0

نامه اي از زندان

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

نامه اي از زندان

عنوان : نامه اي از زندان
راوي :
آزاده
منبع :
كتاب مقاومت در اسارت
بعد از بمباران زندان « دوله تو » توسط عراق ، من بر اثر بمباران بشدت مجروح شدم و به بيمارستان انتقال يافتم . در بمباران ، جمع كثيري از برادران مخلص و متعهد ما به شهادت رسيدند. قبل از اينكه زندان توسط عراق بمباران شود، در آنجا شكنجه هاي زيادي مي كشيديم واز سوي نيروهاي كرد تهديد مي شديم.
در دوران اسارت ، نامه اي به دختر سه ساله ام نوشتم و آن را به برادر حاج آقا موسوي دادم و او هم پس از آزادي ، نامه را به شهيد مظلوم رجائي داد بي آنكه نامه به دست دخترم برسد. زماني كه در بيمارستان اروميه بستري بودم ، از طريق راديو اعلام شد نامه يك شهيد كه به دختر سه ساله خود نوشته است و آن را قرائت كردند.
يكي ديگر از خاطرات دوران اسارت مربوط مي شود به زماني كه در زندان « دوله تو» بودم. اكثر روزها تعدادي دختر وارد زندان مي شدند و از ما بازجويي مي كردند و ما از آنها مي پرسيديم كه از چه حزبي يا گروهي هستيد . در جواب ما مي گفتند: ما كارآموز رشته قضايي هستيم و در آينده كه كردستان خودمختار شود ، در دادگستري آن به عنوان داديار و قاضي مشغول كار مي شويم. اكثر آنها كه از فارس ربانها بودند اما ادعاي پست و مقام در كردستان را داشتند، از دست نشاندگان منافقين خلق بودند.

سه شنبه 12 بهمن 1389  8:49 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها