ليست شهداي دفاع مقدس (ح)

علي‌اکبر در يکي از روزهاي بهاري سال 1337 در خانواده‌اي از عشاير استان فارس در اطراف شهرستان فيروآباد متولد شد ،کودکي را در ميان مردمان باصفا و با محبت ايل گذراند وتحصيلات خود را از مدرسه‌هاي سيار عشايري آغاز کرد و مدتي بعد براي ادامه تحصيل عازم شهرستان فيروآباد شد و با سعي و تلاش تحسين‌برانگيز و فراوان موفق به اخذ مدرک ديپلم در رشته رياضي گشت.در همين دوران بود که نداي انقلاب در همه جاي کشور طنين انداز شده بود و مردم فارس نيز همگام همدوش ديگر مردم به سيل خروشان انقلاب پيوستند، علي‌اکبر نيز در مبارزات حق‌طلبانه و پرشور مردمي حضوري فعال داشت .
پس از پيروزي انقلاب براي خدمت بيشتر به اهداف انقلاب، عاشقانه به عضويت سپاه پاسداران درآمد و خود از بنيانگذاران سپاه و بسيج فيروزآباد بود ،مدتي بعد به عنوان مسئول سپاه شهر انجام وظيفه کرد. با شروع جنگ تحميلي اين جوان شجاع و اين فرزند راستين ايل مردانه سلاح بر دوش کشيد و عازم جبهه‌هاي نور شد .عملياتهاي غرورآفرين ثامن‌الائمه، فتح‌المبين، والفجر1و2 و خيبر و بدر عرصه حضور دلاورانه او به عنوان فرمانده گردان بود، او که در سال‌هاي حضور در جبهه بارها و بارها زخم سرخ گلوله رابه جان خريده بود سرانجام روز دوم بهمن ماه سال 1365 در حاليکه 28 سال از عمرشريفش مي‌گذشت در حين عمليات کربلاي 5 و در سرزمين خونرنگ شلمچه عاشقانه آخرين ترکش سرخ را به جان خريد و به سوي آسمانها پر گشود.

منبع:كتاب خلاصه خوبيها ج1

حبيب‌الله در سال 1335، در شهرستان مريوان، در خانواده‌اي متدين و فقير چشم به جهان گشود؛ دوران تحصيلات خود را در سخت‌ترين شرايط سپري کرد و چون در شهرستان مريوان، در آن زمان هيچ نوع کاري که بتواند امرار معاش کند وجود نداشت، به ناچار به شهرستان آبادان رفته و به کارگري مشغول شد.
پس از مدتي به استخدام شرکت پست شهرستان آبادان درآمد، و به عنوان پستچي مشغول به کار شد.
در سال 1357 ازدواج کرد، که ثمره‌ي اين ازدواج 2 پسر است.
پس از پيروزي انقلاب با تقاضاي خود به اروميه منتقل شد، و با شروع جنگ ايران و عراق باز هم طبق خواسته‌ي خود به آبادان بازگشت؛ و سرانجام در تاريخ 27/1/1362 در اثر بمب‌باران هوايي عراق در شهرستان آبادان در سن 27 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب منظومه ي ملكوت جلد 2 صفحه 60

مهرماه سال 1337 همزمان با وزيدن نسيم ملايم پائيزي درشهر اصفهان کودکي به نام محمدرضا پا به عرصه گيتي نهاد. او دوران کودکي را در سايه تعليمات و آموزش‌هاي ديني پدر سپري کرد، و تحصيلاتش را تا سال آخر دبيرستان ادامه داد، و از روي عمد در امتحانات پايان سال شرکت نکرد، تا به خدمت سربازي نرود، با اوج‌گيري انقلاب اسلامي در صف سربازان روح‌الله (ره) قرار گرفت. در کلاس‌هاي فنون حسابداري شرکت نمود، پس از پيروزي انقلاب اسلامي وارد کميته دفاع شهري اصفهان شد، سپس به تهران مهاجرت کرد و ضمن آموزش فنون نظامي در مدرسه امام صادق(ع) علوم ديني را فرا گرفت، در سال 1358 در رشته طبيعي موفق به اخذ مدرک ديپلم شد، محمدرضا يکسال در جهادسازندگي و روابط عمومي سپاه استان سيستان و بلوچستان فعاليت نمود و در هنگام سيل استان خوزستان به ياري مردم اين سرزمين شتافت، در سال 1359 به عنوان مربي آموزشي در مسائل نظامي و عقيدتي به تدريس نيروهاي بسيج پرداخت و با آغاز جنگ همراه نيروهاي گردان مسلم در تاريخ 16/9/1359 به منطقه دارخوين رفت. قبل از عمليات فرمانده کل قوا در تاريخ 12/3/1360 در حين آموزش نيروها و بر اثر انفجار نارنجک دست راست خود را از ناحيه مچ از دست داد، زمانيکه براي معالجه به شهر بازگشت، پدر بار سفر به سوي آخرت را بست و از دنياي خاکي به سراي باقي شتافت. او چندي بعد به مکه معظمه رفت و در بازگشت به ايران در عمليات طريق القدس با سمت فرماندهي محور شرکت کرد، حبيب‌اللهي در عمليات‌هاي بسياري مردانه جنگيد و چندين مرتبه مجروح گشت، او در طول سال‌هاي دفاع مقدس مسئوليت‌هاي بي‌‌شماري همچون، معاونت عمليات سپاه اصفهان، و معاونت عمليات سپاه سوم صاحب‌الزمان (عج) را بر عهده گرفت، حاج محمدرضا براي آخرين بار در تاريخ 20/6/1361 جهت بازديد از مناطق غرب به جبهه رفت، و با سمت معاونت عمليات سپاه سوم فتح در عمليات والفجر مقدماتي حاضر شد، سرانجام سردار فاتح ميدان‌هاي نبرد در سن 24 سالگي در تاريخ 18/11/1361 شهد شيرين شهادت را نوشيد.

منبع:كتاب عاشق صادق

موسي حبيبي در سال 1343 در شهرستان زاهدان در خانواده‌اي مؤمن و مستضعف ديده به جهان گشود. وي از دوران کودکي فردي تيزهوش و با ذکاوت بود، موسي دوره دبستان را در زادگاهش با موفقيت به پايان رساند اما او هنوز در کلاس سوم دبستان بود که پدرش دار فاني را بدرود گفت و غم و اندوه بر زندگي او سايه افکند.
پس از تحصيل دوران ابتدايي جهت گذراندن دوره راهنمايي به چابهار نزد خواهرش رفت و تحصيلات متوسطه و دوره تربيت معلم را در زاهدان پشت سر گذاشت.
موسي ايام فراغت خود را به کارگري مشغول بود تا اين‌که بتواند هزينه زندگي را تأمين کند. پس از اتمام تحصيلات داوطلبانه عازم جبهه نبرد گرديد و بعد از مدتي نبرد با کفار بعثي سرانجام به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 1 صفحه 172

سيدمحمدامين در تاريخ 2/6/1345 در روستاي کلمه به دنيا آمد. وي از سلاله‌ي پاک حضرت رسول (ص) بود. پدر و اجداد او از ساداتي هستند که مورد توجه و احترام مردم آن ديار بودند. او فرزند سوم خانواده بود.
دوران کودکيش در روستاي کلمه سپري شد دوران تحصيل ابتدايي را در دبستان وحدت‌کلمه با موفقيت گذراند. دوره‌ي راهنمايي را در فارياب گذراند. علي‌رغم استعداد درخشاني که داشت، به دليل نبود دبيرستان از تحصيل بازماند و به کار پرداخت. وي علاقه‌ي زيادي به فوتبال داشت. پس از ترک تحصيل در باشگاه ابوذر کلمه مشغول بازي شد. در دوراني که عضو باشگاه بود، موفق به قهرماني جام باشگاه‌هاي پشت کوه و نايب قهرماني شهرستان گرديدند.
مشغول خدمت در نيروي زميني ارتش شد که به منطقه‌ي حاج عمران اعزام گرديد که در تاريخ 3/10/1365 در 20 سالگي در همان منطقه به آرزوي ديرينه که شهادت بود، رسيد.
مزار پاکش در گلزارشهداي کلمه قرار دارد.

منبع:مجله عرشيان شماره 21

حسين در روز سيزدهم خردادماه سال 1343 به دنيا آمد. روزهاي زيبا و شاد کودکي را در جمع خانواده سپري کرد.
حبيبي در سال‌هاي جواني و در زمان جنگ تحميلي به منظور دفاع از کيان ايران اسلامي به جبهه رفت. نبرد دلاورانه‌ي او در مقابل بعثيان، خاطره‌اي سبز از رشادت را بر جاي گذاشت.
حسين در عمليات کربلاي 5 در سرزمين شلمچه مزد سال‌ها تلاش خود را گرفت و سرانجام در روز سوم دي‌ماه سال 1365 در سنّ 22 سالگي شهيد راه حق شد.
مزار پاکش در گلزار پايين زنجان قرار دارد.

منبع:ويژه نامه يادواره غواصان دريادل_اسفند 1375_ صفحه 19

محمد در سال 1334 در خانواده مذهبي چشم به جهان گشود، از همان دوران کودکي داراي اخلاق اسلامي بود، و خانواده ايشان و اطرافيان از رفتار و کردار خوب و پسنديده او درس مي‌گرفتند حبيبي هميشه يار و غنخوار مستضعفان و مظلومان بود و به محرومان کمک مي‌کرد، سرانجام اين شهيد بزرگوار پس از لبيک به نداي رهبر انقلاب حضرت امام (ره) در سال 1365 در منطقه عملياتي فکه در سن 31 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

زينب و داوود در سال 1361 صاحب فرزند شدند خداوند دختري زيبا به نام سميه به آنان عنايت فرمود خانه کوچک داوود باصداي ليلا و سميه شور و حالي خاص داشت اما اين شادي ديري نپائيد، قساوت رژيم بعث در روز دوازدهم فروردين ماه سال 1364 روزيکه مردم ايران تاييد جمهوري اسلامي را جشن گرفته بودند جمع کوچک خانواده حجابي را پرپر نمود سميه سه ساله به همراه تمام اعضاي خانواده‌اش در بمباران هوايي شهر تهران آسماني شدند و نامشان در جرگه شاهدان ثبت گرديد.

منبع:كتاب يادنامه