عنوان : مزاح مكاتبه اي
نوع اصطلاح :آداب و رسوم
گرم بودن بازار شهادت و به چيزي نگرفتن مرگ و تنزل آن در حد بسياري از امور عادي ديگر، كه خود به خود و خواه ناخواه سپري مي شد، كار را به آنجا رساند كه شوخي هايي در اين مورد باب شد، چون تهيه اعلاميه فوت و مجلس ترحيم، براي كسي كه حي و حاضر بود با امثال اين نسبت ها كه چون: «بر اثر پرخوري به درجه انفجار رسيده است!» و اعلام تاريخ مجالس ختم و ترحيم سوم و هفتم و چهلم به نحو واقعي و چسباندن آن به در و ديوار محل استقرار، و حتي فرستادن تعدادي از آنها براي بسيج مسجد محل و دوست و آشنا.اين كار با استفاده از اعلاميه اي واقعي و مونتاژ عكس بچه هاي مورد نظر و استفاده از حروف چاپي با جابه جايي اعداد و خلاصه نظيرسازي، خبرگان را هم به تأمل وامي داشت! مزاح و مطايباتي گاه به غايت معنادار! در اين نمونه و نظير آنكه: وقتي كسي از آنها در نامه اش تقاضاي عكس مي كرد و تصوير از آنها مي خواست و لابد بيشتر روي جنبه منطقه اي آن نظر داشت، مي آمدند نقاشي كودكانه اي مي كشيدند از يك صحنه درگيري در جنگ و بعد روي نقش اشخاصي كه مي شناختندشان اسم مي گذاشتند. در حالي كه لابد يكي پوتين هايش را درآورده بود و به سمت خانه فرار مي كرد و ديگري آن قدر خورده بود كه نمي توانست تكان بخورد و سومي از ترس خودش را... اگر دستشان به مجلات و جرايد مي رسيد، تصاويري از حيوانات را مي بريدند و زير آن مي نوشتند: «ببخشيد! چون تصوير دنيايي نداشتم، نمونه هايي از عكس هاي آخرتم را برايت فرستادم!» گاهي هم در پاسخ درخواست عكس دسته جمعي، تصويري از چند شاخه يا دسته اي گل را ارسال مي كردند. با همين روحيه بود كه نمي گذاشتند كسي لحظه اي در مورد مسائل عادي مندرج در نامه اي كه برايش آمده و خبر ناگواري را به او رسانده بود به فكر فرو رود كه شرط اول مقابله، حفظ آمادگي رزمي و روحي بود و اين، در سايه نشاط و خرم دلي و دوري از پريشاني و افسردگي ميسر مي گشت.