ليست شهداي دفاع مقدس (ت)

عبدالله در سال 1310 در شهرستان ورامين پا به عرصه هستي نهاد.پدر با شوق فراوان او را در آغوش گرفت و از خداوند منان سلامتي و هدايت فرزندش را طلب نمود تاجيک سرانجام در راه اسلام و قرآن به شهادت رسيد.

منبع:كتاب يادياران

در روز هجدهم اسفندماه سال 1344 ولي‌الله صاحب فرزندي شد که او را " کامران " ناميد.
او روزهاي کودکي را با شادي و نشاط پشت‌سر گذاشت. اخلاق حسنه‌اش باعث شد بر تعداد يارانش هر روز بيفزايد. او و دوستانش در جريان مبارزات حق‌طلبانه‌ي مردم ايران عليه رژيم منحوس پهلوي به تلاش و کوشش وسيع پرداختند.
با شروع جنگ تحميلي به انبوه عاشقان اباعبدالله (ع) پيوست و به جبهه‌هاي نبرد اعزام شد و بعد از نبردي مردانه در روز هفدهم تيرماه سال 1365 در سنّ 21 سالگي هنگام عمليات کربلاي 1 بر اثر اصابت ترکش گلوله به شهادت رسيد.
مزار پاکش در گلزار شهداي پاکدشت ( ده امام ) قرار دارد.

منبع:كتاب حيات جاويد جلد1   -  صفحه: 206

بخش‌هاي مهمي از شهر خرمشهر در دست عراقي‌هاست.
آبادان در محاصره است. دشمن از ناحيه‌ي کوي ذوالفقاري هر لحظه به پيش مي‌آيد. اين روزها، روزهايي تلخ و فراموش ناشدني‌اند. روزهاي پر از آتش و خون و درگيري. آسمان آبادان تيره و تار است و از هر سو و در هر لحظه صداي انفجارهاي پي در پي شنيده مي‌شود.
در اين جاده‌هاي پر از گلوله و آتش، جوان دلاور ارتشي، سوار بر خودرويي جنگي در کشاکش جنگ و نبرد، حرکت مي‌کند. شايد در خاموشي کوتاه مدت صداي گلوله‌ها و انفجارها از لابه لاي دود و آتش خيال خود را به کيلومترها آن طرف‌تر پرواز دهد تا آخرين خاطرات روزهاي مرخصي‌اش را مرور کند و وقتي همسرش از او مي‌پرسيد: چه وقت به خانه‌ي خودمان مي‌رويم، مي‌گويد: « وقتي به خانه‌ي جديدمان مي‌رويم که دشمن را از خاک خودمان بيرون کرده باشم؛ مطمئناً‌ به زودي. »
غرش توپ‌هاي جنگي او را از خيال شيرين خود بيرون مي‌آورد و دوباره به صحنه‌ي درگيري برمي‌گرداند.
چند روزي است که دشمن ديوانه‌وار حمله مي‌کند. جاده بسيار خطرناک است. از زمين و آسمان گلوله و ترکش مي‌بارد. نيروهاي ارتشي، سپاهي و بسيجي با تمام توان خود با دشمن مي‌جنگند تا به هر شکلي که شده حصر آبادان را بشکنند. ناگهان ستوني بلند از دود و آتش و گلوله، حسين و رزمندگان ديگر مستقر در جاده‌ي آبادان – ماهشهر را در بر مي‌گيرد. بعد از مدتي ستون عظيم دود و سياهي فرو مي‌نشيند، حالا ديگر نشاني از حسين نيست؛ حسين 19 ساله از انظار همگان ناپديد مي‌شود.
سال‌ها ار روز سوم آبان 1359 مي‌گذرد؛ حصر آبادان شکسته و خونين‌شهر ( خرمشهر ) آزاد شده است. دشمن از خاک کشور بيرون رانده شده؛ اما چشمان منتظر بر در خيره شده و مادر و پدر و همسر « حسين تاجيک » هم‌چنان پس از ساليان دراز گم‌گشته‌شان را چشم به راه است و مادر هنوز روز نهم اسفندماه سال 1340 روز تولّد حسين را به ياد دارد.

منبع:كتاب حيات جاويد جلد1   -  صفحه: 200

حسن متولّد سال 1347 در شهرستان ورامين بود. کودکي او در سايه‌ي زحمات بي‌دريغ خانواده بزرگ شد. روزها و ماه‌ها از پي هم گذشت و او که دلداده‌ي مکتب وحي بود، به خيل ياران امام (ره) پيوست.
تاجيک در ميدان نبرد حق عليه باطل مردانه رزميد و سرانجام در روز بيست و يکم دي‌ماه سال 1365 در شلمچه هنگام عمليات کربلاي 5 در حالي‌که 18 سال داشت، به شهادت رسيد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1379/2/13

تاجيک در سال 1332 در يکي از روستاهاي ورامين به دنيا آمد، دوران تحصيل خود را با موفقيت به پايان رساند و در سال 1357 موفق به اخذ مدرک فوق‌ديپلم گرديد سپس در آموزش و پرورش مشغول خدمت گرديد و به امر تعليم و تربيت پرداخت.از همان ابتداي جواني در مبارزات ضد شاهنشاهي فعاليت داشت، تاجيک پس از شروع جنگ تحميلي به جبهه‌هاي حق عليه باطل رفت و سرانجام در تاريخ 10/12/1362 در جزيره مجنون درسن 30 سالگی از خاک به افلاک پر کشيد.

منبع:كتاب يادياران

چهاردهمين روز پائيز سال 1338 بود، محمدمهدي در روستاي قاسم‌آباد از توابع شهرستان شهريار چشم به جهان گشود، علاقه به مسائل مذهبي باعث شد، او از کودکي مؤذن و مکبر مسجد محل شود. در هفت سالگي قدم به مدرسه نهاد و با اتمام دوره متوسطه در نيروي هوائي ارتش کارش را آغاز نمود. اما در مدت کوتاهي به علت نامساعد بودن محيط شغلي استعفا داد و به خدمت سربازي رفت. همزمان با صدور فرمان امام خميني (ره) مبني بر ترک پادگان‌ها محمد مهدي نيز از پادگان فرار کرد و در شهر قم به مبارزه با رژيم پهلوي پرداخت. پس از پيروزي انقلاب در زمره محافظين بيت امام (ره) قرار گرفت. چندي بعد به شهريار بازگشت و با تشکيل انجمن اسلامي فعاليت چشمگيري در تعقيب منافقين انجام داد. تاجيک با آغاز جنگ تحميلي عازم جبهه‌هاي حق عليه باطل شد و دانسته‌هاي خود را در زمينه‌هاي چريکي و مهندسي رزمي در اختيار رزمندگان گذاشت. او ضمن حضور در جهادسازندگي در شوراي سازمان انجمن اسلامي شهريار و حزب جمهوري اسلامي و نهضت سوادآموزي خدمات ارزنده‌اي به منطقه نمود. محمدمهدي در عمليات‌هاي بسياري شرکت کرد. سرانجام فرمانده گردان مهندسي جنگ جهاد تهران در روز اول بهار سال 1363 در سن 25 سالگي به افلاک پر کشيد، خاک طلائيه با خون محمدمهدي سرمه‌اي معطر گشت تا عاشقان آن را توتياي چشم کنند و امروز سميه تنها يادگار او در ميان ماست.

منبع:پرونده شهيد در جهاد سازندگي

سيدعلي در آغازين روز بهمن‌ماه سال 1344 در خانواده‌اي از سلاله‌ي طه در شهر تکاب متولّد شد. هنوز کودکي بيش نبود که با شور و شوق فراوان به آموختن فرامين دين پاک نبي‌اکرم (ص) پرداخت و خيلي زود دل‌بسته‌ي مکتب سرخ سيدالشهدا (ع) شد.
تاسا در زمان قيام امام امت (ع) در خيل خروشان تظاهرکنندگان قرار گرفت و با حضور در راهپيمايي‌ها، نهضت را ياري رساند. سيد بعد از پيروزي انقلاب، موفق به اخذ مدرک ديپلم گرديد و به دانشگاه تهران راه يافت.
سپس در رشته‌ي ادبيات علوم انساني به تحصيل پرداخت. تاسا در زمان جنگ تحميلي مردانه در مقابل دشمنان بعثي ايستاد و سرانجام پس از مدّت‌ها نبرد در تاريخ 12/12/1365 در شلمچه در سن 21 سالگي به بي‌کران آسمان بال گشود.

منبع:مطالب ارسالي از دانشگاه تهران

سال 1346 به دنيا آمد. اهل روستاي تبرته استان مرکزي بود؛ خانواده براي تربيت اسلامي او تلاش وافري انجام دادند و او در سايه‌ي زحمات آنان انساني وارسته و متديّن پرورش يافت.
محمد روزهاي کودکي و نوجواني را پشت‌سر گذاشت و در عنفوان جواني به منظور دفاع از کيان ايران اسلامي به ميدان رزم شتافت و همراه بسيجيان جان بر کف با دشمنان اسلام مبارزه نمود.
تبرته سرانجام بعد از نبردي مردانه در روز نهم بهار سال 1364 در سنّ 18 سالگي در منطقه‌ي شرق دجله به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1381/4/8