ليست شهداي دفاع مقدس (ج)

صمد در سال 1338 در يکي از محلات حکم‌آباد تبريز پا به عرصه هستي نهاد رنج فقر و گرسنگي از کودکي بر شانه‌هاي کوچکش نشست و او به سبب تحمل مشکلات عديده خانواده برزگمردي کوچک قامت شد تحصيلات ابتدايي را که به پايان رساند، تامين معاش خانواده را سرلوحه کار خويش قرار داد و در بازار مشغول به کار شد با شنيدن کلام پرشور خميني کبير (ره) در جرگه عاشقان سپاه روح‌الله قرار گرفت و مردانه پيام مرگ بر شاه سر داد جاهد الوار بعد از پيروزي انقلاب لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن نمود و در شهر تبريز به حمايت از دستاوردهاي انقلاب پرداخت جنگ تحميلي عصر رشادت و جوانمردي ياران خميني بود صمد نيز از قافله عقب نماند و در خيل سربازان اسلام در عمليات امام مهدي (عج) ، بيت‌المقدس،‌ از حريم کشور دفاع کرد.معاون فرمانده گردان بعثت از تيپ 31 عاشورا سرانجام پس از 15 ماه و 8 روز نبرد دلاورانه درروز بيست و هشتم تيرماه سال 1361 در جستجوي قرب حق در منطقه پاسگاه زيد (شلمچه) در عمليات رمضان به ديدار حق شتافت سردار 23 ساله ايران اسلامي نيز گلوله آتشين را به جان خريد و او به علت اصابت تير به پيشاني و کمر جهاني را به خاکيان سپرد و خود به ملکوت پر کشيد.

منبع:مردان صميمي‌تر از باران

احمد جاودانپور فرزند احمد در سال 1339 در روستاي «افين» از توابع شهرستان قاين متولد شد.دوران کودکي و نوجواني را در زادگاهش سپري کرد زندگيش را از راه کشاورزي مي‌گذراند در 22 سالگي با دختر دايي‌اش ازدواج کرد ثمره اين پيوند يک فرزند پسر است که از او به يادگار مانده است. دوبار و به مدت سه ماه از طريق بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به جبهه عزيمت نمود و در خطوط مقدم به مصاف با دشمن بعثي پرداخت سپس به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد بيش از 14 ماه از طريق سپاه به عنوان فرمانده دسته در تيپ 21 امام رضا (ع) خدمت کرد. سرانجام در تاريخ شانزدهم فرودين ماه سال 1364 در منطقه عملياتي شرق دجله در سن 25 سالگي به شهادت رسيد.پيکر عطرآگين شهيد در شهرستان قاين تشييع و براي تدفين به زادگاهش انتقال يافت.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند

جمشيد در يکي از روزهاي زيباي سال 1341 در مرودشت فارس ديده به جهان گشود ،کودکي را در دامان پر مهر خانواده‌اي متدين گذراند. 7 ساله بود که راهي مدرسه شد تحصيلات خود را تا سال آخر دبيرستان ادامه داد در همين دوران بود که به جمع مجاهدان راه حق پيوست و در فعاليتهاي انقلابي حضوري فعال داشت.
بعد از پيروزي انقلاب در سال 1359 بود که به عشق پاسداري و دفاع از خاک پاک ميهن وارد دانشکده افسري شد و مدارج تحصيلي را با موفقيت طي کرد. در سال 1363 با سمت فرمانده گروهان سوم گردان 101 تيپ 55 هوابرد شيراز عازم مناطق عملياتي کردستان شد و با شجاعتي بي‌نظير در مقابل مزدوران بعثي جنگيد. او که استاد ورزشهاي رزمي همچون چتربازي، کوه‌نوردي، جودو، تکواندو، کاراته، غواصي و تکاوري بود دلاورانه در جبهه‌هاي سومار و کوههاي سر به فلک کشيده کردستان حماسه آفريد، عملياتي پرافتخار والفجر 9 کربلاي 4و5 شاهد حضور اين فرمانده دلاور بود .
سرانجام مزد عبادتهاي عاشقانه شبانه و رياضتهاي خود را دريافت کرد، روز سي و يکم تيرماه سال 1366 در زير قله کهنه ريگ در منطقه سومار زخم سرخ گلوله را به جان خريد و در زير آفتاب سوزان سومار داغ عشق بر قلبش نشست و در سن 25 سالگي عاشقانه در راه معبود جان داد. 50 روز بعد پيکر پاکش به زادگاهش بازگشت و در گلزار شهداي شيراز به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب صحيفه ابرار

سعيد جاويد فرزند حاجي اول فروردين 1333 در شهر اردبيل قدم به عرصه‌ي هستي نهاد. پدر وي ارتشي بود که اين مسأله همواره از بدو کودکي موجب عشق و علاقه‌ي شديد سعيد نسبت به نظامي‌گري و ارتشي بودن شده بود که سرانجام نيز او را با شور بدين وادي راهنما گرديد. سعيد با طي دوران کودکي قدم به مدرسه نهاده، مشغول به تحصيل گرديد. در حالي که در اوقات فراغت و تابستان‌ها به خاطر حقوق کم پدر و عائله‌ي زياد خانواده در بازار کار کرده، قسمتي از مخارج خويش را تأمين مي‌نمود.
در چنين شرايطي او با موفقيت پله‌هاي تحصيل را يکي پس از ديگري پشت‌سر نهاد و پس از طي مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان ديپلم خود را با معدلي عالي اخذ نمود و براي ورود به دانشگاه در آزمون ثبت‌نام نمود. او با موفقيت از سد کنکور نيز گذشت و توانست در چندين رشته‌ي دانشگاهي قبول شود که با توجه به شرايط مالي خانواده از دانشگاه به خاطر مخارج زياد آن منصرف شد و به دانشکده‌ي افسري رفته، در سال 1354 به استخدام ارتش درآمد. او پس از اتمام تحصيل به شيراز رفته، به تيپ پنجاه و پنج هوابرد شيراز پيوست و در سال 1358 ازدواج نمود که ثمره‌ي آن يک دختر است.
او که در طول دوران انقلاب فعاليت‌هاي فوق‌العاده‌اي در جهت کمک به تحقق اهداف انقلاب انجام داده بود، از بدو آغاز درگيري‌ها و ناآرامي‌هاي غرب کشور، عازم اين مناطق شد و با تهاجم رژيم بعث عراق به مرزهاي جنوبي در جبهه‌هاي جنوب حاضر گرديد و با رشادت فوق‌العاده به مبارزه با دشمن پرداخت. سروان سعيد جاويد سرانجام در اين راه در نوزدهم ارديبهشت‌ماه سال 1361 در منطقه‌ي «‌امالرصاص» در اثر درگيري با دشمن زبون در سنّ 28 سالگي به فيض شهادت نايل گرديد و در گلزار شهداي اردبيل به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب شوق پرواز   -  صفحه: 139

جمشيد در اول شهريورماه سال 1344 در روستاي قلعه‌گاه ديده بر جهان هستي گشود. کودکي او در سايه‌سار دستان نوازش‌گر خانواده گذشت و از آنان آموخت که پيرو راستين دين پاک نبي‌اکرم (ص) سر تسليم در برابر ظلم فرو نخواهد آورد.
جمشيد روز بيست و دوم فروردين‌ماه سال 1362 در سنّ 18 سالگي در منطقه‌ي سردشت در حالي‌که به عنوان سرباز وظيفه مشغول خدمت بود، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد.

منبع:كتاب روايت لاله هاي بهار

روستاي جليان در سرزمين گرم«فسا» در تير ماه سال 1337ه.ش با صداي گريه نوزادي در شادي فرو رفت. مرتضي دوران كودكي و نوجواني را با تحصيل در مدرسه و كار كشاورزي و دامپروري سپري كرد و براي ادامه تحصيل رهسپار شهرستان«فسا» شد. وي پس از اخذ مدرك ديپلم تجربي عازم خدمت نظام وظيفه گشت، اما پس از مدت كوتاهي به دستور امام(ره) محل خدمت خودرا ترك نمود. مرتضي در زمان اوج مبارزات مردم عليه ظلم حكومت پهلوي بارها توسط ساواك دستگير ومورد شكنجه قرار گرفت. پس از پيروزي انقلاب وارد نهاد مقدس سپاه شد و در كردستان به مبارزه با ضد انقلاب پرداخت، حمله رژيم بعثي به ايران جاويدي را به جبهه‌هاي جنوب كشاند. تا حماسه‌هاي بي‌شماري را در عملياتهاي مختلف بيافريند. فرمانده گردان «فجر» از تيپ «المهدي(عج)» بارها با پيكري خونين مردانه گردانش را هدايت نمود. وي در سال 1360ه.ش با بانويي مومنه ازدواج نمود. جاويدي يكبار پس از عمليات والفجر2 به زيارت امام عزيزش خميني كبير(ره) شتافت و از ايشان درخواست نمود تا براي شهادتش دعا كند و سرانجام دعاي امام(ره) در هجدهم بهمن ماه سال 1365ه.ش (1) در عمليات كربلاي 5 به اجابت رسيد، و روح آسماني مرتضي به سوي ميعادگاه مومنان پرواز كرد.
1- به نقل از كتاب خلاصه خوبيها

منبع:كتاب خلاصه خوبيها- كتاب اشلو

تهران در سال 1346 ميزبان قدم‌هاي سيامک بود؛ او در ميان مردماني که سخت معتقد به آيين پاک رسول الله (ص) بودند، بزرگ شد و با معارف دين آسماني اسلام آشنا گرديد. 7 ساله بود که قدم‌هاي کوچکش را بر روي برگ‌هاي پاييزي گذاشت و به کلاس درس رفت تا الفباي زندگي را بياموزد. اما در زمان تحصيل در سال سوم دبيرستان درس را رها کرد و راهي ديار خون و آتش شد.
جباري در تاريخ 25/11/1366 براي اولين بار به خط مقدم راه يافت و اندک زماني بعد پر پرواز يافت. پانزدهم فروردين‌ماه سال 1367 او در سنّ 21 سالگي در ماووت عراق به شهادت رسيد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1380/2/8

ابراهيم در نوزدهم آبان‌ماه سال 1339 در خانواده‌اي کشاورز در مرند ديده به جهان گشود و هفت ساله بود که قدم در دبستان بزرگمهر مرند گذاشت. او از همان کودکي آرام، مهربان، سر به زير و مؤدب بود.
بعد از اتمام دوره‌ي دبستان، ابراهيم وارد مدرسه‌ي کوروش و دبيرستان شهيد سيدزاده‌ي مرند شد و بعد از اتمام دوره‌ي متوسطه به خدمت سربازي اعزام و بعد از پايان خدمت وارد مرکز تربيت معلم علامه‌ي طباطبايي تبريز شد تا با توکل به خدا و به نيت خدمت به خلق وارث شغل انبيا باشد.
بعد از شروع جنگ تحميلي او که دفاع از کيان اسلام و حمايت از انقلاب نوپا را وظيفه‌ي ديني خود مي‌دانست، راهي جبهه‌ها شد و در سمت فرمانده‌ي گروهان دهم گردان حضرت قاسم در لشکر 31 عاشورا مشغول فعاليت گشت. زندگي پرثمر او همواره در جهاد خلاصه گرديده بود، جهاد با نفس، جهاد در راه دين، تا در نهايت به پاس آن همه ايثار، در مرحله‌ي دوم عمليات والفجر 4 در تاريخ دوم آبان‌ماه 62 برات وصل را از جانب دوست دريافت کرد و در سنّ 23 سالگي به جرگه‌ي بهشتيان پيوست.

منبع:كتاب آموزگاران شهادت جلد 2 صفحه 119