ليست شهداي دفاع مقدس (ح)

حسين در روز دهم شهريورماه سال 1345 در روستاي «چاه ورز» از توابع شهرستان لامرد ديده به جهان گشود، ايام کودکي را در آغوش پدر و مادري با ايمان سپري کرد و درس استقامت را از نخل‌هاي ايستاده بر کوير زادگاهش فرا گرفت. در هفتمين بهار زندگي قدم به محيط علم و دانش نهاد و تا کلاس پنجم ابتدايي ادامه تحصيل داد. به نماز و روزه عشق مي‌ورزيد و دوستانش را به انجام تکاليف ديني سفارش مي‌نمود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت بسيج درآمد و به پاسداري از دست‌آوردهاي انقلاب و تبليغ اهداف نظام پرداخت. آن سالک راه حق در سال 1365 همراه جمعي از جوانان محل رهسپار کربلاهاي وطن شد و پس از چهار ماه نبرد قهرمانانه با دشمن در روز ششم اسفند ماه سال 1365 سرانجام راه جاودانگي را در پيش گرفت و از ميعادگاه عاشقان، شلمچه در سن 20 سالگي به معراج رفت.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 162

روز سوم آذرماه سال 1348 در شهر قديمي «اشکنان» از توابع شهرستان لامرد زاده گرديد. پدرش مکتب‌دار بود و به کودکان روخواني قرآن و نهج‌البلاغه و مفاتيح الجنان تعليم مي‌داد. نزديکي با محفل قرآن تأثير شگرفي بر شخصيت وي نهاده بود، در 13 سالگي دستورات ديني را انجام مي‌داد و با صدايي دلنشين قرآن تلاوت مي‌کرد. تحصيلات ابتدايي را با موفقيت به پايان رساند و سپس همراه پدر به نگهداري درختان خرما و کشاورزي مشغول شد. در هفدهمين بهار زندگي درس و مشق را کنار گذاشت و پس از برداشت محصول، با شور و شوقي وصف‌ناپذير عازم ميدان‌هاي نبرد شد. به مادرش فرموده بود:« اين چند سال قبل از سربازي را همه‌اش به جبهه مي‌روم تا زمان سربازي فرا رسد و بعد از آن نيز تمام دوره‌ي سربازي را در جبهه مي‌مانم» سرانجام پس از دو ماه حضور در جزيره‌ي مجنون در تاريخ 30/5/65 در سن 17 سالگي جان بر سر پيمان نهاد و آب‌هاي جزيره‌ را با خون خود، لاله‌گون ساخت.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 165

سيد کريم در سال 1334 در منطقه‌ي رهنان شهر اصفهان متولد شد. پدرش کشاورز بود و براي تربيت فرزند تلاش وافري انجام داد. سيد در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و تحصيلاتش را تا پايان دوره‌ي ابتدايي ادامه داد. سپس شغل جوشکاري را برگزيد و از اين طريق به کسب معاش پرداخت. سيد در سال 1355 ازدواج نمود و صاحب فرزندي شد که متأسفانه چند ماه بعد به علت بيماري از دنيا رفت. حسيني در سالهاي جنگ تحميلي مردانه در ميدان جنگ حاضر گشت و از حريم کشور دفاع نمود تا اينکه در تاريخ 5/7/1360 در سن 26 سالگي در منطقه‌ي دارخوئين جانش را تقديم انقلاب و اسلام نمود. مزار پاکش در گلزار شهداي رهنان قرار دارد. از او دو فرزند به يادگار ماند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد 1 صفحه‌ي 63

اسدالله در اولين روز از ماه شهريور سال 1339 بعد از اينکه سه فرزندش را از دست داده بود، براي چهارمين مرتبه صاحب فرزند شد. سيد محمد کودکي را با بيماريهاي فراوان سپري کرد به طوريکه اميد والدين او براي بهبودي‌اش به يأس تبديل گشت. سيد محمد به لطف و ياري خدا آن مراحل سخت را پشت سر نهاد و در 7 سالگي به مدرسه رفت و در اين دوران قرائت کلام الله مجيد را با تجويد فرا گرفت. در سن 13 سالگي روزها در نجاري به کار مشغول شد و شبها به تحصيل پرداخت و تا پايان دوره‌ي راهنمايي درس خواند. در تاريخ 17/5/1361 محمد براي انجام خدمت سربازي اعزام گرديد و در لشگر 88 زرهي واقع در باختران به خدمت پرداخت و 2 سال در جبهه‌هاي غرب جنگيد. او يک مرتبه به علت سقوط از ارتفاع شش متري به مدت 30 روز در بيمارستان بستري شد و تا مدتها کمردرد داشت. بعد از اتمام خدمت نظام وظيفه ازدواج کرد و صاحب يک پسر شد. چندي بعد از طريق بسيج رهنان به کردستان بازگشت و سه ماه در محور کامياران حماسه آفريد. اما اين حضور کوتاه‌مدت نيز روح بي تاب او را آرام نساخت و گفت:«بايد دوباره برگردم اگرمي‌بيني که هنوز نرفته‌ام لياقت آن را پيدا نکرده‌ام خداوند لياقت آن را هرچه زودتر به من عطاء کند.» لذا براي مدتي در غرب و جنوب جنگيد و دو ماه صبورانه با سمت آرپي‌جي‌زن در گردان امام موسي بن جعفر (ع) حضور يافت. سيد سرانجام در مرحله‌ي دوم عمليات والفجر4 پس از منهدم کردن يک سنگر تيربار عراقي، بر اثر اصابت ترکش خمپاره 60 در پنجوين عراق در سن 23 سالگي در تاريخ 27/7/1362 در کوههاي سنگ معدن به شهادت رسيد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد 1 صفحه 399

