ليست شهداي دفاع مقدس (و)

مجيد وفائي به سال 1348 در شهر تهران و در خانواده‌اي مذهبي متولّد شد. در دوران انقلاب به علت کمي سن نتوانست حضور چشمگيري در مراحل نهضت اسلامي داشته باشد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1365 براي اولين بار به جبهه اعزام شد. مدت مأموريت وي دو ماه بود. پس از اين دو ماه که براي پشتيباني رفته بود به تهران بازگشت و در سال دوم دبيرستان مشغول تحصيل شد.
دو يا سه ماه از سال مي‌گذشت که از طرف بسيج مدرسه وارد سپاه پاسداران شدند و مدت 20 روز ( از قسمت خمپاره‌سازي ) در آن‌جا خدمت کردند و يک ماه بعد از آن ايشان براي آموزش نظامي به پادگان رفتند و پس از اين که آموزش‌هاي ايشان تمام شد، براي دومين بار به جبهه رفتند و مدت مأموريتشان 3 ماه بود.
پس از اين سه ماه دوباره مأموريت خود را تمديد کردند و 45 روز از وقتي که مأموريت خود را طي کرده بود، که در عمليات نصر (4) بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم در منطقه‌ي ماووت به تاريخ 14/4/1366 در سنّ 18 سالگي به مقام شهادت مفتخر گرديد.

منبع:يادنامه5600 شهيد دانش آموز و شهيد فهميده  

عباس وفايي در پنجم مهرماه سال 1341 در روستاي بيلند از توابع شهرستان گناباد و در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود.
در يک سالگي پدرش را از دست داد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را گذراند و سپس در هنرستان شهيد عباس‌پور در رشته‌ي اتومکانيک مشغول تحصيل شد. وي به دليل نداشتن سرپرستي خانواده از خدمت سربازي معاف گرديد.
پس از پيروزي انقلاب و در سال 1362 وارد جهادسازندگي شد و به عنوان راننده مشغول به خدمت گرديد. در سال 1363 ازدواج کرد که چهار فرزند از وي به يادگار باقي مانده است.
در سال 1365 جهت خدمت به رزمندگان اسلام عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شد و در تاريخ 17/7/1366 در منطقه‌ي سومار بر اثر بمباران شيميايي در سنّ 25 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاکش در گلزار شهداي بيلند قراردارد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس  

در يکي از روزهاي بهمن سال 1344 فرهاد در خانواده‌اي در تهران به دنيا آمد.
بعد از دوران کودکي و در زماني که هفت ساله شده بود، به دبستان کماليه رفت.
هر 5 سال ابتدايي با نمرات خوب در خردادماه قبول شده و وارد دوره‌ي راهنمايي شد. دوران راهنمايي مقارن با شروع انقلاب بود. بعد از گذراندن دوره‌ي راهنمايي و هم‌زمان با ورود به دبيرستان فرهاد وارد بسيج شد. فرهاد هم‌زمان با درس در بسيج و مسايل روز جامعه فعال بود.
روزي که واقعه‌ي هفتم تير و انفجار مجلس به وقوع پيوست، فرهاد خيلي گرفته بود و خيلي گريه مي‌کرد. فرهاد روزها بيشتر در مدرسه بود و شب‌ها در مسجد محل و کمتر به خانه مي‌آمد و مشغول آموزش نظامي در مسجد بود. سال 1360 عازم جبهه شد و فقط براي امتحانات و گاهي ديد و بازديد به تهران مي‌آمد آن هم براي زمان کمي و دوباره به جبهه مي‌رفت.
مدتي در جبهه‌هاي غرب بود و مدتي جنوب در لشگر 27 حضرت رسول (ص) در عمليات‌هاي متعددي شرکت کرد و در عمليات فجر مجروح شد. مدتي به خاطر مجروحيت در بيمارستان بستري بود و هنوز کاملاً خوب نشده بود که دوباره عازم منطقه شد. ديگر ماندن در دنياي خاکي براي او سخت مي‌نمود و جا ماندن از قافله‌ي شهدا سخت‌تر تا اين‌که در عمليات بدر در جزيره‌ي مجنون در تاريخ 22/12/1363 در سنّ 19 سالگي مفقودالاثر شد و 10 سال مفقودالاثر بود تا اين‌که با همت بچه‌هاي تفحص شناسايي شد و در روز عيد فطر سال 1373 پيکر پاکش بعد از تشييع باشکوهي به خاک سپرده شد.

منبع:يادنامه5600 شهيد دانش آموز و شهيد فهميده  

حسن وکيل‌زاده در سال 1346 در روستاي ديزج از توابع اسکو به دنيا آمد. بعد از مدتي به همراه خانواده‌اش به تبريز مهاجرت کرد. از دوران کودکي شور ديني و علاقه‌اش به يادگيري قرآن مشهود بود. در نوجواني به همراه پدرش در محافل مذهبي و انقلابي شرکت مي‌نمود و در اين مجالس بود که با نام و مبارزات و ايده‌هاي معمار انقلاب، خميني کبير آشنا شد و با وجود سن کم در راستاي تحقق اين ايده‌ها در اکثر راهپيمايي‌ها عليه رژيم، شرکت نمود.
با پيروزي انقلاب در ارتش ثبت‌نام کرد و براي تثبيت انقلاب به فعاليت در پايگاه مسجد محل سکونت خويش پرداخت.
14 ساله بود که با اصرار زياد، مسئولين بسيج را متقاعد نمود و جهت سرکوب غائله کردستان به اين منطقه اعزام شد که بعد از اتمام مأموريت سه‌ماهه‌اش جهت ادامه تحصيل به تبريز بازگشت و براي روشن نمودن اذهان جوانان از توطئه‌هاي استکبار جهاني در کردستان، خاطرات خود را به صورت انشايي به همکلاسي‌هايش بازگو نمود.
وکيل‌زاده علي‌رغم علاقه وافر به ادامه تحصيل، عاشق جهاد و شهادت شده بود و غيرت و تعهد اسلامي‌اش نمي‌گذاشت سر کلاس درس بنشيند و به همين سبب سال اول دبيرستان را نيمه تمام گذاشت و عازم جبهه شد. حسن از دهم اسفندماه سال 1360 به مدت 3 ماه در جبهه ماند و در عمليات فتح‌المبين شرکت نمود و بعد از اين عمليات سهم بزرگي در عمليات بيت‌المقدس ايفا نمود و سپس با شرکت در عمليات رمضان به عنوان آرپي‌جي‌زن شجاعت‌ها نشان داد و در اين عمليات از ناحيه لب و سينه مجروح شد و جهت مداوا به بيمارستان سيناي تبريز اعزام گرديد.
با اين‌که کاملاً بهبود نيافته بود عشق جبهه اجازه استراحت به وي نداد و با عزيمت دوباره به منطقه به رزمندگان اسلام پيوست و براي دومين بار از ناحيه گردن، پا و کتف در عمليات مسلم‌بن عقيل مورد اصابت ترکش قرار گرفت و اين بار نيز نتوانست بيش از چهار ماه تاب بياورد و با عنوان فرمانده دسته در گردان شهداي محراب در عمليات والفجر مقدماتي تجربيات خود را به کار گرفت.
وي چندي بعد لباس سبز سپاه پاسداران را پوشيد و مسئوليت محافظت از نماينده ولي فقيه در آذربايجان را بر عهده گرفت.
بعد از يک سال در سمت مسئول دسته يکي از گردان‌ها حاضر شد و در عمليات والفجر8 شرکت کرد که بعد از عبور از اروند مأموريت پاکسازي خط و الحاق به لشکر 25 کربلا را به عهده گرفت.
او پس از کسب 5 سال تجربه به غواصان گردان حبيب بن مظاهر پيوست و با عنوان معاون گروهان غواصي از گردان فوق در عمليات‌هاي کربلاي 4 و کربلاي 5 حماسه آفريد.
حسن از عاشقان سيدالشهدا (ع) بود و به همراه دوستانش برنامه‌هاي معنوي و عزاداري گردان را رهبري مي‌کرد و سرانجام در سال 1365 هنگام عمليات کربلاي 5 بعد از اين‌که به همراه غواصان دلاور خط را شکست و خطوط پدافندي دشمن را منهدم نمود، در حين پاکسازي منطقه بر اثر اصابت رگبار گلوله در سن 19 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1388/12/3

حسن در سال 1345 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فرا گرفت.
وکيلي خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مكتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته سيره اهل‌بيت (ع) گشت. وي با آغاز جنگ‌تحميلي در جرگه سربازان لشكر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در سال 1365 در پايگاه باختران بر اثر بمباران هوايي از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 20 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج

روز اول اسفندماه سال 1339 در خانه کوچک اما پر صفاي عبدالکريم صداي شادي آور نوزادي پيچيدکه سالها بعد به جمع سربازان خميني پيوست.ابراهيم سالهاي پرشور کودکي را در زادگاهش روستاي کاظم‌آباد از توابع کامياران گذراند (استان کردستان) و با معارف الهي آشنا شد.هفت ساله بود که راهي مدرسه گرديد و تحصيلات خود را تا پايان دوره ابتدايي ادامه داد ،پس از آن براي کمک در تأمين معاش خانواده به حرفه خياطي روي آورد ،چند سال بعد در سال1365 بنا بر سنت پاک پيامبر با دختري مؤمن و عفيف ازدواج کرد که ثمره اين ازدواج دو فرزند پسر مي‌باشد.
ابراهيم که پس از حملات ناجوانمردانه رژيم بعث عراق به مرزهاي ايران اسلامي همواره براي حضور در جبهه تلاش مي‌کرد تا اينکه از طريق سپاه پاسداران و به عنوان سرباز وظيفه راهي جبهه بانه شد و سرانجام پس از تلاش پرشور رزمي دلاورانه در مقابل دشمن بعثي در روز ششم مردادماه سال 1367 در منطقه عباس‌آباد بانه هدف اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و در سن 28 سالگي رداي سرخ شهادت را بر تن کرد ،مزار مطهرش در گلزار شهداي کامياران قرار دارد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي 30/3/83

سال 1338 عبدالعلي مهمان خانواده کوچک ولايي گشت، نامش را سروش آسماني در يک شب پر ستاره به پدر الهام نمود، او در سايه تعليمات خانواده پرورش يافت، و در دوران دبيرستان به خيل عظيم سربازان خميني (ره) در زادگاهش اصفهان پيوست، و جوانان بسياري را به حضور جلسات مذهبي خود جذب نمود، بسياري از جلسات مذهبي، فرهنگي همانند هيئت محبان حضرت زهرا (س) را پايه‌گذاري کرد، در زمان انتخابات بني‌صدر او خط امام (ره) را در محوريت شهيد بهشتي ديد و محور و مبلغ اين انديشه گرديد، ولايي با آغاز جنگ تحميلي مسئوليت اعزام نيروي سپاه منطقه 2 کشور را پذيرفت و چندي بعد مسئوليت فرماندهي تدارکات و اعزام نيرو به جبهه‌ها را به او سپردند، تا اينکه خود مسئوليت جانشين عمليات سپاه ناحيه اصفهان را بر عهده گرفت، او در عمليات والفجر8 به عنوان يک نيروي ساده در گردان يا زهرا (س) به خط مقدم رفت، و در بيست و سوم بهمن ماه سال 1364 در سن 26 سالگي به همراه دوستش حسين اديب عاشقانه بال در بال ملائک به آسمان پر گشود، پيکر پاک او را در گلستان شهداي اصفهان به خاک سپردند.

منبع:ماهنامه طراوت شماره 11،‌ 30 مهرماه 1382

حسين در سال 1341 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فرا گرفت. ولي‌پور خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مكتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته سيره اهل‌بيت (ع) گشت.
وي با آغاز جنگ‌تحميلي در جرگه سربازان لشكر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در سال 1363 در منطقه‌ي مريوان از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 22 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج