ليست شهداي دفاع مقدس (ت)

سال 1341 به دنيا آمد. نامش "هادي" بود و از اهالي شهرستان رشت.
7 ساله بود که به مدرسه رفت و تحصيلاتش را با موفقيت ادامه داد. سپس به مرکز تربيت معلم راه يافت و در رشته‌ي حرفه و فن تحصيل نمود. ذکر خدا و ارادت به اهل بيت (ع) از دوران طفوليت در وجودش عجين شده بود به همين جهت براي آشنايي بيشتر با عقايد و اصول ديني راهي مسجد شد.
وي فعاليت‌هاي خود را در مسجد قاسميه رشت شروع کرد و پس از رشد و تکامل ايدئولوژيکي و اسلامي، کلاس‌هاي قرآن و احکام را داير نمود. با کمک ديگر دوستان مذهبي خود همين رسالت را در مسجد سليمان داراب رشت ادامه داد. توفيقي هميشه به دوستان و آشنايان مي‌گفت: « راهي را که انتخاب کرده‌ام، تا انتها ادامه خواهم داد. »
سرانجام در روز دوم آبان‌ماه سال 1362 در منطقه‌ي پنجوين هنگام عمليات والفجر 4 در سنّ 21 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب سرخ سيمايان سبز   -  صفحه: 66

سال 1339 نافه اي از عشق بر خاک پاک ايران نقش بست، ملائک عطيه اي الهي را به زمين آوردند. اصغر براي اولين بار هواي پاک و صميمي (روستاي دستگرد از توابع شهرستان مبارکه) را در سينه خويش جاي داد. هنوز از عطر محبت مردم زادگاهش لبريز بود که براي ادامه تحصيل روستا را ترک کرد. پس از پيروزي انقلاب او ضمن تحصيل وارد نهاد کميته انقلاب اسلامي شد. وي چندي بعد به عضويت سپاه پاسداران درآمد و اولين مأموريت خود را در منطقه پادنا سميرم به عنوان مسؤول عملياتي مبارزه با اشرار با موفقيت به پايان رساند. توکلي پس از چهار ماه تلاش مداوم در کردستان به زادگاهش بازگشت و با دوشيزه اي پارسا ازدواج کرد. اما خيلي زود رخت سفر بست، حضور اصغر در اکثر عملياتهاي منطقه جنوب و غرب کشور او را آنچنان توانا ساخت که فرماندهان مسؤوليتهاي بي شماري را به او واگذار کردند.1 او چندي بعد مسؤوليت حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، مسؤول خط تيپ 44 و فرماندهي گردان را به ديگران سپرد و خود مامور مبارزه با مواد مخدر شد، تا اينکه دوباره سرزمين داغ و تفديده جنوب او را به سوي خويش فراخواند و فرمانده دلاور گردان انبياء از لشکر 8 نجف اشرف چون ماه در «بدر»2 جنوب درخشيد. پيک شهادت در روز 26/12/1363 او را به وصالي سرخ مژده داد، و اصغر در سن 24 سالگي با قلبي مشتاق نارنجک به دست به شوق ديدار پروردگار در مقابل تانکهاي دشمن بعثي به آسمان پر گشود. 1- اصغر در جبهه چندين مرتبه مجروح شد و يکبار به علت جراحت عميق و ناتواني حضور در جبهه آموزش کارگران کارخانه ها و حفاظت شخصيتهاي مذهبي و انقلابي را بر عهده گرفت. 2- عمليات بدر

منبع:سرداران سپاه توحيد

علي در سال 1342 در شهر اصفهان متولد شد. کودکي او در سايه پر مهر خانواده سپري گشت، تا اينکه به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم رياضي ادامه تحصيل داد. علي در سال 1360 جهت انجام خدمت نظام وظيفه به جبهه رفت و در منطقه شوش به علت اصابت گلوله‌اي به دستش فلج شد.
توکلي با اتمام دوره‌ي خدمت به شهر بازگشت و در اداره مخابرات با سمت متصدي امور دفتري کارش را آغاز کرد و ضمن آن در امتحانات ورودي دانشگاه شرکت نمود.
و همان سال به دانشگاه راه يافت علي سرانجام در عمليات مرصاد در تاريخ 5/5/1367 در سن 25 سالگي به عرش اعلي پر گشود.

منبع:پرونده شهيد در گروه تحقيقاتي فتح‌الفتوح، كتاب منظومه ملكوت صفحه 96

داود توكلي در روز پانزدهم اسفند ماه سال 1345 در تهران چشم به جهان گشود. دوران راهنمايي را با موفقيت گذراند. در دوران دبيرستان به عنوان چهره‌اي برجسته در انجمن اسلامي دبيرستان به فعاليت تبليغي و فرهنگي پرداخت.
ديگر فعاليت‌هاي خود را براي تبليغ عليه رژيم شاهنشاهي با برپايي نمايشگاه و مراسم سخنراني و بعضاً اجراي نمايش‌نامه براي مردم ادامه داد. درسال 1363در رشته‌ي استخراج معدن دانشكده‌ي فني دانشگاه تهران پذيرفته شد.
در سال 1362براي اولين بار از طرف بسيج عازم جبهه‌هاي جنوب گرديد از جمله فعاليت‌هاي ايشان در جبهه، شركت در عمليات‌هاي بيت‌المقدس، والفجر مقدماتي، والفجريك، والفجر2 و والفجر8 بود. در عمليات كربلاي 1و 4 از ناحيه‌ي دست راست و مچ هر دو پا مجروح گرديد.
با شروع عمليات كربلاي 5 درحالي‌كه دربيمارستان بستري بود خود را به منطقه‌ي عملياتي‌ شلمچه رساند و براي شركت در تشييع جنازه دو تن از هم‌رزمانش به تهران بازگشت. سرانجام مرغ جانش در 12/1/1366 در كربلاي 8 از پيكر بي سرش پرواز گرفت و در سن 21 سالگي به آرامش ابدي در مقام شهادت دست يافت.

منبع:كتاب ازستاره تاخورشيد صفحه 153

احمد در روز پنجم بهمن‌ماه سال 1338 در لارستان (استان فارس) به دنيا آمد. مادر با تمام توان سعي کرد فرزندش را فارغ از تمام ظواهر فريب‌دهنده‌ي دنيا تربيت کند. لذا زماني‌که او را به مدرسه فرستاد، نامش را نيز در کلاس‌هاي قراعت کلام‌الله مجيد نوشت و احمد خيلي زود قراعت سوره‌هاي کوتاه قرآن را آموخت. کم‌کم بيشتر نمازهايش را در مسجد مي‌خواند و براي اهل ايمان شب‌هاي جمعه، دعاي کميل زمزمه مي‌کرد.
او بعد از اخذ مدرک سيکل وارد دانشسراي مقدماتي شد و با اتمام اين دوره به تدريس پرداخت. وي ابتدا به روستاي «بنارويه» رفت و در آن‌جا با زبان رأفت و مهرباني به کودکان آن مناطق، درس خواندن و نوشتن و چگونه زيستن را آموزش داد.
احمد با اخذ مدرک ديپلم ادبي، در آزمون سراسري دانشگاه‌ها شرکت کرد و در رشته‌ي حقوق سياسي دانشگاه تهران پذيرفته شد و با شعف بسيار تحصيلات دانشگاهي خود را آغاز نمود. پس از پيروزي انقلاب به عنوان يکي از اعضاي دانشجويان پيرو خط امام به پاسداري از نهضت پرداخت. با تعطيلي دانشگاه‌ها او به لار مراجعت کرد و در مغازه‌ي پدر به کار و تلاش مشغول گرديد.
او در کنار معلّمي با جهادسازندگي نيز همکاري نمود و موفق شد مردم را تشويق کند تا به آن نهاد انقلابي کمک کنند. گاهي اوقات نيز در مسجد زير نور کم‌رنگ فانوس، کلاس‌هاي آموزش قرآن تشکيل مي‌داد و شب‌هاي جمعه با برگزاري مراسم دعاي کميل، برکت دعا و نيايش را نثار مردم مي‌کرد.
توکلي‌پور در سال 1361 پس از پايان سال تحصيلي، راهي ميدان رزم گرديد و در عمليات حماسه‌اي پرشکوه آفريد و در نخستين ساعت‌هاي عمليات رمضان در تاريخ 23/4/1361 در سن 23 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:مطالب ارسالي از دانشگاه تهران

عبدالمحمد در روز دوازدهم تيرماه سال 1344 در کوي بهمني بوشهر به دنيا آمد. او چهارمين فرزند حسين بود و خانواده از همان آغازين ماه‌هاي حيات سعي کردند او را بر اساس آموزه‌هاي دين اسلام تربيت نمايند.
باوجودي‌که پدر نامش را عبدالمحمد گذاشته بود، اما دوستان و آشنايان او را مهران صدا مي‌زدند؛ وقتي 7 ساله بود، پدر نامش را در مدرسه نوشت تا کمي از علم روز بهره‌اي داشته باشد. وقتي مبارزات ملت مسلمان ايران عليه استبداد پهلوي آشکار شد، او نيز با حضور در تظاهرات‌ها از آرمان‌هاي امام حمايت نمود.
دانش‌آموز سال چهارم هنرستان حاج‌جاسم بوشهري بود که جنگ او را به ميدن رزم کشاند. مهران 6 ماه در جبهه جنگيد و در عمليات‌هاي ثامن‌الائمه (ع)، طراح و طريق‌القدس شرکت نمود. توکلي بارها از ستاد جنگ‌هاي نامنظم شهيد چمران و بسيج در صفوف جهادگران قرار گرفت.
بعد از شهادت علي‌رضا ماهيني، فرمانده ستاد جنگ‌هاي نامنظم بغض غريبي سراپاي وجودش را فرا گرفت. پدر نمي‌خواست او به جبهه رود تا در امتحانات پايان سال ثبت‌نام کند؛ اما او از راه مدرسه روانه‌ي شوش شد تا در عمليات فتح‌المبين شرکت کند.
روز دوم بهار سال 1361 روز پرواز بود، مهران در سن 17 سالگي در ميدان مين منطقه‌ي شوش به اوج رسيد و در جرگه‌ي مقربان قرار گرفت.
مزار پاکش در گلزار شهداي بوشهر قرار دارد.

منبع:كتاب اول ميدان مين صفحه 75

گاگيک در سال 1340 به دنيا آمد. او از معتقدين به دين حضرت مسيح (ع) بود و تعاليم اين آيين آسماني را سرلوحه‌ي زندگي خود قرار داده بود. گاگيک در سال‌هاي جواني به انجام خدمت نظام وظيفه فرا خوانده شد؛ لذا عازم مناطق جنگي شد.
تومانيان مردانه جنگيد و سرانجام در بيست و چهارم مردادماه سال 1366 در سنّ 26 سالگي در منطقه‌ي مريوان به شهادت رسيد.

منبع:جمع آوري شده توسط گروه فرهنگي هاتف  

غلام‌رضا تيرافکن در سال 1341 در يکي از روستاهاي شهرستان زابل ديده به جهان گشود. از همان اوان کودکي و نوجواني علاقه‌ي زيادي به نماز و مطالعه سيره ائمه (ع) داشت. ورود به دانشگاه وي مصادف با اوج‌گيري مبارزات مردمي بر عليه رژيم طاغوت بود. او با استفاده از اطلاعات مذهبي گسترده و منطق تواناي خود مردم را عليه رژيم پهلوي مي‌شوراند. احساس مسئوليت وي نسبت به حفظ انقلاب او را از ادامه تحصيل بازداشت و در سال 1360 به عضويت سپاه پاسداران درآمد. سرانجام پس از هفت سال مبارزه و جهاد با سپاهيان کفر و استکبار در عمليات «کربلاي پنج» در سال 1365 به ديدار حق شتافت. مسئوليت وي در آموزش ديني رزمندگان، بيانگر توانايي فکري و اعتقادي اوست.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 1 صفحه 139