تيرماه سال 1343 براي خانواده حسيني بهترين ماه سال بود، فرزندي از سلاله کوثر در جمع اين خانواده صميمي و مهربان جاي گرفت و به نام سيد حسن مشهود شد. کودکي را در آغوش پر مهر مادري سپري کرد سپس جهت آموختن علم و دانش به مدرسه رفت و تا پايان کلاس پنجم دبستان درس خواند.
حسيني در اين زمان در کارخانه موزائيک سازي مشغول به کار شد تا اينکه موج خروشان انقلاب او را با انديشه‌هاي والاي امام آشنا ساخت و او همراه اين خيل عظيم در تظاهرات و راهپيمائيها حاضر شد. با آغاز جنگ تحميلي در خيل ياران و ياوران روح‌الله به ميادين نبرد حق عليه باطل شتافت و در دفاع از اسلام و ايران در تاريخ 23/1/1361 در منطقه شلمچه در عمليات رمضان در سن 18 سالگي به شهادت رسيد. پيکر پاکش براي هميشه در آنجا ماند،‌ تا همچون ستاره‌اي تابناک راهگشاي عالم معنا باشد.

منبع:كتاب سرگذشت سرفرازان ج2

سيد مصطفي در سال 1342 در منطقه رهنان اصفهان متولد شد. سالهاي پرنشاط کودکي را در دامان پرمهر مادري پرهيزگار و مؤمن و زير سايه لطف پدري مهربان گذراند. تحصلات خود را از هفت سالگي آغاز نمود و همزمان با تحصيل براي تأمين معاش خانواده وارد بازار کار شد و شغل فلز کاري را براي خويش برگزيد. پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي حسيني به جمع ياران پر شور و وفادار انقلاب در بسيج پيوست و با عشق و علاقه زيادي به حفاظت از شهر مشغول شد. با شروع حملات ددمنشانه دشمن بعثي اشتياق دفاع از مرزهاي ايران اسلامي و مقابله با رژيم بعث در دل سيد جاي گرفت و سرانجام جواز حضور در کنار ابرمردان تاريخ ايران را گرفت. وي از نخستين روزهاي آغاز دفاع مقدس تا لحظه شهادت غالبا در جبهه حضور مداوم داشت و در عملياتهاي مختلفي چون ثامن الائمه، فتح المبين، بيت المقدس، محرم، والفجر مقدماتي و والفجر 2 شرکت کرد تا اینکه سرانجام در روز چهاردهم مرداد ماه سال 1362 در عمليات والفجر 2 در منطقه عملياتي حاج عمران در حاليکه تنها 20 صسال داشت دعوت حق را لبيک گفت و به سوي عرش اعلي پرگشود، پيکر پاکش نيز براي هميشه از نظرها پنهان ماند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان 1

در سال 1337 هنگاميکه فرياد الله‌اکبر در شهر آبادان طنين انداخت و مردم آماده اقامه نماز ظهر بودند سيد ناصر پا به عرصه هستي نهاد در سن سالگي به همراه خانواده به روستاي «برناباد» شهرستان اليگودرز رفت.تحصيلات ابتدايي را در اين روستا به پايان رساند و پس از ادامه تحصيل انصراف داد در سن 13سالگي به تهران مهاجرت نمود و در يک کارگاه تراشکاري مشغول به کار شد سال 1356 با دختر دائي خود پيمان مقدس ازدواج را بست در زمان اوج‌گيري انقلاب اسلامي حسيني مسئوليت پخش اعلاميه‌هاي حضرت امام (ره) را بر عهده گرفت چندي بعد توانست مدرک درجه 2 تراشکاري را از هنرستان فني شوش به صورت آزاد دريافت نمايد بعد از پيروزي انقلاب به استخدام کميته انقلاب اسلامي درآمد در تاريخ 12/5/1358 لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد و براي مدتي در فرودگاه مهرآباد و مرز بازرگان (سه ماه) خدمت نمود سيد در شهرهاي مريوان، بانه و خرمشهرمسئوليت گروه و مسئوليت دسته را پذيرفت سپس در عمليات طريق‌القدس با سمت معاونت گردان حماسه آفريد. او سرانجام در حاليکه فرماندهي گردان بلال بر عهده داشت در عمليات والفجر4 در تاريخ 3/9/1362 در خون سرخ خويش غلطيد سردار 25 ساله ايران اسلامي به علت اصابت گلوله به سينه در منطقه پنجوين بر خاک افتاد پيکر پاکش را در سال 1371 در بهشت‌زهرا قطعه 28 به خاک سپردند.

منبع:پرونده شهيد در لشگر 27 محمدرسول‌الله(ص)

سيد حسين در سال 1328 در منطقه رهنان شهر اصفهان فرزندش را در آغوش گرفت و نامش را سيد محمود نهاد.او به علت فقر شديد خانواده تا کلاس سوم دبستان درس خواند سپس به همراه پدر به کار کشاورزي پرداخت.در سن 20 سالگي شغل سيمانکاري را برگزيد، تا اينکه امام خميني فرياد عدالتخواهي سر داد و او همچون ديگر ياران روح‌الله به قيام عليه شاه روي آورد مآموران ساواک در جستجوي او به روستا آمدند اما سيد به شهر مقدس مشهد سفر نمود و از چنگال آنان رهايي يافت.حسيني بعد از پيروزي انقلاب لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن نمود و عاشقانه به ميدانهاي جهاد حق عليه باطل شتافت.او در آخرين ديدار با خانواده براي تمام فرزندانش لباس گرفت و سرانجام در تاريخ 8/1/1365 در منطقه فاو در عمليات والفجر8 عاشقانه به ديار جاويدان حق شتافت.سرباز فداکار روح‌الله را در سن 37 سالگي در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد2