ليست شهداي دفاع مقدس (ر)

در فروردين ماه سال 1311 دردي در خانواده‌اي مستضعف متولد شد. رنج و محروميت از همان آغاز بر زندگي او سايه افکند و او در چنين شرايطي بزرگ شد. با پيروزي انقلاب و تشکيل جهادسازندگي به فرمان تاريخي امام (ره) در سال 1358 به خدمت در جهادسازندگي گنبد درآمد و با تمام وجود به رفع مشکلات روستائيان پرداخت.
رجب‌لو به انجام فرائض دين مبين اسلام پايبند بود و در کليه مأموريتها از هيچ تلاشي جهت خدمت به اسلام کوتاهي نمي‌کرد. روز پانزدهم اسفندماه سال 1364 به عنوان راننده نقليه سبک به منطقه عملياتي فاو اعزام شد و سرانجام در مورخه 22/12/1364 در سن 53 سالگي به فيض شهادت نايل آمد و در گلزار شهداي آزادشهر به خاک سپرده شد. از او 7 فرزند به يادگار ماند.

منبع:كتاب حماسه سنگرسازان بي سنگر صفحه 171

در کوچه پس کوچه های باريک يکی از شهرهای ايران بوی اسپند پيچيد و صدای گريه نوزادی به شادی محفل خانواده‌ای افزود. چشمان پاکش را در خانواده متدينی گشود. و نوای قرآن و اذان از همان ابتدا گوشش را نوازش داد. نعمت الله پس از گذراندن دوره کودکی با بينشی عميق و کنجکاوانه وارد دوران نوجوانی شد. مدتی بعد نعمت الله ربيعی جوانی رشيد و بلند قامت گشت که خود را وقف اسلام نموده بود. بارقه الهی وجودش را مشتعل ساخته بود. و باعث شد تا تنها رضای الهی دلش را خشنود سازد. از اين رو به مقابله با رژيم منحوس پهلوی پرداخت. پخش اعلاميه‌های حضرت امام (ره) و ايجاد و هدايت تظاهرات از مهمترين فعاليت‌های ربيعی قبل از انقلاب بود. بارها مورد ضرب و شتم مأموران ساواک قرار گرفت اما عاشقانه تر از گذشته پيش رفت.
پس از پيروزی انقلاب پايه‌گذار کميته انقلاب اسلامی جهاد سازندگی و سپاه پاسداران مبارکه بود. و با ايجاد انجمن های اسلامی در مدارس، از همگان سبقت می‌گرفت. سرکوب فريب‌خوردگان خلق عرب ‌در خوزستان، آشوب ضدانقلاب بلوچستان و شورش جدايی طلبان کردستان از نمونه های مبارزه ربيعی عليه ضد انقلاب به شمار می رفت.
مسئول عقيدتی سياسی و روابط عمومی سپاه مبارکه پس از آغاز جنگ تحميلی به جنوب اعزام شد و تحت فرماندهی شهيدان چمران و علم الهدی قرار گرفت و نقش فعالی در شناسايی مناطق بر عهده داشت. ربيعی پس از آزادی بستان به فرماندهی سپاه بستان منصوب شد او با شجاعت در تمام عمليات های غرب و جنوب شرکت داشت و در لشگر 14 امام حسين (ع)، زرهی 8 نجف اشرف و تيپ 44 قمربنی‌هاشم (ع) حضوری فعال و قدرتمند داشت تا اينکه پس از سال ها مبارزه در اسفند ماه سال 1363 در عمليات بدر به شهادت رسيد و روحش که مالامال از عشق به معبود بود در جوار قرب الهی آرام گرفت و جسمش پس از 11 سال به خاک وديعه نهاده شد. سردار نعمت الله ربيعی از خود فرزندی به نام رضا به يادگار نهاد تا در پرتوي مشعل هدايت پدر راه حق پيمايد.

منبع:كتاب سرداران سپاه توحيد

محمدعلي رجايي فرزند اسماعيل در نهم مرداد ماه سال 1333 در بخش نوخندان در خانواده‌اي متدين چشم به جهان گشود. پس از طي دوران طفوليت تا سال سوم راهنمايي در محل زادگاهش ادامه تحصيل داد و بعد از آن با توجه به وضعيت معيشتي خانواده ترک تحصيل کرد و به استخدام نيروي هوايي درآمد و در پايگاه نهم شکاري نيروي هوايي جمهوري اسلامي مشغول خدمت شد. محمدعلي پس از ماه‌ها خدمت صادقانه در مناطق عملياتي جنوب کشور سرانجام در تاريخ 2/3/1360 بر اثر برخورد با مين وقطع پا در اهواز در سن 27 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاکش در گلزار شهداي درگز قرار دارد.

منبع:كتاب گلواژه هاي شهادت جلد دهم صفحه 17

محمد در روز هفدهم مهر ماه سال 1345 در شهرري (تهران) چشم به جهان گشود. کودکي شاد و بازي‌گوش که در دامان پر مهر مادر پرورش يافت.
سال‌ها گذشت و محمد آموختن را تجربه نمود و توانست تا پايان مقطع سيکل تحصيل نمايد. او در عنفوان جواني جهت انجام خدمت نظام وظيفه همراه ارتشيان غيور به جبهه رفت و در عمليات مرصاد در سال 1367 در منطقه‌ي حاج عمران حماسه آفريد. رجبي در سن 21 سالگي بر اثر انفجار بمب خوشه‌اي در خون سرخ خود غلطيد.
مزار پاکش در گلزار شهداي امام‌زاده عباس (ع) چهاردانگه جاده‌ي ساوه قرار دارد.

منبع:پرونده شهيد در حوزه 273 ناحيه سيدالشهداء بسيج اسلامشهر

علي‌رضا در بيست و هفتمين روز از آبانماه سال 1346 در شهرستان همدان متولد شد کودکي پاک سرشت که در دامان مادر با احکام و فرائض دين اسلام آشنا شد.
او به علت علاقه به تحصيل علم به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک سيکل ادامه تحصيل داد.علي‌رضا در زمان جنگ تحميلي درس و مدرسه را رها کرد و در صف جهادگران قرار گرفت اين بسيجي غيور 16 ساله لشگر خميني در تاريخ 2/10/1362 در منطقه پنجوين در سن 16 سالگي شهادت را به جان خريد و بر خوان گسترده حق تعالي مهمان گشت.
مزار پاکش در بهشت زهرا (س) قرار دارد.

منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد منطقه 3 استان تهران

علي‌اصغر در يکي از روزهاي زيباي سال 1334 در جمع گرم خانواده اي مهربان و متدين متولد شد. از کودکي به فرايض و واجبات ديني عشق مي‌ورزيد هنوز 11 سال بيشتر نداشت که داغ سنگين بي‌پدري شانه‌هاي کوچکش را خم کرد و علي‌اصغر را سرپرست و عهده دار تأمين مخارج خانواده نمود.او که سعي مي‌کرد جالي خالي پدر را پر کند در کنار تلاش براي تأمين معاش خانواده مصرانه به تحصيلات خود ادامه داد تا توانست پس از سالها زحمت و درس خواندن در رشته علوم سياسي دانشگاه قبول شود علي در کنار تحصيل در دانشگاه دو سال نيز به عنوان معلم در مدرسه راهنمايي آيت‌الله مدني مشغول به تدريس شد.با شروع جنگ تحميلي عاشقانه نداي حسين زمان را لبيک گفت و براي حفظ و پاسداري از مرزهاي پر گهر ميهن اسلامي راهي جبهه‌هاي نبرد گرديد و سرانجام پس از حضوري پربار وپرشور در سنگرهاي نبرد حق عليه باطل روز بيست و چهارم آذرماه سال 1360 او در جبهه گيلانغرب در حاليکه 26 سال داشت به همران لاهوتيان ملکوت به سوي عرش اعلي پر گشود.

منبع:كتاب ياديادآوران

ابوالقاسم رجبي در آغازين روز سال 1348 در روستاي منصوريه از توابع شهرستان طبس و در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود. وي در سنّ پنج سالگي به اتفاق خانواده به تهران مراجعت کرد و اين مهاجرت به دليل امرار معاش خانواده صورت گرفت. پس از مدتي به روستا بازگشته و مشغول تحصيل مي‌شود. پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي، راهي شهر طبس مي‌شود و دوره‌ي تحصيلات راهنمايي را در اين شهر سپري مي‌نمايد.
در گرماگرم انقلاب اسلامي با اين‌که نوجواني بيش نبود، اما در تظاهرات شرکت مي‌کرد. با شروع جنگ تحميلي جهت اعزام به جبهه‌ها داوطلب شد اما چون سنّ کمي داشت، از پذيرفتن او امتناع مي‌شد. پس از شهادت برادرش، نسبت به جنگ و دفاع مقدس شوق و علاقه‌ي عجيبي پيدا کرد. بالاخره با اصرار زياد از طريق ستاد پشتيباني جنگ جهاد عازم منطقه‌ي عملياتي سومار گرديد و به عنوان راننده‌ي بولدوزر و سنگرساز بي‌سنگر در جهت خدمت به دفاع مقدس به اداي دين شرعي پرداخت.
سرانجام در تاريخ 6/12/1366 در منطقه‌ي سومار در حين خدمت به اسلام و نظام مقدس اسلامي بر اثر ريزش کوه بر روي بولدوزر در سنّ 18 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد. مزار پاکش در گلزار شهداي طبس قرار دارد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس   -  صفحه: 415

خسرو رجبي در سال 1347 در خانواده‌اي کشاورز به دنيا آمد. دوران کودکي را در جمع دوستان و اقوام سپري کرد. او دوران ابتدايي را در مدرسه نصر (حافظ) بندر اروز با موفقيت به پايان رساند و پس از طي دوره‌‌ي ابتدايي در مدرسه راهنمايي دهخدا ثبت‌نام کرد.
او چندي بعد به علت مشکلات فراوان از ادامه تحصيل کناره گرفت. در جريان انقلاب اسلامي همواره يار و ياور امام (ره) بود و بارها از طرف ضد انقلاب تهديد شد.
رجبي در سرماي سخت زمستان با عزمي راسخ در پايگاه مقاومت روستاي بنداروز پاسداري مي‌داد. در تمام مراسم شهدا و مجالس سياسي، فرهنگي و اجتماعي شرکت داشت. قبل از پيروزي انقلاب نيز همراه خانواده‌اش در تظاهرات شرکت مي‌کرد.
خسرو در زمان جنگ تحميلي مردانه سلاح بر دوش گرفت تا حافظ مرزهاي ايران اسلامي باشد. چندبار به مناطق جنگي رفت و بعد از به پايان رساندن مدت مأموريت کاروان دو، با چند تن از بهترين جوانان عازم مناطق عملياتي شد. در عمليات والفجر 8 حماسه‌اي با شکوه آفريد. قصد داشت براي استراحت به عقب برگردد که ناگهان منطقه فاو مورد اصابت راکت قرار گرفت و او در تاريخ 21/11/1364 در سن 17 سالگي هم‌چون سالار شهيدان و علمدار کربلا بي‌سر و بي‌دست به شهادت رسيد.
مزار پاکش در بهشت سجاد روستاي بنداروز قرار دارد.

منبع:كتاب سرگذشت عروج صفحه 205

محمدرضا رجبي اول آذرماه سال 1344 در شهرستان درگز پا به عرصه‌ي گيتي نهاد و در کانون گرم خانواده‌اي متدين و تلاشگر پرورش يافت، اصول دين و زندگي را آموخت و با حماسه کربلا آشنا شد.
با وجود اين‌که سن زيادي نداشت اما به شدت شيفته سالار شهيدان حضرت سيدالشهدا (ع) بود و در ايام سوگواري محرم و صفر، تمام دغدغه و دل مشغوليش شرکت در مراسم تعزيه بود.
حين تحصيل در اوقات فراغت براي کمک به خانواده به کارگري مي‌پرداخت و بدين منوال تحصيلات خود را ادامه داد تا به مقطع سوم راهنمايي رسيد. پس از آن به دليل مشکلات مالي نتوانست ادامه تحصيل دهد و مجبور به ترک تحصيل گرديد.
با رسيدن به سن هجده سالگي به خدمت سربازي اعزام شد. پس از گذراندن دوران آموزشي در پادگان 04 بيرجند به جمع غيورمردان خطه سيستان و لشگر 88 زرهي گردان 196 پيوست و از آن‌جا به طور داوطلبانه به ارتفاعات کاني‌مانگا و پنجوين اعزام شد.
او که خود زاده کوهستان بود و انس و الفتي ديرين با کوهستان داشت در آرامش و تنهايي آن، خود را به پروردگار خويش نزديکتر مي‌ديد و با او راز و نياز مي‌کرد و روح پاکش تشنه‌ي پرواز در پهنه‌ي بي‌کرانه آسمان و رسيدن به دوست مي‌شد.
سرانجام در بيست و پنجم مرداد ماه سال 1366 روح خداييش ديگر تاب فراق يار را نداشت و زماني که براي آوردن آب براي همسنگرانش رفته بود مورد اصابت ترکش گلوله ميني‌کاتيوشا به سينه‌اش قرار گرفت و در سن 22 سالگي به ديدار دوست شتافت.
پيکر پاکش را در گلزار شهداي درگز به خاک سپردند.

منبع:كتاب گلواژه هاي شهادت جلد دهم صفحه 40

محسن در سال 1346 در منطقه رهنان شهر اصفهان در جمع خانواده‌اي متدين پا به عرصه هستي نهاد. پدرش محمد براي تربيت اسلامي او تلاش وافري انجام داد. با ورود به مدرسه محسن تمام تلاش خود را مصروف آموختن علم نمود. اما در ضمن تحصيل از ياري پدر نيز غافل نشد و جهت تأمين معاش خانواده به کار مکانيکي پرداخت. رجبي بعد از پيروزي انقلاب به عضويت بسيج درآمد و در جلسات مذهبي مسجد محل حاضر شد. 14 ساله بود که پا به ميدان جهاد نهاد و بارها مردانه در مقابل دشمنان بعثي ايستادگي نمود. تا اينکه در سن 18 سالگي در تاريخ 21/11/1364 در عمليات والفجر 8 در منطقه اروندرود به جمع کاروانيان عاشورا پيوست. پيکر پاکش را در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان ج2

روز نوزدهم آذرماه سال 1340 کودکي به دنيا آمد که نامش را محمدرضا نهادند. او انساني وارسته و فارغ از ماديات دنيا بود. در سال‌هاي جنگ تحميلي با سمت فرمانده محور دهلاويه در عرصه‌هاي ايثارگري حاضر شد و مردانه از سرزمين ايران اسلامي حمايت نمود.
رجبي سرانجام در تاريخ 24/8/1359 در سن 19 سالگي در سوسنگرد به آرزوي ديرينه‌اش دست يافت و شهيد راه حق شد.

منبع:پلاك_ضميمه‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي تاريخ تيرماه 1380- ويژه نامه يادواره ي سرداران شهيد شهرستان ملاير

خدمتعلی درسال 1341 در خلخال از توابع استان اردبیل چشم به جهان گشود، روح ناآرامش هرچه با دنیا آشناتر می شد، عشق به پرواز بیش از پیش وجودش را در بر می گرفت، او پس از اخذ مدرک دیپلم وارد سپاه پاسداران شد و سرانجام در هفتم اسفندماه سال 1362 در جزیره مجنون در سن 21 سالگی در حالی که مسئولیت جانشین گردان تخریب لشگر 31 عاشورا را بر عهده داشت، در نبردی تن به تن به آرامش ابدی دست یافت و روح مشتاقش در آسمان مجنون به پرواز درآمد.

منبع:روايت سي مرغ

محمود در يکي از روزهاي سال 1343 ،در آغوش گرم خانواده‌اي مذهبي در شهر رهنان به دنيا آمد. روح تعاليم اسلامي در عمق جانش نفوذ کرده بود .از همان کودکي به مجالس مذهبي عشق مي‌ورزيد و همواره در آن‌ها شرکت مي‌کرد مطالعه کتب ديني و مذهبي از او جواني ساده و سر به راه ساخته بود، همواره در حل مشکلات پيش‌قدم بود، به همه افراد، کوچک و بزرگ احترام مي‌گذاشت و در سلام کردن با اقتدا به پيشواي بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) ،همواره از همه پيشي مي‌گرفت. به صوت زيباي قرآن عشق مي‌ورزيد و هرگاه کسي قرآن مي‌خواند، مجذوب او مي‌شد.به شعائر دين به خصوص نماز اهميت بسيار زيادي مي‌داد، با شروع شعله‌هاي آتش جنگ، در حين خدمت سربازي عاشقانه به سوي جبهه‌هاي نبرد شتافت و پس از ماهها حضور مداوم در جبهه‌هاي نبرد، سرانجام روح بي‌قرار سرباز 22 ساله اسلام قفس تن را شکست و در روز 14 اسفندماه سال 1365 درجبهه حاج عمران ،عمليات کربلاي7 عاشقانه به سوي معبود پرواز کرد .جسم پاک و مطهرش در گلزار شهداي رهنان به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان2

محمد جعفر در تاريخ 3/6/1335 در رباط کريم به دنيا آمد . از همان دوران كودكي علاقه فراواني به مجالس مذهبي و مساجد و نماز و روزه داشت. داراي روحيه شاد و جذابي بود. در همه امور فقط خدا و اسلام را در نظر مي‌گرفت. تا اينكه با شروع جنگ به جبهه‌هاي حق عليه باطل رفت و در تاريخ 18/12/1362 در منطقه عملياتي خيبر در سن 27 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

هدايت در سال 1351 در روستاي "دلي‌اولاد" استان کهگيلويه و بويراحمد به دنيا آمد و مثل همه کودکان زادگاهش با اسلام و سيره‌ي اهل بيت آشنا گرديد.
نوجواني بيش نبود که دل به خطر سپرد و همراه لشکريان اسلام به مصاف باطل رفت، و صندلي‌اش در کلاس درس خالي ماند تا سنگر اسلام همواره مستدام باشد. رحماني مردانه جنگيد و سرانجام در تاريخ 11/12/1364 در سن 13 سالگي به آرزويش رسيد.

منبع:ماهنامه وصال سال سوم شماره 25 صفحه 4