ليست شهداي دفاع مقدس (ر)

حبيب‌الله رضايي فرزند محمد در سال 1346 درروستاي کلاته شب درح از توابع شهر سربيشه ديده به جهان گشود. او در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف رشد نمود. دوران کودکي و تحصيلات ابتدايي را در روستا سپري نمود و دوره‌ي راهنمايي را در بيرجند به اتمام رساند بعد از ترک تحصيل به جرگه‌ي بسجيان پيوست و به يگان خدمتي لشگر 5 نصر معرفي و از آنجا به جبهه اعزام شد. به نويسندگي و خطاطي علاقه‌ي خاصي داشت. اوقات فراغت خود را به تلاوت قرآن و شرکت در کلاسهاي عقيدتي مي‌گذراند. به خواهرانش توصيه مي‌کرد: نمازتان را اول وقت بخوانيد و روزه بگيريد. او که رزمنده‌اي دلير بود. در تاريخ چهاردهم مردادماه سال 1362 در منطقه‌ي مهران و در عمليات والفجر 3 به علت سوختگي بدن در اثر انفجار، در سن 16سالگي شهد شهادت را نوشيد و به ديدار معبود خويش شتافت. پيکر پاکش پس از تشييع در روستاي کلاته شب درح به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجندجلد1ص341

محسن رضايي همزمان با قيام امام خميني (ره) [سال 1342] در «خميني شهر» از توابع استان اصفهان متولد شد. او همراه رشد و نمو جسمي، به بلوغ عقلي نيز رسيد. پرورش او در خانواده‌اي فقير ولي متدين، به او آموخت تا هميشه زاهدانه زندگي كند. محسن با شروع غائله كردستان خود را آماده دفاع از حريم اسلام كرد و با تجاوز دشمن به خاك ميهن اسلامي به جنوب رفته در جبهه فياضيه، آزادسازي تپه‌هاي مدن (شهيد موذني) و عمليات شيخ فضل الله نوري، فعالانه شركت نمود. محسن با حضور در عملياتهاي مختلف و با پذيرفتن مسئوليتهاي گروهان،‌گردان، محور و تخريب، رزمي عاشقانه را به تصوير كشاند. او در طي عملياتهاي ثامن الائمه و فتح المبين به ترتيب از ناحيه صورت، پا و دست مجروح شد و هر بار با اعتقادي راسخ‌تر در آوردگاه عشق حاضر شد و جبهه را مأواي خود ساخت. او لحظات را در انتظار شهادت به سر مي‌برد. عمليات والفجر مقدماتي (1) آخرين تصوير رزم محسن را در صفحات تاريخ دفاع مقدس به رنگ خون رقم زد. پيكر رضايي بر اثر اصابت گلوله مستقيم تانك، متلاشي گرديد و قسمتهايي از آن سوخت و ققنوس روحش از خاكستر جسمش در رضايتي ابدي به پرواز درآمد و در جمع شهيدان رحل اقامت افكند.
1- اين عمليات در تاريخ 17/11/1367 انجام شد.

منبع:كتاب سرداران سپاه توحيد

عبدالخالق رضايي در سال 1341 چشم بر آبي آسمان گشود و آغازين روزهاي حياتش را در دامان پر مهر مادري مهربان سپري كرد و از سنين كودكي همراه پدر به كسب روزي حلال روي آورد . تحصيلاتش را در زادگاهش جهرم آغاز نمود و موفق به اخذ مدرك ديپلم در رشته مكانيك از هنرستان آيه الله حق شناس شد . زمانيكه با انديشه هاي والاي امام (ره) آشنا گشت ، مشتاقانه امام را در پيشبرد اهداف اسلامي اش ياري نمود . پس از پيروزي اين نهضت عظيم مردمي در جهاد سازندگي مشغول به كار شد ، اما چندي بعد لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن نمود . علاقه به دروس حوزوي باعث شد در همين سالها تحصيل از حوزه را آغاز نمايد و ضمن آن در واحد عقيدتي سپاه به ايران اسلامي خدمت كند . بعد از اتمام دوره مقدماتي طلبگي پنج سال در دانشكده تربيت مربي سپاه قم به فراگيري علوم ديني پرداخت . رضائي در طول سالهاي دفاع مقدس مردانه در صفوف سربازان سپاه روح الله (ره) حاضر شد و در عمليات والفجر 8 و كربلاي 4 حماسه آفريد . اين روحاني دلاور قبل از ورود به دانشگاه نيز به مدت يكسال در جبهه هاي غرب مبارزه نمود . او سرانجام در عمليات كربلاي 5 با سمت معاون گردان كوثر تيپ المهدي (عج) به نبرد با دشمنان بعثي پرداخت و در سحرگاه نهمين روز از بهمن ماه سال 1365 همراه خيل كثير ياوران روح الله از سرزمين شلمچه به بيكران رحمت الهي پرواز نمود . پيكر پاك او را در گلزار شهداي فردوس به خاك سپردند .

منبع:كتاب خلاصه خوبيها جلد2صفحه109

حسن در روز پنجم خردادماه سال 1316 در روستاي «چاه عيني علامرودشت» از توابع شهرستان لامرد در خانواده‌اي مذهبي به دنيا آمد. سپيده دم زندگي را در فقر و محروميت گذراند و از فراگيري علم و دانش محروم ماند. در دوران سرنوشت‌ساز پيروزي انقلاب، در اجتماعات انقلابي شرکت کرد و پس از پيروزي انقلاب، با نهادهاي انقلابي از جمله سپاه، جهاد و بسيج همکاري داشت. با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، از اولين کساني بود که به نداي رهبر انقلاب لبيک گفت و عازم ميدان‌هاي نبرد شد.
بيش از 5 مرتبه در جبهه‌هاي دشت عباس، دهلران،‌ فاو، شلمچه و موسيان حماسه آفريد. سرانجام با شرکت در عمليات غرورآفرين والفجر 8 براثر بمباران هواپيماهاي دشمن در منطقه‌ي چوبده، جان بر سر پيمان نهاد و در تاريخ 25/11/1364 در سن 48 سالگي سند سرافرازي امت اسلامي را امضا نمود.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 226

هادي رضاييان در آغازين روز زمستان سال 1344 در شهرستان تربت جام و در خانواده‌اي متديّن و مذهبي ديده به جهان گشود. هنوز 4 ساله بود که پدرش بر اثر بيماري دار فاني را وداع گفت. در 6 سالگي او را به کودکستان گذاشتند اما پس از مدتي مدير آموزشگاه به مادرش گفت اين بچه روح بزرگي دارد و از بازي‌هاي بچه‌گانه به دور است، بهتر است او را به دبستان بگذاريد و چون سن او کم بود، دبستان‌هاي دولتي پذيرش نمي‌کردند بنابراين او را به مدرسه‌ي نوين بردند. تحصيلات ابتدايي را با هوش سرشار به پايان برد در حالي‌که نمرات بسيار عالي داشت و مقالت و دکلمه‌هاي زيبا مي‌نوشت و تحسين همگان را برمي‌انگيخت.
تحصيلات راهنمايي و دبيرستان را نيز با شوق زياد به پايان برد و مي‌گفت:« من درس را نه براي نمره بلکه براي ياد گرفتن مي‌خوانم.» در تعطيلات تابستان در جهادسازندگي تربت جام و مشهد به خدمت اقشار محروم مي‌شتافت. در زمان پيروزي انقلاب با نوشن مقالات جالب به روشنگري مردم مي‌پرداخت. پس از اخذ گواهي ديپلم به خدمت خود در جهادسازندگي ادامه داد و 2 بار نيز عازم جبهه‌هاي نبرد شد تا اين‌که در سال 1362 در رشته‌ي کامپيوتر دانشگاه علوم دانشگاه فردوسي مشهد قبول شد و راهي دانشگاه گرديد. در دانشگاه ضمن تحصيل، عضو انجمن اسلامي بود و با قلم و بيان از انقلاب و دستاوردهاي آن حمايت مي‌کرد. در سال 1364 فوق ديپلم خود را گرفت و بلافاصله جهت ادامه‌ي تحصيل راهي اهواز شد.
در اهواز در زمينه‌ي پروژه‌هاي تحقيقاتي در رابطه با جنگ شروع به کار کرد و پس از مدتي براي ادامه‌ي مطالعات خود به فاو و اروندرود رفت و در تاريخ 9/3/1365 بر اثر غرق شدن در اروندرود در سنّ 21 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاکش در گلزار شهداي مشهد قرار دارد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس   -  صفحه: 255

