي فعاليت نمود. روز سي‌ام ارديبهشت ماه سال 1365 محسني بهشتي شد و ترکش گلوله به ناحيه سر او را بر خاک افکند پيکر مجروحش را به تبريز انتقال دادند و او را در آنجا مشتاقانه به ديدار حق شتافت. سردار 30 ساله ايران اسلامي قفس تن را رها ساخته و به آسمان پر گشود.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان 2

شهادت
 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد وحيد محسنيان


 

 

تاريخ تولد :6/12/1345

نام پدر :محمد

تاریخ شهادت : 19/5/1367

محل تولد :تهران /تهران /-

طول مدت حیات :22

محل شهادت :شلمچه

مزار شهید :

روز ششم اسفندماه سال 1345 درشهر تهران محله‌ي «شهرري» به دنيا آمد. کودکي او در سايه‌ي زحمات بي‌دريغ خانواده گذشت. هنوز کودکي بيش نبود که با حضور در مساجد و مجالس ذکر اهل‌بيت (ع) روح و جانش را صيقل داد.
آموختن علم را در سنّ 7 سالگي آغاز کرد و تا پايان سال دوم راهنمايي تحصيل نمود. وحيد که او را محمدمهدي صدا مي‌زدند، در سال‌هاي جواني به استخدام اداره‌ي مخابرات درآمد و در مرکز شهيد قدوسي مشغول به کار شد.
محسنيان در زمان جنگ تحميلي همراه لشگر امام رضا (ع) به ميدان رزم شتافت و در عمليات مرصاد حماسه‌اي باشکوه آفريد تا آن‌جا که او را شکارچي تانک مي‌خواندند.
وي سرانجام در تاريخ 19/5/1367 در سنّ 22 سالگي در شلمچه به آرزوي ديرينه‌اش دست يافت.

منبع:كتاب منظومه‌ي ملكوت جلد1 صفحه 347

وصيت‌نامه
 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد غلام علي محقق

تاريخ تولد :

نام پدر :محمد

تاریخ شهادت : 1361

محل تولد :خراسان /- /-

طول مدت حیات :-

محل شهادت :شوش

مزار شهید :

غلام‌علي در شش سالگي پدرش را از دست داده بود. مادرش هم وقتي او 2 ساله بود، فوت کرده و او را تنها گذاشته بود. از آن به بعد غلام‌علي تحت سرپرستي عمويش بزرگ شده بود. محروم بودن از نعمت پدر و مادر باعث شده بود که بعد از ازدواج با من، به پدر و مادرم احترام زيادي بگذارد. به زندگي پايبند بود.
وقتي از کارخانه برمي‌گشت، با اين که خسته بود، به من کمک مي‌کرد تا بچه‌ها را تر و خشک کنم. بيشتر اوقات بيکاري‌اش را در مسجد مي‌گذراند و در فعاليت‌هاي بسيج شرکت داشت.
ما سه فرزند داشتيم که غلام‌علي به تربيتشان اهميت زيادي مي‌داد. وقتي مي‌خواست به جبهه برود، سفارش مي‌کرد: « بچه‌هايم را طبق قوانين اسلام تربيت کنيد. » او سه بار به جبهه رفت و يک بار هم مجروح شد اما آسيبي که ديده بود، مانع رفتن مجدد او به جبهه نشد. غلام‌علي سرانجام در سال 1361 در منطقه‌ي شوش به شهادت رسيد.

منبع:كتاب ستارگان صنعت خراسان رضوي   -  صفحه: 61

سخن شهيد
وصيت نامه
 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد محمدشمس محققين


 

 

تاريخ تولد :15/4/1331

نام پدر :حسن

تاریخ شهادت : 22/8/1359

محل تولد :تهران /تهران /-

طول مدت حیات :28

محل شهادت :مهران

مزار شهید :

محمدشمس در پانزدهم تيرماه سال 1331 در شهر تهران به دنيا آمد. کودکي را در محله‌ي گذرمستوفي طي کرد و همراه ديگر کودکان به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم برق در مدرسه صنعتي تحصيل نمود.
محققين بعد از اتمام دوره‌ي خدمت نظام‌وظيفه، در اداره‌ي مخابرات استخدام گشت و با اوج‌گيري انقلاب در صف مجاهدان راه حق قرار گرفت تا آن‌جا که دست چپش در عصر روز بيست و ‌دوم بهمن‌ماه هنگام تسخير کلانتري تهران مجروح شد.
محمد با وجود خدمت در مخابرات به عنوان تکنسين، با آغاز جنگ راهي ميدان نبرد شد و در روز بيست و ‌دوم آبان‌ماه سال 1359 در تهران هنگامي‌که 28 سال بيشتر نداشت، به شهادت رسيد.
بعد‌ها بر روي سنگ مزارش نوشتند:
گر مرد رهي، ميانِ خون بايد رفت
از پاي فتاده، سرنگون خواهد رفت

