عنوان : جنايات حزب منحله دموكرات
راوي :آزاده
منبع :كتاب مقاومت در اسارت
چند روزي در تپه «سيجان » مستقر بوديم كه ناگهان از طرف مزدوران حزب منحله دموكرات ، از دو جناح حمله شديدي صورت گرفت و درگيري شروع شد.
در پي چهار ساعت تيراندازي ، جمعي از برادران ، از جمله دو نفر بيسيمچي گروهان ، به درجه رفيع شهادت نائل آمدند . با توجه به آتش سنگين دشمن و تمام شدن مهمات ما ، نقشهاي ريختيم ، بدين ترتيب كه بچهها به نوبت عقبنشيني كنند و من و دو برادر ديگر به نامهاي نجاران و رضا موسوي به درگيري ادامه دهيم .
در حين درگيري ، برادر نجاران از ناحيه پا تير خورد و بشدت مجروح شد ولي به هر حال تا آخرين فشنگ مقاومت كرديم و بسياري از مزدوران را به هلاكت رسانديم تا اينكه در محاصره كامل دشمن قرار گرفتيم در اين موقع يكي از مزدوران كومله نارنجكي به كنار سنگر ما انداخت . نارنجك منفجر شد و يك تركش آن به رضا و تركشي هم به دست من اصابت كرد. ديگر مقاومت فايدهاي نداشت . حدود ساعت يازده بود كه مزدوران كومله ما را اسير كردند.
جراحت و خونريزي پاي برادر نجاران به او اجازه نميداد راه برود . لذا من و رضا او را به نوبت بر دوش ميگرفتيم و به هر ترتيب بود به مقر دموكراتها رسيديم .
ديگر رمقي برايمان نمانده بود . به آنجا كه رسيديم ، مزدوران دموكرات برادر نجاران را از ما جدا كردند و او را به بهانه زخمي بودن به جاي ديگر انتقال دادند و پس از هشت ساعت خبر شهادت او را براي ما آوردند . وقتي رفتيم تا براي آخرين بار پيكر شهيد نجاران را ببينيم ، آثار خفگي با طناب كاملاً دور گردن او مشهود بود .
شش ماه بعد ما را به زندان « دولهتو » منتقل كردند و طي دوازده روز راهپيمايي كه تؤام با شكنجه و اعدامهاي دسته جمعي بود ، حدود يكصد و شصت نفر از برادران را به شهادت رساندند و هيجده نفر را نيز صبح روزي كه به زندان رسيديم ، در مقابل چشم سايرين اعدام كردند .