مثل این که اولین بارش بود
پا به منطقه عملیاتی می گذاشت. از آن آدم هایی بود که فکر می کرد مأمور
شده است که انسانهای گناهکار، به خصوص عراقی های فریب خورده را به راه
راست هدایت کرده، کلید بهشت را دستشان بدهد. شده بود مسؤول تبلیغات گردان.
دیگر از دستش ذله شده بودیم. وقت و بی وقت بلندگوهای خط اول را به کار می
انداخت و صدای نوحه و مارش عملیات تو آسمان پخش می شد و عراقی ها مگسی می
شدند و هر چی مهمات داشتند سر مای بدبخت خالی می کردند. از رو هم نمی رفت.
تا این که انگار طرف مقابل، یعنی عراقی ها هم دست به مقابله به مثل زدند و
آن ها هم بلندگو آوردند و نمایش تکمیل شد. مسؤول تبلیغات برای این که روی
آنها را کم کند، نوار «کربلا، کربلا، ما داریم می آییم» را گذاشت. لحظه ای
بعد صدای نعره خری از بلندگوی عراقی ها پخش شد که: «آمدی، آمدی، خوش آمدی
جانم به قربان شما. قدمت روی چشام. صفا آوردی تو برام!» تمام بچه ها از
خنده ریسه رفتند و مسؤول تبلیغات رویش را کم کرد و کاسه کوزه اش را جمع
کرد و رفت.»
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه