0

گفتگو با علی رستمیان، خواننده

 
mashhadizadeh
mashhadizadeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 25019
محل سکونت : بوشهر

گفتگو با علی رستمیان، خواننده

وظيفه داريم به‌ هنرمندان جوان‌ انگيزه بدهيم
سال‌هاست كه خوانندگان مكتب اصفهان در زمینه آواز خوانی پیشرو هستند؛ از تاج اصفهانی گرفته تا ادیب‌ خوانساری و عباس كاظمی، علی‌اصغر شاه‌زیدی و...
این مكتب كه شیوه خاصی در آوازخوانی دارد، هنرمندان بسیاری را به سوی خود كشانده، مثل علی رستمیان كه با بهره‌جویی از استادان آواز گذشته این مكتب را برای آوازخوانی خود انتخاب كرده است.
او كه در طول فعالیت‌های موسیقایی خود با بزرگانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور و پرویز مشكاتیان كار كرده، هم اكنون در كنار آهنگساز جوان پیمان خازنی قرار گرفته و با اجرای آلبوم «سیه چشم» او را در قدم گذاشتن به این راه پر پیچ و خم یاری كرده است.

گفتگو با علی رستمیان، خواننده - آکاایران

یك مقدار در خصوص همكاری خود با پیمان خازنی و روند شكل‌گیری آلبوم «سیه‌چشم» توضیح دهید؟

من سال گذشته به دعوت آقای خازنی در یكی از كنسرت‌هایش كه در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شده بود، حضور یافتم و با دیدن آن برنامه از كار ایشان خیلی خوشم آمد. با هم قرار گذاشتیم و همكاری را آغاز كردیم.


خازنی جوان با ذوقی است، به نوعی كه می‌توان لقب خلاق را به او داد. به عقیده من ایشان سلیقه مردم را خوب شناخته و مردمی كار می‌كند؛ یعنی آهنگسازی او مردمی است و این همان چیزی است كه امروز در موسیقی ما كمتر به چشم می‌خورد، چرا كه هر چه موسیقی می‌شنویم تكرار مكررات گذشته است!


من به شخصه با شنیدن كار خازنی خوشحال شدم كه جوانی در این سن چنین آثاری را آفریده كه مردم‌پسند نیز هست. بر این اساس تصمیم گرفتم با ایشان به كاری به‌نام «سیه‌چشم» را ارائه كنم. در این كار كه توسط گروه «باشا» اجرا شد، پویان رمضانی همراه آواز من پیانو نواخته است.


«سیه چشم» دارای 8 تصنیف روی اشعار حافظ، فریدون مشیری و اشعاری جدید از ترانه‌سرایان معاصر است.



این اثربه نوعی برگرفته از موسیقی مشروطه است. بر چه اساسی آهنگسازی‌ها و خط آوازی در آن اعمال شده است؟

خازنی از 8- 7 سالگی ساز نواخته و موسیقی قدیم را خیلی خوب می‌شناسد، بر این اساس كارهای او برگرفته از موسیقی قدماست. در این اثر وقتی قطعات را می‌شنوید، احساس می‌كنید این آهنگی است كه یك نفر 50 سال پیش اجرا كرده، اما هیچ وقت نمی‌توانید بگویید شبیه كدام آهنگ است. همین شاخصه باعث شد كه من از بین 30 آهنگی كه او برای من آورده بود، كه به نظرم زیبا بودند، این 8 قطعه را انتخاب كنم. به نظر من قطعات «سیه چشم» خیلی به كارهای گروه عارف، شیدا و دیگر بزرگان نزدیك است.



موسیقی دوره مشروطه چه ویژگی‌هایی دارد كه خازنی به سراغ آن رفته است؟

اگر ما به آن زمان برگردیم، می‌بینیم كه در گذشته آهنگساز، شاعر، نوازنده، تنظیم‌كننده و دیگر عوامل شكل‌گیری اثر روحیه خاصی داشتند و همدیگر را بیشتر می‌دیدند و دور هم گرد می‌آمدند و قطعاتی را طراحی می‌كردند كه واقعا ماندگار بود. خیلی از آثار گذشته ما همچون گل‌های جاویدان و... جزو همین آثار است كه هر چه می‌شنویم، از شنیدن آنها سیر نمی‌شویم. البته یكی از دلایل مهم این مساله وجود مطالعات زیاد هنرمندان در آن زمان بوده.


اصل قضیه این است كه ما استادانی مثل مشكاتیان و پایور را داشتیم كه در چارچوب خاصی كار می‌كردند و موسیقی‌شان عین آثار تاریخی است و همان طور كه انسان هیچ وقت از دیدن آثار باستانی - تاریخی خسته نمی‌شود، از گوش كردن این آثار هم خسته نمی‌شود.


یكی از دلایل این مساله به ذات و گوهر شخص آهنگساز برمی‌گردد كه مطالعه كرده و به همین خاطر در حوزه كاری‌اش شناخت بالایی دارد.