منبع:كتاب منظومه ي ملكوت جلد1 صفحه 219


 

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد اسدالله محلي

تاريخ تولد :8/6/1343

نام پدر :بارون

تاریخ شهادت : 28/10/1365

محل تولد :خوزستان /بهبهان /-

طول مدت حیات :22

محل شهادت :پاسگاه زيد

مزار شهید :

اسدا... در روز هشتم شهريور ماه سال 1343 در شهرستان بهبهان ديده به جهان هستي گشود.
کودکي او در سايه دستان نوازشگر خانواده گذشت و مثل همه کودکان به مدرسه رفت و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک کارداني به پايان رساند.
محلي شغل معلمي را برگزيد اما با آغاز جنگ تحميلي به ميدان رزم شتافت تا او نيز در آزادسازي ايران اسلامي نقش بسزايي ايفا کند.
وي سرانجام هنگام عمليات کربلاي 5 در تاريخ 28/10/1365 مزد سال‌ها تلاش خاضعانه‌اش در راه پيشرفت اسلام را گرفت و در سن 22 سالگي با رداي شهادت به ديدار يزدان پاک شتافت و خون سرخش زمين پاسگاه زيد را متبرک ساخت.

منبع:كتاب ميان مدرسه وعشق   -  صفحه: 77

وصيت نامه
 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد داوود محمدآقايي


 

 

تاريخ تولد :6/8/1339

نام پدر :حسن

تاریخ شهادت : 13/1/1360

محل تولد :قم /حصارشنه

طول مدت حیات :21

محل شهادت :

مزار شهید :قبرستان شيخان- قم

پاييز به نيمه خود رسيده بود که اولين فرزند خانواده آقاي حسن شريف‌زاده (محمد آقايي) روشنايي‌بخش خانه شد. روز ششم آبان ماه سال 1339 مردم روستاي حصارشنه قدم نوزاد نورسيده را جشن گرفتند. ايام کودکي داوود زير سايه پرمهر خانواده سپري شد. در سن 5 سالگي به مدرسه رفت و دو پايه تحصيلي را در مدت يک‌سال پشت سرگذاشت.
او در ايام فراغت نيز پدر را در امر کشاورزي ياري رساند. با اتمام دوره ابتدايي سيل باعث خرابي محل سکونت و نابودي قنات‌هاي آن‌ها شد و آن‌ها به ناچار به شهر قم مهاجرت کردند. در سن 6 سالگي به اقامه نماز پرداخت و در سن 10 سالگي فريضه روزه را به‌جاي آورد. گرچه گرفتن روزه سخت بود اما هرگز راضي به افطار نمي‌شد و مي‌گفت: من خجالت مي‌کشم که در ماه رمضان روزه‌ام را بخورم. تحصيلات دوره راهنمايي را در مدرسه شهيد کريمي آغاز کرد و يک‌سال بعد از پدر خواست تا معلمي براي او جهت آموزش قرائت کلام الله مجيد استخدام کند. اما حق‌الزحمه آموزگار 30 تومان بود و پدر نمي‌توانست اين هزينه را تأمين کند.
به ناچار داوود پيشنهاد داد در خانه جلسات قرآن برگزار کنند و خيلي زود توانست قرآن را با صوت زيبا تلاوت نمايد. او با کار در بازار و کمک به مادر در کار قالي‌بافي سعي کرد بخشي از هزينه‌معاش خانواده را تأمين کند.
محمدآقايي بعد از اخذ مدرک ديپلم به رانندگي و کاشي‌کاري روي آورد. پدر اصرار داشت در ادارات دولتي استخدام شود اما داوود گفت: «حکومت غيراسلامي است.»
با اوج‌گيري انقلاب او به خيل ياوران امام (ره) پيوست و با حضور در تظاهرات پخش اعلاميه در شهرهاي کاشان و يزد و ياري سربازاني که به فرمان امام (ره) از پادگانها گريختند نهضت را ياري رساند. معتقد بود: اگر امام بيايد ايران گلستان مي‌شود و در روز ورود امام (ره) به کشور مسؤوليت انتظامات را برعهده گرفت. بعد از پيروزي انقلاب نيز به عضويت کميته انقلاب اسلامي درآمد و چندي بعد لباس سبز سپاه پاسداران را پوشيد. محمدآقايي براي مدتي مسئوليت پاسداري از بيت امام (ره) را پذيرفت و در زمان درمان امام (ره) در بيمارستان قلب (2) حفاظت از ايشان را برعهده گرفت.
کمک به نيازمندان و اخلاق نيکو از جمله خصائل بارز او بود. وي در زمان غائله کردستان به باشگاه افسران سنندج رفت و در جريان نبرد از ناحيه پا مجروح شد اما مقاومت کرد. ضدانقلاب باشگاه را به مدت 30 روز محاصره کرد و هر شب تعدادي از پاسداران را به شهادت رساندند تا اينکه داوود و دوستانش با شعار دادن و گول زدن دشمن باعث فرار دشمن شدند.
زماني‌که از کردستان براي استراحت به قم برگشت، دلش طاقت نياورد و جهت انجام مأموريت به شهرهاي تبريز و زنجان سفر نمود. او يک‌سال و نيم در آنجا به پاسداري از ارزش‌هاي انقلاب پرداخت. با شروع جنگ تحميلي عازم ديار نور شد پدر مخالف بود اما داوود گفت: «اگر من به جبهه نروم کساني مي‌روند که چند فرزند دارند و اين خلاف مروت است. خدا را خوش نمي‌آيد که آنها جبهه باشند و من از آنجا دور باشم.» داوود با گروه شهيد چمران به دارخوئين رفت و بعد از شهادت فرمانده گروهان به عنوان فرمانده انتخاب شد. 3 ماه بعد به خانه بازگشت مادر از او خواست ازدواج کند اما محمدآقايي نپذيرفت و پاسخ داد: «يا شهادت که بهترين هديه خداوند است و يا پيروزي که پس از آن ازدواج خواهم کرد.»
او مدت 3 ماه نيز در جبهه آبادان مشغول تبليغ معارف و جنگ با دشمن بعثي بود. سرانجام فرمانده رشيد گروهان در روز سيزدهم فروردين ماه سال 1360 هنگامي‌که براي نجات يکي از بسيجيان مجروح گروهانش تلاش مي‌کرد، براثر اصابت ترکش خمپاره دعوت حق را لبيک گفت و در سن 21 سالگي جان به جان آفرين تسليم کرد.
پيکرش را در قبرستان شيخان قم به خاک سپردند. مادر بعد از شهادت او گفت: خدايا همانگونه که عزيزان زهرا (س) را قبول کردي، عزيز ما را هم قبول کن. پسرم! از فاطمه زهرا (س) شفاعت ما را هم بخواه.

منبع:روزنامه هاي كثيرالانتشار

سخن شهيد
 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد خسرو محمدابراهيم زاده

تاريخ تولد :1329

نام پدر :

تاریخ شهادت : -/--/1364

محل تولد : /- /-

طول مدت حیات :35

محل شهادت :فاو

مزار شهید :

محمدابراهيم‌زاده در سال 1329 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فراگرفت.
خسرو خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مكتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته سيره اهل‌بيت (ع) گشت.
وي با آغاز جنگ‌تحميلي در جرگه سربازان لشكر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در سال 1364 در منطقه‌ي فاو در عمليات والفجر 8 از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 35 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)


شهيد عباسعلي محمدان


 

 

تاريخ تولد :1346

نام پدر :

تاریخ شهادت : 12/7/1363

محل تولد :سيستان‌وبلوچستان /زابل

طول مدت حیات :17

محل شهادت :سرپل ذهاب

مزار شهید :

عباس‌علي محمدان در سال 1346 در خانواده‌اي مذهبي در شهرستان زابل ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي و راهنمايي را با نمرات خوب و با موفقيت پشت سر گذاشت و وارد دبيرستان شد. از خصوصيات شهيد مي‌توان به علاقه‌ي شديد او به مسجد و حضور در آن اشاره کرد. او در ايام محرم و اعياد و مراسم مذهبي در مسجد محله حضور فعال داشت و به برگزاري هرچه بهتر اين مراسم کمک مي کرد. در ايام بازگشت حضرت به ميهن اسلامي با توجه به علاقه‌اي که به حضرت امام (ره) داشت مدت بيست روز در تهران حضور يافت و از نزديک شاهد ورود امام به ميهن بود. در همين زمان با تجاربي که از حضور مردم در صحنه انقلاب کسب نموده بود به بسيج و سازماندهي نيروهاي مسجد محله خود پرداخت. از نظر اخلاقي رفتاري شايسته داشت، به طوريکه همه فاميل،‌ دوستان و آشنايان به او ارج مي‌نهادند. از سوي ديگر لحظه‌اي از فکر انقلاب و محرومان غافل نبود و در راه به ثمر رساندن انقلاب و محروميت زدايي از هيچ تلاشي دريغ نمي‌کرد. در مراحل بعدي از طريق پشتيباني جنگ جهادسازندگي به جبهه‌هاي نور عليه ظلمت عزيمت کرد تا در کنار ساير همرزمان جهادگرش به دفاع از آب و خاک وطن اسلامي‌مان پردازد. در همين زمان بود که روح بي‌قرار او تاب نياورد و در تاريخ 12/7/1363 در جبهه سرپل ذهاب در سن 17 سالگي به آرزوي ديرينه خود يعني شهادت نايل گرديد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد3 صفحه 85

وصيت‌نامه


 

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد هرمز محمدبيگلو


 

 

تاريخ تولد :3/12/1337

نام پدر :شاهپور

تاریخ شهادت : 24/4/1361

محل تولد :گيلان /رشت /-

طول مدت حیات :24

محل شهادت :بصره

مزار شهید :گلزارشهداي رشت

پاسدار شهيد هرمز (ميثم) محمد بيگلو در سوم اسفند ماه سال 1337 در خانواده‌اي مسلمان و متدين در شهرستان رشت زميني شد.
با سپري کردن دوران خردسالي پا به مدرسه نهاد و مقاطع تحصيلي را يکي پس از ديگري در مدارس رشت با موفقيت پشت سر گذاشت. وي در اوقات فراغت علاوه بر مطالعه کتاب‌هاي غير درسي و تلاوت روح بخش کلام‌الله مجيد به ورزش هندبال نيز مي‌پرداخت که عنوان قهرماني کشوري را نيز از آن خود نموده بود. ميثم از سيما و اخلاق نيکو و پسنده‌اي برخوردار بود و به همين دليل مهر و محبت او به دل اطرافيان مي‌نشست. او به ساده زيستن بسيار اهميت مي‌داد لذا از هر گونه تشريفات و تجملات دنيوي در زندگي و محل کار پرهيز مي‌کرد و به ديگران نيز ساده زيستن را توصيه مي‌نمود.
ايشان در به زانو درآوردن نظام طاغوت و به ثمر رساندن انقلاب اسلامي به همراه دوستان خود در استان فعاليت و تلاش چشم‌گيري داشت و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي وي جهت حفظ دست‌آورهاي آن در تمامي صحنه‌ها حضوري شجاعانه و فعال داشت و در سرکوبي توطئه‌هاي ضد انساني و ضد اسلامي منافقين بسيار تلاش مي‌نمود.
هم‌زمان با تشکيل ارتش 20 ميليوني به عضويت بسيج درآمد و پس از مدتي کوتاه به همراه چند تن از دوستان جهت فراگيري فنون نظامي به تهران رفت و تحت نظر محسن چريک از بهترين مربياني که سال‌ها تجربيات نظامي در لبنان و فلسطين را داشت به فراگيري آموزش نظامي پرداخت و هم چون فولاد آبديده گشت. ميثم پس از آن به شهرستان رشت مراجعت نمود و به آموزش نيروهاي بسيج و سپاه کمر همت بست. بيگلو در غائله انزلي زحمات زيادي را متحمل شد و آسايش و امنيت را به مردم شهيدپرور اين شهرستان تقديم نمود. وي در توطئه دانشگاه گيلان نيز که از سوي دشمنان اسلام و انقلاب تدارک ديده شده بود خدمات شاياني نمود.
بيگلو به همراه ديگر دوستانش در مدت يک ماه براي ساختن پادگان نظامي چالوس و امکانات آموزشي تلاش‌هاي فراوان نمود و پس از آن به عنوان فرمانده پادگان آموزشي المهدي (عج) چالوس انتخاب و هم زمان سه پايگاه آموزشي (ساري، رامسر، منجيل) را نيز هدايت و کنترل مي‌نمود. با تلاش و همت والاي بيگلو خيل عظيمي از نيروهاي رزمنده گيلان و مازندران دست پرورده اين مربي ارزشمند و متعهد به اسلام و انقلاب و مطيع امر ولايت شدند، که توانستند در جبهه‌هاي غرب و جنوب به مقابله با خصم زبون و ديو صفت وابسته به شرق و غرب برخيزند و از خودشان رشادت و دلاوري و افتخار و نامي نيکو و پايداري به يادگار بگذارند.
اين دلاور جوان و رزمنده اسلام و انقلاب با اين که مسئوليت خطير آموزش نيرو را بر عهده داشت و 26000 نفر از نيروهاي سپاه و بسيج را آموزش نظامي مي‌داد، ليکن خود بي‌قرار حضور مستمر در جبهه‌هاي حق عليه باطل بود و نمي‌توانست دوري از ميدان نبرد و رزم با دشمن بعثي را تحمل کند و به قول خودش «دوست داشت در دانشگاهي باشد که در هيچ جاي کره زمين پيدا نمي‌شود» دانشگاهي که انسان‌هاي وارسته، درس آئين کشورداري، شجاعت و دلاوري، دفع ستم و حمايت از مظلوم، راه و روش اطاعت از ولي امر مسلمين را به نحو شايسته فرا مي‌گيرند و با عمل خود، به ديگران آموزش مي‌دهند. وي در پاوه که جولانگاه سر سپردگان اجانب شده بود و پاسداران اعزامي را مظلومانه در بيمارستان سر مي‌بريدند و سرها را به ديوار ميخ مي‌کردند و پاها و کمر را شکسته و بدن‌ها را بريده و به آتش مي‌کشيدند، مشتاقانه رهسپار آن‌جا گرديد و در بهار 1358 در کنار شهيد والا مقام دکتر چمران تجربيات تازه‌اي در جنگ کوهستاني فرا گرفت. ميثم در سال1361 و عمليات بيت‌المقدس و در مناطق عملياتي جفير و کوشک شرکت گسترده و چشم‌گيري داشت و بر اثر اصابت ترکش خمپاره زخمي گرديد.
بيگلو جهت قرب الهي و انجام وظيفه اسلامي‌اش و به حکم تکليف در تابستان 1361 دختر مومنه‌اي را به عقد خود درآورد و 27 روز پس از ازدواج به سوي ميدان‌هاي رزم و نبرد با دشمنان بعثي شتافت که در تاريخ 24/4/1361 در جبهه شلمچه و در عمليات رمضان در سن 24 سالگي نداي حق را لبيک گفت و به درجه عظماي شهادت نايل آمد و نام پرآوازه‌ و بلند او در تاريخ رشادت‌هاي مردان رشيد و دلاور اسلام و انقلاب گيلان و ايران ثبت گرديد.
مزار پاکش در گلزار شهداي رشت قرار دارد.

منبع:ماهنامه ستارگان درخشان   -  شماره مجله: 54-  صفحه: 4

سخن شهيد
وصيت نامه


 

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)


شهيد مالك اشتر محمدپور

تاريخ تولد :4/6/1346

نام پدر :

تاریخ شهادت : 19/10/1365

محل تولد :آذربايجان‌شرقي /هشترود /-

طول مدت حیات :19

محل شهادت :شلمچه

مزار شهید :

چهارم شهريورماه سال 1346 در هشترود به دنيا آمد؛ نامش مالك بود و رفتارش مالك‌گونه؛ ظلم را تاب نمي‌آورد و چون كسي در صدد پايمال كردن حق ديگري بر مي‌آمد، او كه درياي حلم بود و بردباري، بر مي‌آشفت و مي‌گفت: « ما فرزندان انقلابيم اجازه نمي‌دهيم حقمان پايمال شود يك مسلمان شيعه هرگز از حق خود نمي‌گذرد. »
به سختي درس خوانده بود و با بنايي، نجاري و كشاورزي خرج تحصيل را تأمين كرده بود. عطش و اشتياق آموختن او را از روستاي مخدوم كندي تا دانشسراي تربيت معلم اهر كشانده بود؛ با جديت درس مي‌خواند و به آموختن علاقه‌اي خاص داشت. گاه و بيگاه وقتي رفيق راه مي‌شديم، قفل سكوت را مي‌شكست و به شوق وافر لب به سخن مي‌گشود و مي‌گفت: « نمي‌داني چه‌قدر دلم مي‌خواهد هر چه زودتر اين دوره تمام بشود و بروم توي مناطق محروم به بچه‌هايي كه عشق ياد گرفتن دارند و امكانات ندارند،‌ درس بدهم. »
اما بعد از شروع جنگ عشقي بزرگ‌تر او را به سوي جبهه كشاند. او عضو انجمن اسلامي دانش‌آموزان و عضو بسيج سپاه بود؛ اولين بار شانزده ساله بود كه گرماي حضور در جبهه را با تمام وجود لمس كرد و حالا باز دوباره دلش در هواي جبهه مي‌تپيد. تا به خود بياييم، دوباره شال و كلاه كرده بود براي رفتن. من بودم و او بود و آرزوي دوباره رفتن و كوچه‌هاي روستا و رد قدم‌هاي او كه ستاره‌ها بوسه‌بارانش مي‌كردند. اگر اين اشك وامانده بگذارد، اگر روي كاغذ جايي براي ستايش مانده باشد و قلم از جوهر عشق خالي نشده باشد، ذره‌اي از تو خواهم نوشت.
بر مي‌گردم، به پشت سرم نگاه مي‌كنم به راهي كه پيموده‌ايم و نشانه‌هايي از تو كه در مسير جا مانده‌اند ... شب عمليات بود و بچه‌ها همه شور و حال عجيبي داشتند. صداي تلاوت قرآن عاشقان، دل همه‌ي مشتاقان را بي‌تاب كرده بود. خاك زمين و پهنه‌ي آسمان همه جا و همه جا از عطر پرواز پر بود. ما هم از اين قافله جدا نبوديم. كنار هم قرآن مي‌خوانديم و دعا مي‌كرديم. چه عطري داشت دعاي تو؛ عطر هزار شقايق دل‌سوخته مي‌داد. دعايت كه تمام شد انگار نخل‌هاي سوخته و خاك مطهر شلمچه براي مستجاب شدن دعاي تو آمين گفتند.
هنوز آن چشم‌هاي غرق در نم اشك يادم هست؛ با آن نگاه باراني خيره به من گفتي: « فردا شهيد مي‌شوم. راه روستا صعب‌العبور است مي‌ترسم تشييع جنازه‌ي من مردم روستا را به زحمت بيندازد. »
فردا ديگر پيش ما نبودي؛ خدا دعايت را پذيرفته بود و من به وجود مهربان تو مي‌انديشيدم. به تو كه امروز نامت در جرگه‌ي شاهدان عمليات كربلاي 5 ثبت شده است؛‌ شلمچه معطّر به خون سرخت گشت و در تاريخ 19/10/1365 در سنّ 19 سالگي از ميان ما به راحتي پر كشيدي.

منبع:كتاب آموزگاران شهادت جلد 2   -  صفحه: 325

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد محمدهادي محمدپور


 

 

تاريخ تولد :1347

نام پدر :رحمان

تاریخ شهادت : 28/8/1362

محل تولد :خراسان /بيرجند /-

طول مدت حیات :15

محل شهادت :پنجوين

مزار شهید :گلزارشهداي بيرجند

محمدهادي محمدپور فرزند رحمان در سال 1347 در بيرجند به دنيا آمد. دوران ابتدايي را با موفقيت به پايان رساند و سپس جهت ادامه‌ي تحصيل وارد حوزه‌ي علميه شد. دو سال در حوزه‌ي علميه درس خواند سپس عازم مشهد مقدس گرديد و در مشهد به كسب علوم حوزوي پرداخت.
جواني بسيار متعهّد و مقيّد به انجام واجبات و ترك محرمات بود. هنگامي كه به مشهد رفت، مصادف با اوج‌گيري انقلاب و راهپيمايي‌هاي ميليوني مردم بود. او نيز كه خود سرباز امام زمان عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف و عاشق انقلاب بود، با اشتياق خاصي در راهپيمايي‌ها شركت مي‌كرد و در همه‌ي جلسات مذهبي و انقلابي حضوري فعال داشت. بيشتر شب‌ها تا صبح كشيك مي‌داد و هنگام روز نيز از دست‌آوردهاي انقلاب دفاع مي‌كرد. جواني بسيار خوش‌اخلاق و متديّن بود. در احترام به بزرگتران خصوصاً پدر و مادر الگو بود و هر گاه به خدمتشان مي‌رسيد، خالصانه در كارهاي زندگي به آن‌ها كمك مي‌كرد.
با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران او كه عاشق جهاد و شهادت بود، آرام و قرار نداشت. چهارده سال بيشتر نداشت كه براي اولين بار به عنوان امدادگر، عازم جبهه‌هاي نبرد شد و پس از ماه‌ها كمك‌رساني به رزمندگان اسلام نزد والدينش مراجعت كرد اما طولي نكشيد كه عشق جهاد مجدداً او را به جبهه كشاند. مدت‌ها در لشكر 5 نصر خدمت كرد تا اين‌كه سرانجام در تاريخ بيست و هشتم آبان‌ماه سال 1362 بعد از شركت در عمليات والفجر 4 در منطقه‌ي پنجوين بر اثر اصابت تركش در سنّ 15 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد و روح مطهر شهيد محمدهادي همراه با ارواح مقدس ديگر شهداي اسلام به سوي كربلاي امام حسين (ع) پرواز كرد اما پيكر پاكش ناپديد شد.
سرانجام پيكر پاكش پس از نه سال به وسيله‌ي گروه تفحص كشف و پس از تشييع باشكوهي در گلزار شهداي بيرجند به خاك سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستاي بيرجند جلد2   -  صفحه: 652


 

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (م)

شهيد محمدتقي محمدپور

تاريخ تولد :1339

نام پدر :

تاریخ شهادت : 22/12/1364

محل تولد :مازندران /بابلسر /-

طول مدت حیات :25

محل شهادت :فاو

مزار شهید :مفقودالجسد

محمدتقي محمدپور در سال 1339 در يك خانواده مذهبي در بابلسر چشم به جهان گشود. پس از طي كردن مقاطع مختلف تحصيلي، دوران دبيرستان را شروع كرد و سال سوم با شروع نهضت اسلامي ايران دست از ادامه تحصيل برداشت و در اين راه تلاش بي‌وقفه‌اي از خود نشان داد.
با ورود امام راحل به وطن در سال ،57 محمدتقي چنان خوشحال و مسرور بود كه زبان از گفتن عاجز است. وي همچنان به فعاليت انقلابي ادامه داد و در اين راه هيچ‌گونه ترس و هراسي به دل راه نمي‌داد. پس از چندي به استخدام سپاه‌پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و با شور و عشق وصف‌ناشدني امر واجب حفاظت و حراست از دستاوردهاي گران‌مايه انقلاب را عهده‌دار شد؛ هر لحظه كه خطري انقلاب و نظام را تهديد مي‌كرد، وي جان خويش را در طبق اخلاص مي‌نهاد تا مبادا اسلام ناب محمدي (ص) به مخاطره افتد يا ضربه‌اي متحمّل شود.
محمدپور اكثر اوقات در درگيري‌هاي منافقين در صحنه،‌ حاضر و در سركوبي آن‌ها نقش به سزايي داشت. ايشان در بهار سال 58 در درگيري با منافقين در ماجراي گنبد به اسارت گروهك‌هاي ضدانقلاب آن دوره درآمد كه پس از خاتمه وقايع گنبد آزاد شد و با شروع جنگ‌تحميلي به نداي مريد و رهبرش حضرت امام (ره) لبيك گفت و به جبهه‌هاي حق عليه باطل شتافت. وي همه وقت جبهه و جنگ را در امورات زندگي مقدم مي‌شمارد.
محمدتقي در جبهه‌هاي كردستان، مريوان، قصرشيرين، خرمشهر، دهلران و در پايان والفجر 8 در منطقه فاو با رشادت تمام در مقابل پاتك دشمن ايستاد و تا آخرين قطره خون با دشمن بعثي جنگيد. سرانجام محمدپور در بيست و دومين روز اسفندماه سال 64 به آرزوي ديرينه خود دست يافت و در سن 25 سالگي به سوي معبودش شتافت و جامه‌ي شهادت بر تن نمود. پيكر پاكش هيچ‌گاه بازنگشت و چون ستاره‌اي درخشان در مرزهاي ايران اسلامي ماند تا حافظ كشور باشد.

منبع:پايگاه اطلاع رساني پليس

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1389  10:05 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها