سرباز امام يعني چه

عنوان : سرباز امام يعني چه مكان : اردوگاه رمادي 9 راوي :آزاده منبع :كتاب مقاومت در اسارت سالهاي آخر اسارت به اردوگاه رمادي 9 برده شديم و صليب سرخ براي ثبت نام ما به اردوگاه آمد . پس از ثبت نام ، مقدار زيادي لوازم بهداشتي ، خوراكي ، پوشاك و سيگار به ما دادند كه چون تعداد ما در آنجا كم و وسايل زياد بود ، تصميم گرفتيم عراقيها را شرمنده كنيم . پس ، مقداري از آن لوازم را بسته بندي كرديم و به افسر عراقي كه فرمانده اردوگاه بود ، داديم. يك روز افسر عراقي به اتاق ما آمد و پيش ما نشست . رفتار او براي ما غريب بود . نفسهاي سنگيني مي كشيد و چشمانش كه از گريه كردن متورم شده بود ، حكايت از دردمند بودن او مي كرد. بدون مقدمه گفت : شما اسرا درس انسانيت به ما داديد. نه سال است كه فرماندهي اينجا را دارم و تا اين حد شما و امام را نشناخته بودم . خدا بيامرزد او را . چه انسان آگاه و والامقامي بود. تمام دولتهاي دنيا را مي شناخت . آن خدا بيامرز مي گفت : « اينها خائنين حرمين شريفين هستند ، نه خادمين » . آن وقتها معناي گفته آن بزرگوار را درك نمي كرديم اما حالا تازه داريم به حرفهاي ايشان مي رسيم . واقعاً چه رهبر خوبي داشتيد. بعد ادمه داد : من اگر كلامي از امام و خوبي او گفتم ، براي اين است كه به خدا قسم تازه به ماهيت آن مرد پي برده ام . وقتي كارهاي شما را با ديد سياسي امام مقايسه مي كنم ، تازه مي فهمم كه سرباز امام خميني يعني چه ! در پايان نيز از ما حلاليت طلبيد و گفت : براي من هم دعا كنيد تا خدا از گناهانم بگذرد . چه شبهايي كه وقتي شما دعاي كميل مي خوانديد ، مي آمدم پشت پنجره ها و در اتاقها مي نشستم و گريه مي كردم و سبكبار مي شدم!! براي من امكان پذير نيست كه در ميان جماعت شما نماز و دعا بخوانم يا اين طور بي ريا در كنارتان بنشينم و درد دل كنم. اگر افسر يا درجه دار يا سربازي اين مسئله را بفهمد و لو بدهد ، نمي دانم سرنوشتم چه خواهد بود .اما آدرس منزلم را به شما مي دهم و شما را به امام عزيزتان قسم مي دهم اگر براي زيارت به عراق آمديد به خانه من هم بياييد. شنيدن اين سخنان ، آن هم از يك افسر عراقي بسيار در جمع ما اثر كرده بود . به او گفتم : مي داني كه ما از اينجا مي رويم و چيزي كه به يادگار مي گذاريم فرهنگ ماست و در عوض فرهنگ شما را همراه خود مي بريم . ما هر كدام سفيري براي ايران هستيم . در پايان براي شادي روح امام و سلامتي مسلمين ايران و عراق يكپارچه بلند صلوات فرستاديم ، بطوريكه نگهبان بيرون بسرعت به داخل دويد و در را باز كرد ، اما وقتي ديد كه افسر عراقي هنوز در اتاق هست ،‌حيرت زده احترام گذاشت و بيرون رفت.