من معتقدم اگر ما به سنت خودمان كه همان موسیقی ردیف دستگاهی است، سر نزنیم هیچ وقت نمی‌توانیم آثار خوبی خلق كنیم.



شما با استادان بزرگی چون پایور، مشكاتیان و شهناز كار كردید و حالا یكدفعه همكاری با یك آهنگساز جوان را آغاز كرده‌اید كه جای تعجب دارد. دلیل این همكاری علاوه بر سلیقه شخصی شما در پسند آثار ایشان چه بوده است؟

سال 64 در منزل ما از استاد بنان تجلیل شد. در این مراسم آقایان پایور، قمشه‌ای، كسایی نیز حضور داشتند، من در آن مراسم قطعه آوازی را خواندم و استاد پایور نیز خوششان آمد. این دیدار و آشنایی در منزل ما باعث شد، آقای پایور از من برای انجام كاری با گروه اساتید كه متشكل از استاد شهناز، بهاری، اسماعیلی، موسوی و خود ایشان بود، دعوت كنندكه واقعا افتخار بزرگی برای من بود. ماحصل آن كار تولید آلبوم «چهار باغ» بود.


در آن زمان استاد پایور در جواب سوالی مبنی بر این‌كه چرا با جوانی مثل رستمیان كار كردید، گفته بودند كه ما باید دست این جوان‌ها را بگیریم.



در واقع صحبت‌های استاد پایور در شرایط كنونی باعث همكاری شما با جوانان شد.

شخصیت افراد برای من مهم است و من نیز معتقدم اگر ما دست جوان‌ها را نگیریم، پس چه كسی باید آنها را به جامعه معرفی كند. ما باید در كنار خازنی‌ها باشیم، كار كنیم و بتوانیم آثار خوبی را ارائه دهیم. به نظرم سن بالا و پایین، مهم نیست. همه باید با هم همكاری كنند تا موسیقی ما رشد كند و بتوانیم موسیقی خوبی را به مردم ارائه كنیم.



كار كردن بزرگان موسیقی با جوان‌ها به گفته خود آنها باعث شكوفایی جوانان می‌شود و این مساله‌ای است كه ما در كار هنرمندان شاخص، این اواخر شاهد هستیم. به عقیده شما قرار گرفتن اسم بزرگان در كنار جوان‌ها باعث لطمه زدن به كارشان نمی‌شود؟


استادان خودشان تشخیص می‌دهند كه آن شخص جوان توانا هست یا نه. اما متأسفانه در مكتب آوازی ما یك مقدار تقلید ایجاد شده كه خوانندگان خیلی شبیه به هم می‌خوانند، كه من خیلی مخالف آن هستم چرا كه این خود به مكتب آوازی ما لطمه می‌زند.


آواز ما دارای چند مكتب است كه از همه شاخص‌تر، مكتب اصفهان است. مكتب تبریز تحت تأثیر تعزیه‌خوانان در قدیم بوده، آنها هم خیلی اوج می‌خواندند و هم شعر را خوب به شنونده تفهیم نمی‌كردند. مكتب اصفهان كه مكتب تاج، ادیب خوانساری، سید رحیم و استادان قدیم‌ ماست تحت تأثیر روحانیت است. مكتب روحانیت رفتن بر منبر است كه سینه به سینه به ما رسیده. آنها شعر را تفهیم می‌كردند و گریز می‌زدند به جایی كه مردم را به گریه می‌انداختند. ما با بررسی این مكاتب، مكتب اصفهان را انتخاب كردیم، اما معضلی كه ما هم اكنون با آن دست به گریبان هستیم، نبود مطالعه روی سبك‌های آوازی است و همه بدون مطالعه شبیه هم می‌خوانند كه این خود، در آینده به موسیقی آوازی ما لطمه می‌زند.



شما مكتب اصفهان را انتخاب كردید. آیا دلیل این انتخاب به خاطر تفهیم بیشتر شعر در این مكتب بود (خصوصا به خاطر اهمیت شعر در زبان فارسی است) یا نه دلیل خاص دیگری داشت؟

وقتی وارد شهر اصفهان می‌شوید، در مكان‌هایی چون سی و سه پل، پل خواجو خوانندگان به صف ایستاده‌اند و شعر می‌خوانند. اصفهان شهر هنرپروری است و اگر كمی به گذشته برگردیم، می‌بینیم اصفهان نسبت به دیگر شهرها خوانندگان بیشتری دارد.



در حال حاضر مكتب اصفهان در موسیقی آوازی ما چه جایگاهی را به خودش اختصاص می‌دهد و با توجه به این‌كه خواننده‌های ما تقلید از استاد می‌كنند، چقدر این مكتب و مكاتب دیگر زیر سوال برده شده است؟

مكتب اصفهان برای آموختن درجه اول است و به نوعی در راس مكاتب ایران قرار دارد، ولی تقلید در این مكتب نیز بحث برانگیز است. متاسفانه در شرایط كنونی غیر از كارهای شما و تعداد معدودی از استادان آواز ما، دیگر صدایی از موسیقی آوازی گذشته را نمی‌شنویم.


من سال‌ها پیش آلبومی را با آقای پایور كار كردم، به نام «ارغوان» این كار تصنیفی دارد كه برای دخترشان ساخته بودند كه من آن را خواندم. قبل از اجرای این تصنیف، ایشان به من گفتند كه كار قدما را خیلی مطالعه كردید كه خوب تحریر می‌زنید.


ما همگی با مطالعه زیاد به سطحی رسیدیم كه هم اكنون كار می‌كنیم. در حال حاضر آن تحریر‌ها را در كار جوان‌های فعلی نمی‌شنویم كه علتش همان تكرار و تقلید است.


من معتقدم كه موسیقی خوب را باید استادان تأیید كنند و مردم عام بپسندند. اگر موسیقی امثال خازنی را استادان تأیید كردند و مردم نیز خوششان آمد، این موسیقی موفق است و در جامعه كاربرد دارد.


البته ما موسیقی پاپ را هم برای جوانان لازم داریم؛ ولی نه این‌كه صدا و سیما و ارگان‌ها بخواهند بیشترین وقت را صرف آن كنند. متاسفانه در حال حاضر ما این نوع موسیقی‌ها را بیشتر از رادیو می‌شنویم. وقتی ما شعر حافظ، سعدی و مولوی را داریم، نیاز است كه بچه‌های ما نیز با آنها و موسیقی خوب آشنا شوند.



شما به این مساله اعتقاد دارید كه در موسیقی آوازی‌ ما، باید نو‌گرایی لحاظ شود تا مخاطبان خاص خودش را جذب كند؟

اگر ما صد در صد بتوانیم آثار گذشتگان را بازسازی كنیم، بسیار لذت‌بخش و خوب است. اگر این گونه كارها بازسازی شود، جوان‌ها تشویق به كار می‌شوند و اگر جوان‌های ما آثار گذشتگان را مرور كنند، صد در صد موفق خواهند شد و مردم هم می‌پسندند، به شرطی كه درست اجرا شود.



فضای كاری كه با پایور و مشكاتیان داشتید چگونه بود؟ در واقع كار كردن با این استادان چه لذت‌هایی برای شما داشت و چه امكاناتی را برای شما ایجاد كرد؟

از موسیقی آقای پایور تجربیات بسیاری را كسب كردم. ایشان در تمرین خیلی زحمت می‌كشیدند. او برای شاگردان و افرادی كه با او كار می‌كردند، زمان زیادی صرف می‌كرد، به گونه‌ای كه به من خواننده در اجرای قطعات می‌گفت كه شما باید نت‌های سیاه را حالت دهید، تحریر دهید و روی آنها تكیه كنید. همه این مسائل برای من تجربه بود.


به نظرم با رفتن نزد چنین استادانی می‌توان بسیار درس آموخت.این قضایا برای مشكاتیان نیز صادق است. مرحوم مشكاتیان واقعا آوازها را برای خوانندگانش طراحی و شعر را ملودی‌سازی می‌كرد. خیلی‌ها موسیقی‌های ایشان را اجرا كردند، ولی هیچ وقت موسیقی مشكاتیان نشد و آن عطر و طعم را نداشت.



با توجه به این‌كه با این بزرگان كار كردید و در حال حاضر با یك آهنگساز جوان، روند آهنگسازی از گذشته تاكنون چه تغییری كرده و چقدر این آهنگسازان جوان ما پایبند به اصولی هستند كه بزرگان ما در كارهایشان رعایت می‌كردند؟

جوانان ما باید آن عشق و پشتكار لازم را داشته باشند. اگر این دو نباشد و استاد خوب نبینند و مطالعه شعری هم نداشته باشند، نمی‌توانند آثار خوبی را خلق كنند. ما وقتی زندگی مشكاتیان را مطالعه می‌كنیم می‌بینیم ایشان در 16 سالگی در اردوی رامسر در سازهای مختلف اول ‌می‌شوند و این خود نشان می‌دهد كه او عاشق موسیقی بود. در وجود مشكاتیان موسیقی حل شده بود و به هیچ چیز دیگر فكر نمی‌كرد. حالا ما باید بتوانیم آن عاشقان و افرادی را كه مثل مشكاتیان بودند، پیدا كنیم تا بتوانند موسیقی خوب خلق كنند.


در واقع ما وظیفه داریم در جوانان انگیزه ایجاد كنیم. به نظر من تا آن عشق و علاقه پیدا نشود، دانشگاه كاری نمی‌تواند بكند. «عارف» و «شیدا» به عنوان دو بزرگ عرصه موسیقی ایران هیچ وقت تحصیلات دانشگاهی نداشتند، ولی عشق و علاقه و شناخت شعر، درونشان موج می‌زد و همه اینها باعث شد عارف و شیدا وجود آمد.

    حمید.bmp

 

 

چهارشنبه 13 بهمن 1389  12:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها