ليست شهداي دفاع مقدس (ت)

علي روزهاي پراضطرابي را پشت سر مي‌گذاشت چيزي به تولد فرزند نمانده بود اوايل فروردين ماه سال 1330 محمدحسين پا بر خاک گذارد نگاه خسته علي نشاطي ديگر گرفت سعي کرد سخت کار کند تا فرزندانش در رفاه باشند اما زمانه سازگاري با او نداشت محمدحسين روزهاي کودکي را در دامان مادر سپري کرد و در سايه تلاش پدر تا کلاس ششم ابتدايي تحصيل نمود سپس به کار کشاورزي روي آورد اما چندي بعد در محل کار برادربزرگش در اهواز مشغول شد در سن 17 سالگي در همان شهر ازدواج نمود هنوز مدت کوتاهي نگذشته بود که براي انجام خدمت سربازي آماده شد با اتمام اين دوران به جست و جوي کار برخاست و شغل رانندگي تاکسي را برگزيد.تا اينکه در شرکت مسافربري ايران پيماي اصفهان استخدام شد.پيروزي انقلاب شور و شعفي خاص در مردم ايران ايجاد نمود ترابي نيز همراه آنان جشن شادي برپا کرد و براي حفظ اين نهضت عظيم از هيچ تلاشي فروگذار نکرد در سال 1359 لباس سبز سپاه پاسداران را به تن کرد و به عنوان راننده، رزمنده هاي لشگر امام خميني (ره) را به مناطق جنوب انتقال داد مدتي بعد از طرف لشگر 14 امام حسين (ع) به سمت راننده فرمانده رحيم صفوي معرفي شد او در طول سالهاي دفاع مقدس با رحيم صفوي همکاري نمود تا اينکه در روزي سرد و غم‌انگيز در تاريخ 18/11/1361 بعد از ديدار با امام جمعه اصفهان در سن 31 سالگي در عمليات والفجر مقدماتي در برهوتي از دود آتش اسماعيل وار از شوق لقاي حق سوخت پيکر پاکش در گلزار شهداي زادگاهش منطقه رهنان شهر اصفهان ميعادگاه عاشقان باريتعالي است.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد 1ص329

نصرالله ترابي فرزند عباس علي در سال 1342 در روستاي «حسين‌آباد عربخانه» از توابع شهرستان نهبندان و در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف به دنيا آمد.دوران کودکي و تحصيلات ابتدايي را در روستا گذراند.پس از پايان تحصيلات ابتدايي مادرش دار فاني را وداع گفت اين امر موجب تضعيف روحيه ي او شد و از همان تاريخ ترک تحصيل نمود.گرچه خودش از ادامه‌ي تحصيل محروم مانده بود، ولي ديگران را به ادامه‌ي تحصيل تشويق و ترغيب مي‌کرد.ذکر و ياد خدا را هميشه بر لب داشت.به ائمه اطهار (ع) متوسل مي‌شد و در جلسات مذهبي شرکت فعال داشت. پس از گذراندن دوره آموزشي مدت 2 سال در کردستان با ضدانقلابيون مبارزه نمود.آن قدر شجاع بود که مسئوليتهاي مهمي به او واگذار مي‌کردند. انگيزه و هدفش از رفتن به جبهه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامي بود و دوستانش را به حضور در جبهه تشويق ميکرد.وي حين خدمت سربازي به نيروهاي کادر ثابت سپاه پاسداران پيوست.و با مسئوليت فرماندهي گردان امام حسين (ع) در عمليات بدر شرکت نمود و در منطقه‌ي عملياتي جزيره‌ي مجنون شرق دجله حضور يافت.نصرالله همراه ديگر همرزمانش در حال پيشروي بود که ترکش خمپاره به دست راستش اصابت کرد.با اين حال حاضر نبود ميدان را ترک کند.ترکش بعدي به پاي او اصاتب کرد اما در اين حال هم ميدان را ترک نکرد و چندين تانک دشمن را منهدم نمود. سرانجام به دليل خونريزي شديد ديگر توان مبارزه نداشت. و در تاريخ بيست و هشتم اسفندماه سال 1363 در سن 21 سالگي نداي حق را لبيک گفت و به شهادت رسيد پيکر پاک شهيد در منطقه باقي ماند و تاکنون نيز آثار و نشانه‌هايي از پيکرش به دست نيامده است.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند جلد1

محسن ترابي در تاريخ 18/8/1345 يکي از روزهاي زيباي آبانماه در خانواده اي خوب و باصفا ديده به جهان گشود.در دوران کودکي با منابع پرفيض وحي آشنا شد و با تربيت بسيار متعالي درخشيد.تحصيلاتش را تا مقطع ابتدايي ادامه داد اما پس از آن از مدرسه خارج شد و به کار و تلاش پرداخت پس از مدتي به ارتش پيوست و سرانجام روز پنجم مردادماه سال 1367 در سن 22 سالگي در اسلام آباد غرب لاله‌ي وجودش پرپر شد و به لقاء‌الله پيوست.مزار پاکش در بهشت زهرا (س)‌ قرار دارد.

منبع:اطلاعات دريافتي از بنياد شهيد منطقه 3 استان تهران

شهيد حسين تراکمه، فرزند مصطفي، دلاورمردي از مردان مخلص و عزيز خداوند، در هجدهم آذرماه سال 1349 ش در خانه‌اي محقر اما با صفا و صميميت روستايي، در روستاي بيدو، از توابع شهرستان ديلم ديده به جهان هستي گشود. شغل پدرش کشاورزي بود و از اين طريق هزينه‌ي مخارج خانواده‌ي خود را تأمين مي‌کرد.
حسين تحصيلات ابتدايي خويش را در روستاي بيدو گذراند. آن‌گاه براي ادامه‌ي تحصيل در مقطع راهنمايي و متوسطه، به شهرستان ديلم روانه شد. دوران تحصيل او مصادف با جرقه‌هاي آغازين انقلاب شکوهمند اسلامي بود. بنابراين همدوش با ساير مردم انقلابي به صفوف مبارزان پيوست تا بدين ترتيب گامي مؤثر در راه شکوفايي و پيروزي انقلاب اسلامي بردارد.
با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران و تجاز ابرقدرت‌ها به کشور اسلامي‌مان،‌ خود را وقف جبهه نمود. پس از گذراندن دوره‌ي آموزش بسيج، در عمليات بيت‌المقدس شرکت کرد و از ناحيه‌ي پا مجروح گرديد، وي بلافاصله پس از مداوا و بهبودي چندين بار ديگر به جبهه اعزام شد که بار ديگر از ناحيه‌ي دست مجروح گرديد.
پس از مداوا، به عضويت نيروي ويژه‌ي بسيج درآمد، اما مدتي بعد از عضويت نيروي ويژه استعفا داده و دوباره راهي ميادين نبرد شد. علاقه‌ي فراوان حسين به اسلام و پايداري به حدي بود که داوطلبانه به کميته‌ي انقلاب اسلامي مراجعه و خدمت مقدس نظام را در اين نهاد اسلامي آغاز کرد. وي پس از گذراندن دوره‌ي آموزشي کميته در تهران،‌ رهسپار جبهه‌هاي حق عليه باطل شد و با شرکت در عمليات بيت‌المقدس هفت در خردادماه سال 1367 در سن 18 سالگي شربت گواراي شهادت را نوشيد و به سوي معبود خود شتافت.
مزار پاکش در گلزار شهداي ديلم قرار دارد.

منبع:كتاب تولد صبح صفحه 83

قاسم در پنجمين روز از مهرماه سال 1340 در ميان خانواده‌ي فقير و مذهبي‌اش چشم به جهان گشود.
او در روستاي ده سلطان از توابع شهرستان گرمسار اولين گام‌هايش را برداشت. قاسم در سنّ 7 سالگي الفباي عشق و ايثار را آموخت و پس از دريافت گواهينامه‌ي پايان تحصيلات دوره‌اش به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و در اين شهر ساکن گشت.
او ضمن کار به ادامه‌ي تحصيل مشغول شد تا اين که صداي اعتراضات مردم را شنيد و با رها کردن درس، به صف معترضين پيوست و عليه رژيم شاهنشاهي شعار سر داد.
پيروزي انقلاب، حالش را دگرگون کرده بود. او يک سال بعد يعني در تاريخ 22/10/1358 عضو ستاد ملي بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منطقه‌ي 5 شد و با شروع جنگ تحميلي وارد ارتش شد و در تيپ 58 تکاوران ذوالفقار آموزش نظامي و رزمي را در رشته‌ي مهندسي و تخريب مين ديد و دوره‌هاي تکاوري را با درجه‌ي گروهبان دومي با موفقيت به پايان رسانيد.
او پس از اتمام دوره‌هاي خنثي مين و دوره‌هاي تکميلي ديگر به دليرمران اين مرز و بوم پيوست و وارد جبهه‌هاي حق عليه باطل شد و با نشان دادن رشادت‌هاي بي‌شماري از خود در عمليات‌هاي مختلف در جنوب ميهن اسلامي در انديمشک – سومار – دهلران – سوسنگرد و والفجر مقدماتي شرکت نمود.
قاسم سرانجام در سنّ 22 سالگي در بيست و چهارمين روز از فروردين‌ماه سال 1362 در منطقه‌ي فکه بر اثر ترکش خمپاره در علميات والفجر 1 به ديدار حق نايل شد و در جوار معبودش جاي گرفت.
پيکر پاک او در قطعه‌ي 28، رديف 108 بهشت زهرا به خاک سپرده شد تا ميعادگاه عاشقان و دلسوختگان شود.

منبع:كتاب سيماي مسجدآل محمد(ص)   -  صفحه: 178

ناصر متولد هفدهم شهريور ماه سال 1341 بود. در شهرستان سمنان بزرگ شد تا اينکه يکي از دلاورمردان سپاه خميني (ره) گشت؛ از آن غيورمرداني که عاشقانه زيستند و عاشقانه پر کشيدند.
ناصر در سال‌هاي جواني بعد از اخذ مدرک ديپلم لباس سبز سپاه‌پاسداران را بر تن کرد و با سمت جانشين گردان موسي بن جعفر (ع) لشگر 7 علي‌بن‌ابيطالب (ع) به ميدان رزم شتافت.
ترحمي مردانه جنگيد و سرانجام نيزدر تاريخ 21/12/1363 در سن 22 سالگي در عمليات بدر به آرزوي ديرينه‌اش که شهادت بود، دست يافت.

منبع:نشريه قافله نور   -  تاریخ:  1385/12 -  شماره مجله: 81

اسدالله ترخاني در اولين روز بهار 1351در روستاي دوست‌محمدبيگ از توابع شهرستان درگز ديده به جهان گشود.
رشد و تكامل جسمي و روحي در خانواده‌اي انقلابي و مذهبي از او جواني متدين و انقلابي ساخته بود.
تا كلاس اول راهنمايي تحصيل كرد و پس از آن به كار و تلاش براي امرارمعاش پرداخت اما اين كار او را از پي‌گيري علايقش باز نداشت.
سرودهاي انقلابي مي‌خواند، در كلاس‌هاي عقيدتي مسجد روستا شركت مي‌كرد و گاهاً به كشيدن نقاشي مي‌پرداخت.
وي آرزو داشت روزي در ارتش جمهوري اسلامي استخدام شود و درپي دستيابي به اين آرزو حرفه‌ي نظامي‌گري را براي خود برگزيد. وي با وجود اين‌كه از لحاظ خانوادگي امكان معافيت از خدمت را داشت، داوطلبانه به خدمت مقدس سربازي اعزام شد و همراه لشكر 30 گرگان قدم به ميدان رزم نهاد.
سرانجام اسدالله ترخاني در تاريخ 22/5/1370 در منطقه‌ي دشت‌عباس بر اثر اصابت تير مستقيم به قفسه‌ي سينه در طي يك عمليات رزمي جان به جان آفرين تسليم كرد و در سن 19 سالگي شهد شهادت نوشيد.
مزار پاكش در روستاي دوست‌محمد بيگ قرار دارد.

منبع:كتاب گلواژه هاي شهادت جلد 10 صفحه 84