عنوان : نسبت نيكو دادن به هم
نوع اصطلاح :آداب و رسوم
از بهترين الفاظ و القاب اين بود كه به كسي بگويند" بسيجي است. خيلي بسيجي است"! در اين جور مواقع ، بچه ها واقعاً لذت مي بردند و به خودشان مي باليدند، و اين غير از تعابير عامي بود كه بعضي از برادران يكديگر را به آن مي خواندند ، نظير " مخلص" در جملۀ: " مخلص كجاست؟"كه لابد جواب مي شنيدند" حسينيه " ، " سرپست و امثال آن پيران را "پدر" و جوانان هم سن و سالان را "برادر" خطاب مي كردندو فرماندهان را "حاجي" چون حاج حسن و حاج حسين ، وسادات را "آقا سيد" صدا مي زدند و از به كارگيري نام خصوصي خانوادگي كه بعضاً پر از فاصلۀ تشخص وتعيّن بود، در كلام به شدت گريزان بودند"او" جلّ و علا، جايي براي من و ما باقي نگذاشته بود. حتي موقعي كه عرصه برايشان تنگ مي شد و انتظار مي رفت حرف درشت و بدون عنايتي بزنند، نمي گفتند مگر عباراتي را چون :"دستت بشكنه ...گردن صدامو!" تا آن جا كه اگر كسي به دشمن هم ناسزا مي گفت ديگران نهي اش مي كردند.