ليست شهداي دفاع مقدس (ر)

سال 1329 بود، که حسن پا به عرصه هستي نهاد کودکي را در زادگاهش اصفهان سپري کرد وبا شور و شوق به آموختن علم پرداخت و توانست با موفقيت مدرک ديپلم خود را دريافت نمايد.سپس به دانشگاه راه يافت و با سعي و تلاش مشغول به تحصيل در رشته زمين‌شناسي شد. بعد از تعطيلي دانشگاه در سال دوم تحصيل در جريان انقلاب فرهنگي سبزپوش دشت شقايق سپاه پاسداران شد و عاشقانه به دفاع از دستاوردهاي انقلاب اسلامي پرداخت.با آغاز حمله رژيم بعثي عراق به ايران ريخته‌گران مردانه به مصاف باطل رفت و سه مرتبه به جبهه‌هاي آبادان و غرب سوسنگرد اعزام شد.مسئول آموزش و فرمانده گردان سپاه اسلام سرانجام در سکوتي سرخ، ديدار دوست را لبيک گفت و درسن 31 سالگي در شب بيست و هفتم شهريورماه سال 1360 در آسمان زخمي سوسنگرد به پرواز درآمد.پيکر مطهر او را 70 روز بعد در اصفهان به خاک سپردند.

منبع:كتاب خلاصه خوبيها جلد3

احمد ريزي در سال 1344 در بخش ريز از توابع شهرستان جم چشم به جهان گشود. او در جمع خانواده‌اي متديّن و مذهبي بزرگ شد و از آنان فرامين و فرايض دين اسلام را فرا گرفت.
احمد در سنّ 7 سالگي به مدرسه رفت اما متأسفانه علي‌رغم علاقه‌ي شديدي که به درس داشت، به دليل فقر مالي تا کلاس دوم ابتدايي بيشتر نتوانست ادامه‌ي تحصيل دهد و لذا در شغل کشاورزي به کمک پدرش شتافت.
با شروع جنگ احمد آماده‌ي نبرد با دشمن بعثي شد و براي اولين بار در تاريخ 10/6/1361 جهت گذراندن دوره‌ي آموزشي به پادگان آموزشي شهيد آيت‌الله دستغيب منطقه‌ي 9 کازرون اعزام شد و در تاريخ 23/6/1361 دوره‌ي آموزشي به پايان رسيد و لباس سبز سپاه‌پاسداران را بر تن کرد و در عمليات محرم حماسه آفريد.
پاسدار سرافراز لشکر اسلام سرانجام در تاريخ 6/12/1363 قبل از آغاز عمليات بدر در جزاير مجنون در سنّ 19 سالگي شهد شيرين شهادت نوشيد و به اوج پر کشيد.
مزار پاکش در جنت الشهدا بخش ريز قرار دارد.

منبع:كتاب اسطوره هاي جاويد صفحه 125

خسرو در سال 1335 در قصر سنبلستان اصفهان متولد شد، کودکي شجاع و تيزهوش بود، و به واسطه وضع نابسامان خانواده توسط خاله‌اش که از زنان مخالف رژيم پهلوي بود، تربيت يافت.مادر براي اينکه بتواند خرج تحصيل فرزند را تهيه نمايد، در يکي از کارخانجات اصفهان (کارخانه بافتساز) مشغول به کار شد، و خسرو توانست در سايه اين زحمات تحصيلاتش را ادامه دهد، بعد از مرگ خاله او به خيابان زينبيه اصفهان نقل مکان کرد، و در مرکز تعليمات حرفه‌اي يک دوره آموزشي فشار قوي برق را گذراند سپس در کارخانه پلي‌اکريل اصفهان استخدام شد، و به مدت دو سال در آنجا خدمت نمود، آنگاه از مادر خواست که ديگر در کارگاه کار نکند. با اوج‌گيري انقلاب اسلامي نگهباني در خيابانهاي شهر را پذيرفت و با فرا رسيدن بيست و دوم بهمن ماه به تهران مهاجرت کرد و پس از تصرف ساواک پاسداري از آن محل را بر عهده گرفت، وي چندي بعد از طرف سپاه پاسداران به استان سيستان و بلوچستان ايرانشهر و خارک رفت و يک ماه و نيم بعد به اصفهان بازگشت، او در همين زمان با دوشيزه‌اي پارسا ازدواج کرد و صاحب فرزند شد، با آغاز جنگ تحميلي پس از يک دوره آموزش تعليمات سلاحهاي سنگين و عمليات چريکي درسپاه اصفهان به کردستان رفت، و بعد از سه ماه مبارزه بي‌امان به زادگاهش بازگشت، ريسمانچيان در تاريخ 15/1/1360 بار ديگر قدم در جبهه دارخوئين نهاد و 50 روز مردانه از خاک ميهن اسلامي دفاع نمود، مرد حماسه و ايمان و حامي انقلاب اسلامي سرانجام سه روز قبل از سفر آسماني خويش با تمام دوستان و آشنايان خداحافظي نمود و در تاريخ 21/3/1360 در عمليات فرمانده کل قوا در سن 25 سالگي جام شيرين شهادت را نوشيد، دارخوئين بار ديگر خون سرخ رزمندگان خميني را زينت‌بخش خويش ساخت، تا در روز محشر به آبروي عاشقان ثارالله مورد شفاعت حق قرار گيرد.

منبع:كتاب اسوه‌هاي شهادت در اصفهان

محمدايوب ريگي در سال 1346 در شهرستان چابهار از توابع استان سيستان و بلوچستان متولد شد. پس از اتمام تحصيلات در شهرستان زاهدان، در سن هجده سالگي براي پاسداري از اسلام و ميهن اسلامي به خدمت سربازي در ارتش جمهوري اسلامي فرا خوانده شد. هرگاه به مرخصي مي‌آمد، فقط از محبت و دوستي و ايثار و از خودگذشتگي همرزمانش تمجيد و ستايش مي‌کرد. در آخرين روزهاي زندگي‌اش به وي الهام شده بود که شهيد مي‌شود؛ چرا که از خانواده و اقوام و بستگان حلاليت طلبيد». ايوب به عمويش گفت خواب ديدم اين بار که به منطقه مي‌روم باز نخواهم گشت و من از مرگ هيچ هراسي ندارم.
سرانجام آن سرباز فداکار در تاريخ 7/3/66 در منطقه‌ي «عملياتي ميمک» بر اثر اصابت ترکش در سن 20 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل گرديد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 4 صفحه 135

علي ريگي‌نژاد در سال 1340 در خانواده‌اي مستضعف، کارگر، محروم و مذهبي در شهرستان زاهدان ديده به جهان گشود. وي فردي بسيار باهوش و فعال بود، به طوري که در ايام تعطيل پس از تحصيل به منظور تأمين مخارج زندگي به انجام کارهاي متفرقه مي‌پرداخت.
به علت فقر مالي ترک تحصيل کرد و در يک مغازه مشغول کار شد. وي در سال 1356 به خدمت ارتش جمهوري اسلامي ايران درآمد. ريگي‌نژاد بي‌نهايت مهربان و علاقمند به اعضاي خانواده بود. تا پايان دوره‌ي زندگي خود از اسلام و انقلاب غافل نشد. به جهاد عليه دشمنان نظام جمهوري اسلامي ايران عشق مي‌ورزيد. با آغاز جنگ تحميلي بي‌درنگ و داوطلبانه عازم جبهه‌هاي حق عليه باطل شد.
وي به همه‌ي دوستان و فرزندان خود توصيه مي‌کرد که از تلاش و کوشش در راه نظام جمهوري اسلامي دريغ نکنند. با دشمنان نظام عاشقانه مي‌جنگيد و به همه همرزمان خود سفارش مي‌کرد که در همه عمليات‌ها شرکت کنند. سرانجام در مورخه‌ي 8/9/1360 در منطقه‌ي بستان در عمليات طريق‌القدس بر اثر اصابت ترکش گلوله‌ي توپ در سن 20 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 4 صفحه 127