هاشم در يکي از روزهاي زيباي سال 1342 در شهرستان کرمانشاه به دنيا آمد.روزهاي پر نشاط کودکي را در جمع گرم و صميمي خانواده‌اي مذهبي گذرانيد و با سرچشمه زلال روحي و زندگي ائمه عصمت و طهارت آشنا شد.بعد از پيروزي انقلاب در سال 1360 به جمع سبزپوشان سپاهي پيوست و عاشقانه در لبيک به نداي رهبر کبير انقلاب راهي جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل گشت. او که از پشت نيمکت‌هاي مدرسه راهي دانشگاه جنگ شده بود توانست با اراده‌اي قوي در کنار رزم در مقابل دشمن بعثي در يک دوره فشرده دروس دبيرستان را گذرانده و مدرک ديپلم را دريافت نمايد.سرانجام در روز بيست و هشتم ديماه سال 1362 در حاليکه تنها 20 بهار از عمر شريفش مي‌گذشت عاشقانه پيک سرخ حق را لبيک گفت و از تنگه بيجار – ميمک به سوي آسمان پر گشود در حاليکه پيکر مطهرش را در خاکهاي گرم مقتلش به يادگار گذاشت.چند سال بعد دو برادر هاشم نيز به جرگه عاشورائيان ايران پيوستند.

منبع:كتاب شهيدان شاعر

حسن رضوانخواه گلسفيدي در تاريخ1/7/1344 در روستاي گلسفيد از توابع شهرستان لنگرود (استان گيلان) چشم به جهان گشود، و در سايه عنايت اهل‌بيت (ع)‌ بر امت ايران پرورش يافت، علاقه او به عبادت خداوند متعال آنقدر بي‌حد بود، که هيچ‌گاه اقامه نماز جماعت را حتي در سخت‌ترين شرايط جنگ تحميلي ترک نکرد، حسن پس از پيروزي انقلاب اسلامي صندوق قرض‌الحسنه گرداني را به راه انداخت، و با تمام وجود براي وحدت ملت ايران تلاش نمود، حضور صميمانه‌اش در نماز جمعه برادران اهل تسنن در کردستان هنوز در اذهان مردم باقي است، رضوانخواه ضمن کمک به مستضعفين براي ياري برادران غيورش در مرزهاي کشور در سال دوم دبيرستان به مدت سه ماه به جبهه رفت، و چندي بعد به نهاد مقدس سپاه پاسداران پيوست، ‌لياقت و کارداني او باعث شد مسئوليت‌هاي بي‌شماري همچون مسئوليت اطلاعات سپاه و آموزش نظامي، جانشيني گردان رزمي حضرت رسول‌ (ص)‌ لشگر25 کربلا و فرماندهي گردان کميل از تيپ قدس (در هنگام تفکيک سپاه گيلان از مازندران) را به او بسپارند. حسن در عمليات فتح المبين از ناحيه شانه،‌ مجروح گشت، و سرانجام پس از سالها مبارزه و جهاد در راه اسلام در تاريخ10/6/1365 در سن 21 سالگي در زمره اميران دل‌هاي مردم عاشق ايران قرار گرفت، ‌رضوانخواه در عمليات کربلاي2 بر اثر اصابت ترکش در منطقه حاج عمران به جمع آسمانيان پيوست.

منبع:كتاب با اميران دلها