0

بُتُول تنهايي

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

بُتُول تنهايي

عنوان : بُتُول تنهايي
نوع اصطلاح :
آداب و رسوم
سرپست از تنهايي مي ترسيدم. به فكر چاره افتادم. قوطي كمپوتي را پيدا كردم و يك حشره به نام بُتُول را كه نمي دانم به فارسي به آنچه مي گويند داخل آن انداختم و قوطي را سر بالا قرار دادم. حشره مي خواست از قوطي بالا بيايد ولي به علت صاف و ليز بودن بدنه قوطي نمي توانست و سُر مي خورد، به همين علت صداي عجيبي از خود بيرون مي داد و خيلي محكم جيرجير مي كرد. بچه ها به دستور فرمانده به گمان اينكه صدا از طرف خط دشمن است به آن سو شليك كردند و من هم از تنهايي خلاص شدم.
عنوان : بُتُول تنهايي
نوع اصطلاح :
آداب و رسوم
سرپست از تنهايي مي ترسيدم. به فكر چاره افتادم. قوطي كمپوتي را پيدا كردم و يك حشره به نام بُتُول را كه نمي دانم به فارسي به آنچه مي گويند داخل آن انداختم و قوطي را سر بالا قرار دادم. حشره مي خواست از قوطي بالا بيايد ولي به علت صاف و ليز بودن بدنه قوطي نمي توانست و سُر مي خورد، به همين علت صداي عجيبي از خود بيرون مي داد و خيلي محكم جيرجير مي كرد. بچه ها به دستور فرمانده به گمان اينكه صدا از طرف خط دشمن است به آن سو شليك كردند و من هم از تنهايي خلاص شدم.
چهارشنبه 13 بهمن 1389  3:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها