کودکان بزرگ بفرمایین.....

معلم: چرا رفته هستم غلط است؟
شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید

 

مادر: پسرم وسط حرفم نپر، بذار حرفم تموم بشه بعد تو حرف بزن.
پسر: مامان اون موقع شما خوابین

 

یه روز یه خانمی زنگ میزنه اورژانس میگه: آقای دكتر به دادم برسید بچه ام مداد قورت داده.
طرف میگه: نگران نباشید زود میایم.
خانمه میگه : دكتر تا اون موقع من چی كار كنم؟
دكتر میگه : تا اون موقع میتونین با خودكار بنویسین!

 

یه نفر از تو خیابون رد میشده، می بینه یه بچه نشسته کنار خیابون گریه میکنه.
میگه چی شده عزیزم؟
پسر بچه میگه اسکناس 100 تومانی ام را گم کردم.
مرد میگه این که گریه نداره بیا این 100 تومان مال تو.
بچهه بلندتر می زنه زیر گریه!!!
مرده میگه: دیگه چیه؟
بچه میگه : اگه اسکناسم رو  گم نکرده بودم الان 200 تومان داشتم....